محوطههای فسیلهای
انسانهای اولیه استرک فونتن، سوآرتکرانز، کرومدرائی و پیرامون
(Fossil Hominid Sites of Sterkfontein,
Swartkrans, Kromdraai, and Environs)
S24 09 31.0 E29 10 37.0
تاریخ ثبت: 1999
تاریخ گسترش: 2005
جمجمه فسیل معروف تائونگ، نمونهی از گونه اوسترالوپیتکوس آفریکانوس ، در
این منطقه در سال 1924 پیدا شده است. دره مکاپان نیز در ین
منطقه واقع شده است و در غارهای باستانی بسیار خود بقاهای
سکونت و تکامل انسان، به قدمت 3/3 ملیون سال، حفظ کرده است. آثار به جا مانده در
این ناحیه خاستگاه و تاریخ تکامل انسان را مشخص میکنند.
فسیلهای یافت شده ما را قادر کردهاند تا گونهی مختلف
انسانهای اولیه را شناسائیکنیم. از جمله آنها میتوان به
پارانثروپوس با قدمت 5/2 تا 5/4 ملیون سال و نیز اختراع آتش در 8/1 تا 1 ملیون سال
پیش اشاره کرد. این منطقه در سال 2005م
گسترش پیدا کرده است.
پارک تالابی سنت لوئیس
(Greater St Lucia Wetland Park)
S27 50 20 E32 33 00
تاریخ ثبت: 1999
فریندهای ناشی از باد، رودخانه و دریا در این
محوطه موجب تشكیل اشكال مختلف پوشش سطح زمین، از جمله صخرههای مرجانی، ساحلهای
طویل شنی، تپههای ساحلی، دریاچههای به هم پیوسته، مرداب و نیز تالابهای وسیع با
پوشش گیاهی نی و پاپیروس شده است.
تعامل محیط زیست نامتجانس پارك با سیلهای و طوفانهای
عظیم ساحلی و نیز مكان جغرافیایی بینابینی آن میان آفریقای
حاره ای و نیمهحاره ای، موجب
تنوع زیستی فوقالعاده و گونهزایی مداوم در
این محوطه شده است. چینش موزائیكی این
اشكال مختلف زیستگاهها و پوشش زمین كنار هم موجب یجاد چشماندازی فوقالعاده در
این منطقه شده است. این محوطه زیستگاه
های حیاتی برای طیف وسیعی از گونههای متعلق به
محیطهای دریایی، تالابی و ساوانایی
قاره آفریقا است.
دلیل ثبت:
پارك سنت لوئیس شامل سیزده منطقه حفاظت شده همجوار ميشود كه وسعتشان در مجموع
بالغ بر 234 هزار هكتار ميشود. این محوطه بزرگترین
اكوسیستم مصب رودخانهای در آفریقا است و جنوبیترین
صخرههای مرجانی قاره آفریقا را در خود جای داده است. فرایندهای
مداوم رودخانهی، دریایی و بادی در این
محوطه موجب تنوع اشكال سطح زمین و ایجاد اكوسیستمهای متنوع
شدهاند كه از جمله آنها میتوان به درههای وسیع زیرآبی،
سواحل شنی، تپههای جنگلی و نیز موزائیكی از تالاب، چمن
زار، جنگل، دریاچه و ساوانا اشاره كرد. تنوع مورفولوژیك و نیز وقوع سیلها و
طوفانهای بزرگ، موجب یجاد فریندهای مداوم تكاملی در منطقه شده است. از جمله
پدیدههای طبیعی فوقالعادهی كه در این پارك به چشم میخورند،
میتوان به افزیش و كاهش چشمگیر میزان نمك موجود در آب
دریاچهها، تعداد بسیار لاكپشتهایی كه در ساحل تخم ميگذارند، مهاجرت نهنگها،
دلفینها و كوسهها در فواصل دور از ساحل، جمعیت زیاد پرندگان آبی از جمله پلیكان،
لكلك، حواصیل و چلچله درییی اشاره كرد. موقعیت خاص جغرافیایی
این پارك در حدفاصل آفریقای حارهای
و نیمهحارهای و نیز موقعیت ساحلی آن موجب تنوع زیستی بینظیری
در این پارك شده كه وجود 521 گونه پرنده، تنها نمونه كوچكی
از آن است.
جزیره روبن
(Robben Island)
S33 48 E18 22
تاریخ ثبت : 1999
جزیره روبن در زمان های مختلف طی قرون 17م تا 20م
به عنوان زندان ، بیمارستان مخصوص گروه های
طرد شده اجتماع و پیگاه نظامی، مورد استفاده قرار میگرفت. ساختمان های
واقع در این جزیره، به ویژه بناهایی
که مربوط به اواخر قرن بیستم است، مانند زندان امنیتی زندانیان سیاسی، از پیروزی
دموکراسی و شکست استبداد و تبعیض نژادی حکایت می کند.
