-
admin
۱۳۸۹/۱/۲۴
| دفعات بازدید: 64
نشان اتحادیه آفریقا:
این پرچم پیشین اتحادیه آفریقا است:
این پرچم جدید اتحادیه آفریقا است كه از ابتدای سال جدید میلادی استفاده میشود.
-
admin
۱۳۸۹/۱۲/۱۹
| دفعات بازدید: 69
-
admin
۱۳۸۹/۲/۱۳
| دفعات بازدید: 58
بانوی آهنین آفریقا
الن جانسون سرلیف ۶۹ ساله و ملقب به «بانوی آهنین» است. او تحصیلات عالی خود را در دانشگاه «هاروارد» به اتمام رساند. او که به عنوان نامزد حزب UP در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده بود و به پیروزی دست یافت. باید گفت در مقام نخستین رئیس جمهور زن منتخب در قاره سیاه، عملکرد او برای جامعه بین المللی، دارای اهمیت بسیاری است.
سیرلیف در سال 2005 نخستین زن سیاهپوستی بود که به مقام ریاست جمهوری رسید. رأی دهندگان لیبریا او را با یک تفاوت تقریباً 19 درصدی به عنوان ریاست جمهوری انتخاب کردند، پیروزی که پس از تحمل حبس خانگی و تبعید در طول سال های بی ثباتی کشور به دست آمد.
●روند رقابت
تاریخ استقلال لیبریا به سال ۱۸۴۷ میلادی بازمی گردد. این کشور در ساحل غربی آفریقا واقع شده و با کشورهای سیرالئون، گینه و ساحل عاج هم مرز است. لیبریا با قرار گرفتن در ساحل اقیانوس اطلس شمالی، موقعیت جغرافیایی شاخصی دارد و در این میان، جایگاه بندر «مونروویا» (پایتخت لیبریا) نسبت به سایر شهرهای این کشور ممتاز است.
انتخابات سال گذشته میلادی، اولین دور انتخابات از زمان پیروزی «چارلز تیلور» بود. تیلور، هنگامی که در سال ۱۹۹۷ به ریاست جمهوری لیبریا دست یافت، تا زمان سقوط دولتش ، فرصت برگزاری انتخابات را پیدا نکرد. به همین علت، رأی گیری های پارلمانی و ریاست جمهوری سال ۲۰۰۵ لیبریا، اهمیت بسیاری داشت.
در ۱۳ آگوست ،۲۰۰۵ کمیسیون انتخابات لیبریا، فهرست ۲۲ نفره ای را از نامزدهای ریاست جمهوری اعلام کرد. بی شک، شناخته شده ترین نامزد، «ژرژ وه آ» ستاره سابق فوتبال لیبریا بود. ورود او به صحنه سیاسی (که به گفته خودش برای نجات کشورش بود) با واکنش های مختلفی همراه بود. تقریباً بیشتر مردم به پاکی و صداقت او ایمان داشتند و عده ای فعالیت سیاسی او را به فال نیک گرفتند.
از سوی دیگر، مخالفان وه آ به دلایل متعددی تکیه داشتند: اول آنکه، او نمی تواند با صداقت خود در کشمکش های لیبریا دوام آورد. دوم آنکه، وه آ هیچ سابقه و پیشینه سیاسی نداشت و سالهای متمادی نیز خارج از لیبریا سکونت داشت و از نزدیک با مشکلات این کشور آفریقایی آشنا نیست. سومین نکته مورد تأکید مخالفان، چنین بود که وه آ به دلیل برخورداری از رفاه مادی کامل، توان درک مردم فقیر لیبریا را ندارد و چهارمین مورد، داشتن تابعیت فرانسوی او بود. موارد سوم و چهارم، در سطحی وسیع مورد استفاده سیاستمداران رقیب وه آ قرار گرفت و با تبلیغات فراوان، سعی در کاهش محبوبیت او داشتند.