پارک اوکاهلامبا/دراکنزبرپ
(UKhahlamba/Drakensberg Park)
S29 23 00 E29 32 26
تاریخ ثبت : 2000
این پارک با صخرههای بازالتی و خاکریزهای شنی از زیبایی
طبیعی بی نظیری برخوردار است. علف زارهای واقع در ارتفاعات،
رودخانههای بکری که در درهها جاری است و تنگههای بین صخرهها به زیباییهای
این منطقه افزوده است. زیستگاههای متنوع این
پارک گونههای مختلف گیاهان و جانوران بومی و غیر بومی در معرض انقراض، به ویژه
پرندگان و درختان را در خود جای داده است. علاوه بر آن،
این منطقه تماشایی دارای
غارها و پناهگاههای صخره ای بسیاری نیز هست که بزرگ
ترین مجموعه نقاشیهای 4000 ساله آفریقا، جنوب صحرا، متعلق به اقوام سان را
در این غارها میتوان یافت. نقاشیهای روی صخرهها از لحاظ
کیفیت، تنوع موضوع و چگونگی به تصویر کشیدن حیوانات و انسانها استثنیی و
بینظیرند. این نقاشیها نمادی از حیات روحانی اقوام سان
بوده که دیگر در این منطقه زندگی نمیکنند.
منبع:یونسکو
بزرگ ترین مشخصه غذاهای آفریقایی، تنوع است
و انتخاب غذای آفریقایی، به تعبیری، یعنی انتخاب سفره سالم. ویژگی دیگری که در
غذاهای آفریقایی دیده می شود، ارگانیک بودن آن هاست؛ یعنی معمولا خودشان مراحل کاشت
و برداشت محصول اولیه ای که غذا را از آن درست می کنند، را انجام می دهند و انواع
سبزیجات، میوه ها و غلات را در حیاط خانه های آفریقایی می توانید پیدا کنید. هر
کشوری، غذای محلی خاص خودش را دارد و آفریقا هم از این قضیه مستثنا نیست اما تفاوتی
که وجود دارد، این است که بخش زیادی از رستوران های آفریقا به جای غذای محلی، غذای
به اصطلاح خودشان بین المللی عرضه می کنند؛ ظرفی شبیه خوراک خرچنگ که همه جا می
توانید آن را بخورید. سبک غذاهای آفریقایی خیلی وابسته به غلات است؛ آن ها
کربوهیدرات (قند) زیادی می خورند و فرآورده های تهیه شده از ذرت در انواع غذاهایشان
دیده می شود. در این کشور، روغن به کار رفته در غذاها معمولا از نوع جامد است و
بیشترین سهم را هم در میان روغن ها، روغن درخت نخل دارد.
عادت دیگری که در میان عادات غذایی آفریقایی ها وجود دارد، مصرف فراوان انواع
نوشیدنی هاست. آن ها علاقه فراوانی به نوشیدن چای سیاه، چای سبز، دم کرده انواع
گیاهان و نوعی چای مخصوص به نام «روی باس» دارند که آن را معمولا بدون شیرین کردن
می نوشند و با این کار، کمترین کالری را نسبت به نوشیدن قهوه شیرین یا چای همراه با
شکر دریافت می کنند. مردم این سرزمین معمولا در مواجهه با استرس، یک دم کرده گیاهی
می نوشند. آن ها عقیده دارند که پیام گرسنگی در اثر کمبود آب بدن از سوی مغز صادر
می شود بنابراین بسیاری از اوقات، به جای غذا خوردن، استفاده از یک نوشیدنی را
ترجیح می دهند.
ذکر این نکته نیز لازم است که وعده های غذایی در آفریقا معمولا به این صورت است که
صبحانه و شام، سبک مصرف می شود اما ناهار که معمولا تا قبل از ساعت ۴ خورده می شود،
اصلی ترین و سنگین ترین وعده غذایی آن هاست.
مـواد لازم برای پخت آکارا (Akara) (برای۴ نفر)
لوبیا چشم بلبلی/ ۴ لیوان/ ۳۲۰ کیلوکالری
روغن مخصوص سرخ کردنی/ ۶ قاشق غذاخوری/ ۵۴۰ کیلوکالری
فلفل دلمه ای قرمز/ ۱ لیوان/ ۲۵ کیلوکالری
فلفل قرمز/ ۵/۰ لیوان/ ۱۰ کیلوکالری
شکر/ ۲ قاشق غذاخوری/ ۸۰ کیلوکالری
روغن زیتون/ ۲ قاشق غذاخوری/ ۱۸۰ کیلوکالری
سرکه سفید/ ۲ قاشق غذاخوری/ ۰ کیلوکالری
نمک/ به میزان دلخواه/ ۰ کیلوکالری
طـرز تـهـیـه
ابتدا لوبیاهای چشم بلبلی را بخیسانید تا پوستشان جدا شود؛ سپس در هاون بکوبید و
همه مواد را در قابلمه ای بریزید و بگذارید روی حرارت بپزد و به شکل خمیر درآید. در
ظرفی دیگر، فلفل دلمه ای خرد شده را با فلفل قرمز بخارپز کنید و در مخلوط کن
بریزید. به آن ها سرکه، شکر، نمک و روغن زیتون را بیفزایید و به شکل سس در آورید.
خمیر به دست آمده را به اندازه یک گردو بردارید و به صوت یک گلوله در آورید و در
روغن داغ، سرخ کنید و با سس تهیه شده غذایتان را سرو کنید.
در دورانهای مختلف، معیار ثروت و قدرت
اغلب با مالکیت برخی از ارزش مندترین و بهترین الماسها، سنگهای قیمتی و فلزات
گران بها سنجیده شده است. بسیاری از الماسهای بزرگ و نفیس جهان شهرت خود را به
واسطه زیبایی طبیعی و افراد مشهوری که آن ها را در اختیار داشتهاند، کسب کردهاند.
برخی از الماسها در حراجیهای مطرح جهان به قیمتهایی بیش از 10 میلیون
دلار فروخته شده که ارزش ویژه این سنگ باشکوه را بیش از پیش مشخص می سازد.
از این رو، در ادامه این مطلب برخی از بزرگ ترین و مشهورترین الماسهای جهان را
که در قاره فقیر آفریقا کشف شده اند معرفی می کنیم.
الماس ستاره هزاره - 203.04 قیراط
(40.608 گرم)
این الماس فوق العاده زیبا دومین الماس بزرگ بی رنگ درجه D جهان محسوب می شود.
الماس "ستاره هزاره" چه از نظر درونی و چه از نظر بیرونی بی نقص بوده و شکلی شبیه
اشک دارد. این الماس در منطقه "Mbuji-Mayi" کشور جمهوری دمکراتیک کنگو و در سال
1990 کشف شده و سنگ اصلی آن 777 قیراط وزن داشته است. ارزش الماس ستاره هزاره
نامشخص بوده، اما از بیمهای 100 میلیون پوندی برخوردار است.
الماس صلیب سرخ - 205.07 قیراط
(41.014 گرم)
الماس "صلیب سرخ" به رنگ زرد قناری بوده و در سال 1901 در معادن "کیمبرلی" آفریقای
جنوبی کشف شده است. در سال 1918، این الماس از سوی جامعه صلیب سرخ بریتانیا برای
فروش هنری که توسط حراجی "کریستی" در لندن برگزار شد، اهدا شد. این الماس زیبا
دارای صلیب مالتی مشخصی در سطح رویی خود بوده و ارزش آن بیش از 2 میلیون پوند
برآورد شده است.
الماس د بیرز - 234.65 قیراط
(46.930 گرم)
این الماس در سال 1888 در معادن "کیمبرلی" آفریقای جنوبی کشف شده و سنگ اصلی آن
428.5 قیراط وزن داشته است. "د بیرز" بزرگترین الماسی بود که در آن زمان از چهار
معدن کیمبرلی کشف شده بود. بزرگترین الماس هشت وجهی جهان در سال 1928 توسط کارتیه
در گردنبند تشریفاتی "پاتیالا" (Patiala) به کار گرفته شد. ارزش این الماس نامشخص
است.
الماس جوبیلی - 245.35 قیراط
(49.070 گرم)
سنگ اصلی این الماس 650.80 قیراط وزن داشته و در سال 1895 در معدن "جاگرزفونتین"
آفریقای جنوبی کشف شد. سنگی هشت وجهی و با شکلی نامنظم به آنچه که اکنون شاهد آن
هستیم مبدل شده که از نظر اندازه و خلوص، الماسی استثنایی محسوب می شود. در ابتدا،
این الماس به نام "ریتز" شناخته می شد، اما در سال 1897 و به افتخار شصتمین سالگرد
تاجگذاری "ملکه ویکتوریا" به "جوبیلی" تغییر نام داد. ارزش الماس بی رنگ درجه E
جوبیلی نامشخص است.
الماس سنتنری - 273.85 قیراط
(54.770 گرم)
الماس "سنتنری" در ژوییه 1986 کشف شد و سنگ
اصلی آن 599 قیراط وزن داشت. این الماس توسط تیمی به رهبری "گابریل تولکووسکی" تراش
خورده است. پس از برش نهایی، الماس سنتنری با درجه رنگی D دارای 247 سطح کوچک شد.
مالک فعلی، مکان نگهداری و ارزش این الماس نامشخص بوده، اما در سال 1991 به ارزش
100 میلیون دلار بیمه شده است.
الماس روح گریسوگونو - 312.24
قیراط (62.448 گرم)
الماس "روح گریسوگونو"، بزرگترین الماس تراش خورده سیاه جهان است. این سنگ قیمتی در
غرب آفریقای مرکزی یافت شده و وزن سنگ اصلی آن پیش از تراش خوردن برابر با 587
قیراط بوده است. "فواض گروسی" از تکنیک سنتی "مغولی" برای تراش دادن آن در کشور
سوئیس استفاده کرده است. این الماس زیبا روی رکابی از جنس طلای سفید که با 702
الماس کوچک - در مجموع به وزن 36.69 قیراط - پوشیده شده، قرار گرفته است. ارزش و
مالک فعلی آن نامشخص است.
الماس کالینان دو
یا ستاره کوچک تر افریقا - 317.4 قیراط (63.480 گرم)
"کالینان دو" (Cullinan
II) یا ستاره کوچکتر افریقا (Lesser Star of Africa)، دومین الماس بزرگی است
که از سنگ اصلی "کالینان" برش خورده و چهارمین الماس جلا خورده بزرگ جهان محسوب می
شود. سنگ اصلی به افتخار "سِر توماس کالینان" که معدن "پریمیر" در آفریقای جنوبی را
افتتاح کرد، نامگذاری شده بود. کالینان دو الماسی بی رنگ با درجه D بوده و در مرکز
تاج سلطنتی بریتانیا قرار گرفته است. ارزش این الماس فوق العاده حدود 200 میلیون
دلار برآورد شده است.
الماس بی نظیر (اینکامپربل) -
407.48 قیراط (81.496 گرم)
الماس "بی نظیر" در سال 1984 توسط دختر
کوچکی که از میان قلوه سنگهایی در نزدیکی معدن الماس "MIBA" جمهوری دمکراتیک کنگو
عبور می کرد، کشف شد. وزن سنگ اصلی آن برابر با 890 قیراط بوده و پس از تراش خوردن،
بزرگترین الماس قهوهای جهان محسوب می شد. اما بعدها و به منظور نقص درونی کمتر،
وزن آن به 407.5 قیراط کاهش یافت. الماس بی نظیر از رنگ قهوهایزرد جالب توجهای
سود می برد و ارزش آن حدود 20 میلیون دلار برآورد شده است.
الماس کالینان یک (الماس ستاره
بزرگ آفریقا) - 530.20 قیراط (106.040 گرم)
این الماس اشکی دارای 76 سطح کوچک است.
"کالینان یک" (Cullinan I) یا ستاره بزرگ آفریقا (Great Star of
Africa) بزرگ ترین الماس در میان 9 الماسی بوده که
از سنگ اصلی 3106 قیراطی آن برش خورده است. ارزش الماس بی رنگ درجه D کالینان یک که
به نام "ستاره آفریقا" نیز شناخته می شود حدود 400 میلیون دلار برآورد شده است.
الماس جوبیلی طلایی - 545.67
قیراط (109.134 گرم)
الماس "جوبیلی طلایی" در سال 1985 و در
معدن "پریمیر" آفریقای جنوبی کشف شد. این الماس توسط "گابریل تولکووسکی" برش خورده
است. ارزش این الماس سنگین وزن بین 4 تا 12 میلیون دلار برآورد شده است.
آن سوی ناکامی ها همیشه خدایی هست که
داشتنش جبران همه نداشتن هاست.
من باور دارم ...
که دعوا و جرّ و بحث دو نفر با هم به معنى اين که آنها همديگر را دوست ندارند
نيست.
و دعوا نکردن دو نفر با هم نيز به معنى اين که آنها همديگر را دوست دارند
نمىباشد.
من باور دارم ...
که هر چقدر دوستمان خوب و صميمى باشد هر از گاهى باعث ناراحتى ما خواهد شد و ما
بايد بدين خاطر او را ببخشيم.
من باور دارم ...
که دوستى واقعى به رشد خود ادامه خواهد داد حتى در دورترين فاصلهها. عشق واقعى نيز
همين طور است.
من باور دارم ...
که ما مىتوانيم در يک لحظه کارى کنيم که براى تمام عمر قلب ما را به درد آورد.
من باور دارم ...
که زمان زيادى طول مىکشد تا من همان آدم بشوم که مىخواهم.
من باور دارم ...
که هميشه بايد کسانى که صميمانه دوستشان دارم را با کلمات و عبارات زيبا و دوستانه
ترک گوييم زيرا ممکن است آخرين بارى باشد که آنها را مىبينم.
من باور دارم ...
که ما مسئول کارهايى هستيم که انجام مىدهيم، صرفنظر از اين که چه احساسى داشته
باشيم.
من باور دارم ...
که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم،او مرا تحت کنترل خود درخواهد آورد.
من باور دارم ...
که قهرمان کسى است که کارى که بايد انجام گيرد را در زمانى که بايد انجام گيرد،
انجام مىدهد، صرفنظر از پيامدهاى آن.
من باور دارم ...
که گاهى کسانى که انتظار داريم در مواقع پريشانى و درماندگى به ما ضربه بزنند، به
کمک ما مىآيند و ما را نجات مىدهند.
من باور دارم ...
که گاهى هنگامى که عصبانى هستم حق دارم که عصبانى باشم امّا اين به من اين حق را
نمىدهد که ظالم و بيرحم باشم.
من باور دارم ...
که بلوغ بيشتر به انواع تجربياتى که داشتهايم و آنچه از آنها آموختهايم بستگى
دارد تا به اين که چند بار جشن تولد گرفتهايم.
من باور دارم ...
که هميشه کافى نيست که توسط ديگران بخشيده شويم، گاهى بايد ياد بگيريم که خودمان هم
خودمان را ببخشيم.
من باور دارم ...
که صرفنظر از اين که چقدر دلمان شکسته باشد دنيا به خاطر غم و غصه ما از حرکت باز
نخواهد ايستاد.
من باور دارم ...
که زمينهها و شرايط خانوادگى و اجتماعى برآنچه که هستم تاثيرگذار بودهاند امّا من
خودم مسئول آنچه که خواهم شد هستم.
من باور دارم ...
که نبايد خيلى براى کشف يک راز کند و کاو کنم، زيرا ممکن است براى هميشه زندگى مرا
تغيير دهد.
من باور دارم ...
که دو نفر ممکن است دقيقاً به يک چيز نگاه کنند و دو چيز کاملاً متفاوت را ببينند.
من باور دارم ...
که زندگى ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت توسط کسانى که حتى آنها را نمىشناسيم
تغيير يابد.
من باور دارم ...
که گواهىنامهها و تقديرنامههايى که بر روى ديوار نصب شدهاند براى ما احترام و
منزلت به ارمغان نخواهند آورد.
من باور دارم ...
که کسانى که بيشتر از همه دوستشان دارم خيلى زود از دستم گرفته خواهند شد.
من باور دارم ...
«شادترين مردم لزوماً کسى که بهترين چيزها را دارد نيست...
بلکه کسى است که از چيزهايى که دارد بهترين استفاده
را مىکند.»
رادیو الجزایر به نقل از یک تحلیلگر سیاسی
برجسته این کشور اعلام کرد سفر وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به چند کشور آفریقایی با
هدف خروج از تنگنا و فشاری که حتی غربیها بر آن اعمال کرده و تسلط بر ثروت این
قاره سبز است.
آویگدور لیبرمن وزیر خارجه رژیم صهیونیستی
پایگاه اینترنتی رادیو الجزایر با انتشار مطلبی درباره سفر ده
روزه آویگدور لیبرمن وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به آفریقا نوشت:
لیبرمن از روز سه شنبه گذشته سفری راهبردی را به کشورهای رواندا، اوگاندا،
غنا، اتیوپی، و کنیا آغاز کرده است.
وزارت خارجه رژیم اشغالگر اعلام کرد که هیئتی به نمایندگی از 50 شرکت صادراتی
اسرائیل و شماری از نمایندگان کنست، لیبرمن را در این سفر که با هدف توسعه روابط تل
آویو با کشورهای آفریقایی انجام شده است، همراهی میکنند.
وزارت خارجه رژیم اشغالگر در بیانیه خود اشارهای به ترتیب کشورهایی که مقصد لیبرمن
در این سفر آفریقایی است نکرد.
وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در آستانه آغاز سفرش به افریقا تاکید کرد که رابطه با
کشورهای آفریقایی اهمیت راهبردی بزرگی از لحاظ امنیتی، سیاسی و اقتصادی و دیگر
زمینه ها برای اسرائیل دارد و پیش از این در سال 2009م به
افریقا رفتهام.
رادیو الجزایر در ادامه به نقل از «معن بشور»، تحلیلگر سیاسی برجسته الجزایر و رئیس
کنگره ملی عربی تاکید کرد:سفر لیبرمن به آفریقا با تمایل رژیم صهیونیستی برای خروج
از انزوا و فشارهایی که در آن قرار گرفته و همچنین رقابت با چین و روسیه در قاره
سیاه در ارتباط است.
این تحلیلگر در گفتوگو با برنامه «حدث و حدیث» رادیو الجزایر گفت: نقشه
صهیونیستها از همان ابتدا نفوذ در قاره آفریقا و تمرکز بر منافع خود در این قاره
بوده است. «تئودور هرتزل»، پدر صهیونیسم سیاسی مدرن، چندین مکان، از جمله اوگاندا،
آرژانتین و آلاسکا را برای تشکیل رژیم اسرائیل در نظر گرفته بود.
در تاریخ 26 اوت 1903م، در شهر بازل سوئیس،اوگاندا و بخش
جنوبی آرژانتین در فهرست سرزمینهای احتمالی یهود در آینده، قرار داشت پیش از آنکه
دولت انگلیس در سال 1948م، کشور فلسطین را به جنبش سیاسی
صهیونیسم پیشنهاد دهد.
به گفته معن بشور طرح اوگاندا در سوئیس به معنای وجود ارتباط بین نقشه اسرائیل با
چشم طمع آن به آفریقا است.
به گفته تحلیلگر سیاسی الجزایر مقامات رژیم صهیونیستی در پی امضای توافقنامه کمپ
دیوید با مصر اعتقاد یافتند که فرصت برای نفوذ در آفریقا فراهم است.
وی افزود: «این سیاست جدید اسرائیل با تشدید انزوای رژیم
صهیونیستی حتی از سوی کشورهای غربی روبرو است و این امر صهیونیست ها را بر آن داشته
که به دنبال جولانگاه جدیدی باشند و بر چین و روسیه اعمال فشار و به آنها تاکید
کنند که منافعشان به دست اسرائیل است.»
وی افزود: «ناگفته نماند که رژیم صهیونیستی به معادن و ثروت
های آفریقا هم چشم دوخته است آفریقا کشوری غنی و بکر است و این خود دلیل چشم طمع
دوختن اسرائیل به آن است.»
معن بشور گفت: «صهیونیستها بر بسیاری از معادن ارزشمند و
نفت و کشاورزی که کشورهای آفریقایی به آن شناخته شده هستند، متمرکز شده است و به
عبارتی دیگر اسرائیل منافع اقتصادی بزرگی در قاره آفریقا دارد و اسرائیل میخواهد
که کنترل آن را بدست گرفته و نگذارد به راحتی از دستش برود.»
خبرگزاری فارس
موسیقی آفریقایی، مخصوصاً موسیقی سنتی
سیاهان آفریقا را در خارج از آفریقا، کمتر میشناسند. برای غیرآفریقاییها، این
موسیقی، عجیب، دشوار و بدون جذابیت است و در نتیجه زحمت گوش دادن به آن را به خود
نمیدهند. هم موسیقی آفریقایی و هم موسیقی غیرآفریقایی زاده خلاقیت بشرند و در
نتیجه عناصر یکسانی چون گام و فاصله و لحن و ملودی و امثالهم را در خود دارند.
موسیقی تقریباً در همه کشورها، نقش یکسانی را بازی میکند و در قالب ترانهها،
لالاییها، ترانههای رزمی، موسیقی دینی و امثال آن ارایه میشوند.
در مجموع، در آفریقا هم سازهایی شبیه به اروپا، از جمله سازهای زهی، بادی و
کوبهای، وجود دارند. مفهوم موسیقی آفریقایی به کلی با موسیقی غربی فرق دارد.
موسیقیدانهای سنتی آفریقا برای لذت بردن، صداها را با یکدیگر ترکیب نمیکنند. هدف
آنها بیان همه جنبههای زندگی از طریق عنصر صداست. آنها از طریق موسیقی، منحصراً
طبیعت را تقلید نمیکنند، بلکه با بهکارگیری صداهای طبیعی، از جمله زبان گفتاری،
طبیعت را بازسازی و آن را به موسیقی تبدیل میکنند.
شاید ظاهراً این موسیقی یکنواخت به نظر برسد، ولی هر صدایی معنی ویژه خود را دارد.
برای اینکه بتوان معنای موسیقی آفریقایی را درک کرد، باید به بررسی آن در متن
زندگی آفریقایی پرداخت. موسیقی در جامعه آفریقا نقش بسیار مهمی دارد و درست از لحظه
تولد، یکی از حیاتیترین جنبههای زندگی یک آفریقایی را تشکیل میدهد. کودکان
آفریقایی از ابتدای خردسالی، نقش موثر و مهمی را در موسیقی به عهده میگیرند و در
سن سه یا چهار سالگی، ساز میسازند. بازیهای موسیقایی که توسط کودکان آفریقایی
اجرا میشوند، آنها را برای شرکت در فعالیتهای دوره بزرگسالی از جمله ماهیگیری،
شکار، کشاورزی، آسیابگردانی، حضور در مراسم عروسی و تشییع و رقص آماده میسازند.
در آفریقا بین انسان و هنر، پیوند عمیقی وجود دارد.
هنر در آفریقا، بالاترین نقش را در برقراری ارتباط بین انسانها ایفا میکند. شاید
به همین دلیل است که در بعضی از زبانهای آفریقای سیاه، برای تعریف موسیقی، فعل
دقیقی وجود ندارد. این هنر بهقدری در انسان آفریقایی نهادینه و موروثی است که شاید
ضرورتی برای نامگذاری آن وجود نداشته است. طبل در جامعه آفریقایی بهقدری مهم است
که گاهی آن را با یک مرد برابر میگیرند، از همین رو زنان باید همان احترامی را که
بهطور سنتی برای مردشان قایل میشوند، برای طبل هم قایل شوند. در بعضی از کشورهای
آفریقایی، زنان حتا اجازه ندارند تحت هیچ شرایطی به طبل دست بزنند، هر چند اسلام
بسیاری از تبعیضهایی را که علیه زنان وجود داشته، در آفریقا از بین برده است.
موسیقی آفریقایی عموماً با هنر دیگری چون شعر یا رقص درآمیخته و بهصورت مهمترین
عنصر بیانی روحیه و احساسات سیاهان درآمده است.
به این ترتیب، دور از ذهن نیست اگر آفریقاییها اصولاً موسیقیدان باشند. در بعضی
از کشورهای آفریقایی، موسیقی عنصری پویا و نیروی پیشبرنده حیات اجتماعی است. در
برخی دیگر، موسیقی کم و بیش شغلی نیمهحرفهای است که همه کس نمیتواند آن را خلق و
اجرا کند و باید گروههایی در این زمینه فعالیت کنند.
این گروهها نیمی از سال را به موسیقی میپردازند و معاش خود را از این طریق به دست
میآورند و نیم دیگر سال را به کار دیگری میپردازند. در بسیاری از جوامع آفریقایی،
حق نواختن بعضی از سازها یا شرکت در مراسم آیینی به همه کس داده نمیشود و در
انحصار موسیقیدانهای حرفهای است. این افراد منحصراً از طریق هنرشان ارتزاق
میکنند و به خانوادهها یا طبقات اجتماعی (کاست) خاصی تعلق دارند. در آفریقای
غربی، برای مشخص کردن موسیقیدانهای حرفهای از واژه گریوت (Griot) استفاده
میکنند. نقش گریوتها چیزی بیشتر از موسیقی و جادو است. آنها راویان تاریخ، فلسفه
و اساطیر و آرشیو آداب و سنن مردم هستند و در شفا و درمان جسمی و روحی بیماران هم
دخالت میکنند. بسیاری ترانههای مذهبی میخوانند و تقریباً نقش کشیشهای اروپایی
قرون وسطا را دارند. مردم آفریقا از گریوتها میترسند و در عین حال توانایی آنها
را تحسین میکنند، هر چند به خاطر آنکه به پایینترین طبقه اجتماع تعلق دارند،
برایشان احترامی قایل نیستند.
از آنجا که موسیقی محور تمام فعالیتهای یک گریوت است، بهرغم ترس و اکراه مردم از
آنها، باز هم نقشی حیاتی و مهم را در زندگی آفریقاییها ایفا میکنند. شاید بتوان
نوازندگان اروپایی گیتار را معادل نوازندگان آفریقایی یعنی گریوتها گرفت.
نوازندگان اروپایی در هر حال نسبت به گریوتها وضعیت بهتری دارند، زیرا مردم به
آنها توهین نمیکنند. موسیقی آفریقا، تاثیر انقلابی را که در حال حاضر همه قاره
آفریقا را در خود گرفته است، بهخوبی نشان میدهد. موسیقی در جوامع سنّتی غالباً
کاری به برآوردن نیازهای زندگی مدرن ندارد. به عبارت دیگر، در دنیای مدرن، رقابت
فوقالعاده بالا است و موسیقی بهعنوان یک حرفه، نمیتواند فرصت چندانی را برای اهل
موسیقی فراهم آورد. در بعضی از جوامع، اصولاً موسیقی شغل تلقی نمیشود و به همین
دلیل، دچار محدودیتهای بیشتری هم میشود. با توجه به وضعیت دنیای معاصر، موسیقی
سنتی در تمام دنیا رو به زوال است، مگر اینکه آینده موسیقیدانها تضمین شود. این
مساله، بهویژه در موسیقی آفریقا که در آن موسیقی شکل مکتوب ندارد و سینه به سینه
منتقل میشود، به شکل بارزتری مشاهده میگردد.
این سخن بدین معنی نیست که موسیقی سنتی آفریقا را باید از تاثیر موسیقیهای کشورهای
دیگر حفظ کرد. هنرمندان اصیل با اختلاط با فرهنگهای دیگر، میتوانند هنر
متعالیتر، غنیتر و گستردهتری را ارایه کنند.
سازها و سبکها:
سازهایی که در اغلب کشورهای آفریقایی وجود دارند، بسیار شبیه سازهای سایر کشورها
هستند، در هر حال، فرهنگ هر کشور و ناحیهای، بر شکل و نحوه نواختن سازها تاثیر
میگذارد، برای مثال در مناطق جنگلی آفریقای غربی، طبل بیشتر از مناطق بیدرخت
ساوانا در آفریقای جنوبی محبوبیت دارد. سازهای موسیقایی، پیوند نزدیک بین
مجسمهسازی و موسیقی را نشان میدهند.
در موسیقی سراسر این قاره بزرگ، همگونی خاصی احساس میشود، ولی تفاوتهای بین
موسیقیهای نواحی و قبایل هم آشکار است. فرهنگهای نگرو (Negro) در جنوب صحرا،
تبادل موسیقایی زنده و پویایی با ساکنان بخش شمالی آفریقا دارند.
همچنین نواحی وسیعی از آفریقا، دارای فرهنگهای مرزی است که ترکیبی از فرهنگ نگرو و
جوامع آفریقایی شمال است. بخش اعظم موسیقی آفریقا مبتنی بر کلام است؛ لذا پیوند بین
زبان و موسیقی، چنان عمیق و دیرینه است که میتوان از کلام بهعنوان سازی موسیقایی
استفاده کرد. از آنجا که موسیقی آفریقا بیان جنبههای گوناگون زندگی و سرشار از حس
است، فرهنگهای مختلف با سبکهای موسیقایی گوناگون میتوانند روی موسیقی تاثیرات
بسیار مهمی بگذارند. در شرق آفریقا، فرهنگها پیچیده هستند و حول گلهداری دور
میزنند. منطقه خویی ـ سان (Khoi – San) در جنوب آفریقا، فرهنگ سادهای دارد که
منحصراً مبتنی بر نمادهای گردآوری غذاست. مردم سواحل شمال غربی گله ندارند و به
خاطر ساختار سیاسی پیچیدهای که در اثر حاکمیت اروپاییها پیدا کردهاند، بیشتر به
نظامهای پادشاهی قدرتمند متکی بودهاند.
سواحل غربی آفریقا، یعنی سرزمین بین سرزمین خویی ـ سان و بخش شمال غربی، فرهنگی
متشکل از شرق آفریقا و شمال غربی آفریقا دارند. تعدادی از قبایل پیگمی (Pygmy)
هنوز در انزوای نسبی و در جنگلها زندگی میکنند. بخش شمالی قاره تا حد زیادی تحت
تاثیر فرهنگ موسیقایی اسلامی است.
هفته گذشته رسانههی عرب زبان از پر شدن
بازارهای كشور مراكش از خرماهای اسرائیلی خبر داده و اعلام كردند شهروندان ین كشور
با دیدن ین خرماها در بازارهای شهرهایشان به شدت تعجب كردند و موجی از اعتراض فضای
مجازی جهان عرب به ویژه مراكش را فرا گرفت و كاربران مراكشی خواستار فوری شناسایی و
بازداشت عاملان ورود این محصولات به خاك مراكش شدند.
در نهایت كار به جائی رسید كه شیخ «عبدالباری الزمزمی» رئیس «جمعیت تحقیقات و پژوهش
مراكش» با صدور فتوایی اعلام كرد كه خوردن خرمای اسرائیلی روزه را باطل ميكند. وی
گفت: «علت صدور این فتوا توسط بنده این بوده كه رژیم صهیونیستی سرزمینهای اسلامی
را اشغال كرده و نخلهای خرمایی كه محصولاتش را به مراكش صادر میكند را در این
زمینهای غصبی و اشغال شده كاشته لذا خوردن ین محصولات شرعاً حرام و مبطل روزه است
صاحبان اصلی این زمینها و محصولات فلسطینیان هستند.
شركت اسرائیلی «اكریسكو» و «هادیكلیم» دو شركت اسرائیلی هستند كه بیشتر محصولات و
مواد غذیی را به كشور اسلامی مراكش صادر ميكنند.
مردم کشورهای مالی، سنگال و نیجریه در
آفریقا با حضور حداکثری در راهپیمایی روز جهانی قدس با فلسطینیان اعلام همبستگی
کردند.
راهپیمایی شیعیان نیجریه
به گزارش پایگاه خبری الیوم السابع، کشورهای نیجریه، سنگال و مالی هم روز جمعه
(93/5/3) به مناسبت روز جهانی قدس شاهد تظاهرات برای اعلام
همبستگی با ملت فلسطین و محکومیت حملات اسرائیل علیه نوار غزه بود.
در داکار، پایتخت سنگال صدها تن با برپایی تظاهرات ضمن اعلام حمایت از فلسطینیان،
خواستار قطع روابط کشورشان با رژیم اشغالگر صهیونیستی شدند.
مالی هم که برای اعلام همبستگی با فلسطینیان روز قدس را عزای عمومی اعلام کرده بود
شاهد راهپیماییهای باشکوه در محکومیت اسرائیل بود.
صدها تن در باماکو، پایتخت مالی و برخی از شهرهای دیگر این کشور روز جمعه
(93/5/3) به خیابانها آمدند و خواستار مداخله جامعه جهانی
برای توقف فوری جنگ در غزه شدند.
هزاران تن در خیابان های شهر کانو دومین شهر بزرگ نیجریه با سر دادن شعار، جنایات
رژیم اشغالگر اسرائیل در کشتار جمعی فلسطینیان را محکوم کردند.
در این تظاهرات، مردان با لباس های سفید و زنان با چادرهای سیاه مسیری شش کیلومتری
را در خیابان های کانو پیمودند و شعارهای مرگ بر اسراییل و مرگ بر آمریکا سر دادند.
این تظاهرات به ابتکار و فراخوان یک گروه شیعه موسوم به «جنبش اسلامی نیجریه» بر پا
شد.
محمد توره، یکی از مسئولین ساماندهی تظاهرات در بیانیه ای که بین تظاهرات کنندگان
منتشر کرد از مردم نیجریه خواست از هر طائفه ای که هستند با یکدیگر برای پایان دادن
به جنایات گروه شورشی و تکفیری بوکوحرام در نیجریه متحد شوند.
این در حالی است که پلیس نیجریه به راهپیمایی هزاران شیعه نیجریه ای در شهر زارا در
ایالت کادونا در شمال نیجریه حمله و دستکم 11 تن را به
شهادت رساند.
این راهپیمایی بدون هرگونه خشونت و یا حادثه خاصی برگزار شده و مشخص نیست نیروهای
ارتش به چه دلیل دست به این حمله زدهاند.
آفریقای جنوبی، تونس، مغرب و موریتانی هم از جمله دیگر کشورهای آفریقایی بودند که
به مناسبت روز جهانی قدس شاهد تظاهرات مردمی بود.