سرانجام با تمام موانع، انتخابات در تاریخ معین خود، ۱۱ اکتبر ۲۰۰۵ برگزار شد و ژرژ وه آ با ۲۸ درصد آرا، رتبه نخست و خانم «الن جانسون سرلیف» با حدود ۲۰ درصد آرا، رتبه دوم را به دست آوردند؛ اما به دلیل آنکه نفر اول نتوانست اکثریت مطلق آرا را به خود اختصاص دهد، انتخابات به دور دوم کشیده شد. در این مرحله که در تاریخ ۸ نوامبر برگزار شد، خانم سرلیف توانست با کسب بیش از ۵۹ درصد آرا، به عنوان رئیس جمهوری لیبریا برگزیده شود.
پس از اعلام نتایج، وه آ به شدت معترض شد و اعلام کرد: «تقلب شده است». هواداران او به خیابانها ریختند و آرامش «نسبی» لیبریا را برهم زدند. رقیب وه آ، سرلیف در پاسخ به او اظهار داشت: او (وه آ) فقط نمی خواهد یک زن، رئیس جمهور شود.
پس از آنکه ناظران بین المللی از جمله سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و جامعه اقتصادی دولت های غرب آفریقا، انتخابات را سالم اعلام کردند، وه آ (با اکراه) از طرفدارانش خواست نتایج را بپذیرند و از تظاهرات دست بردارند. به این ترتیب، قاره آفریقا نخستین رئیس جمهوری زن منتخب خود را مشاهده کرد.
●راه حل خانم رئيس جمهور براي رفع مشکلات اقتصادی :
۸۰ درصد از جمعیت لیبریا زیر خط فقر زندگی می کنند و آمار ۸۵ درصد بیکاری، اقتصاد این کشور را فلج کرده است. از سوی دیگر، حدود ۳ میلیارد دلار بدهی خارجی لیبریا، بر مشکلات دولت جدید افزوده است. در حالی که زیربناهای اقتصادی مانند کارخانه ها و صنایع بزرگ و کوچک، به دلیل جنگ های داخلی دراز مدت، از بین رفته است، احیای اقتصاد و صنایع لیبریا بسیار دشوار به نظر می رسد.
به همین علت، مردم لیبریا، الن سرلیف را برگزیدند؛ زیرا او سابقه مسؤولیت در وزارت اقتصاد این کشور را دارد و با تمام موانع آشناست. نقطه امید رئیس جمهور جدید، تسلط بر منابع طبیعی لیبریا مانند چوب، الماس و بسیاری چیزهای دیگر است تا با صادرات آنها، تجارت این کشور را دوباره زنده کند.
زنان آفريقايي
-
128
۱۳۹۴/۹/۳
| دفعات بازدید: 326
"عبدالمالک سلال"
یکشنبه شب (1/9/94) در بدو ورود به فرودگاه مهرآباد تهران،
مورد استقبال "حمید چیت چیان" وزیر
نیرو قرار گرفت. نخست وزیر الجزایر درجریان سفر سه روزه خود
به تهران با رییس جمهور، رییس مجلس و معاون اول رییس جمهور دیدار و گفت وگو کرد.
عبدالمالک سلال در سومین اجلاس مجمع
کشورهای صادرکننده گاز ابتدا از توافق هستهای ایران با گروه 1+5 ابراز خوشحالی کرد
و گفت: «این توافق به ایران اجازه میدهد در زمینه رشد و
توسعه بیشتر گام برداشته و نگاهی به آینده داشته باشد.»
وی در ادامه با بیان اینکه تحولات بازار نفت باید مورد
ارزیابی بیشتری قرار گیرد، اظهار داشت: «باید بین عرضه و
تقاضا موازنه صورت بگیرد و اجازه ندهیم تولید به اندازهای زیاد شود که تقاضا کاهش
یابد لذا فعالان بازار نفت باید توافق داشته باشند تا قیمتها مناسب شود چراکه اگر
این بازار کنترل نشود شاهد مسایلی منفی خواهیم بود که منجر به از بین رفتن ثبات شده
و به نفع کشورهای تولید کننده و یا حتی مصرفکننده نیست.»
نخستوزیر الجزایر با بیان اینکه امروز دنیای انرژی شاهد تحولات و نابسامانیهایی
است، اظهارداشت: «اکنون شاهدیم درخواست برای گاز طبیعی کاهش
یافته و برخی کشورها دنبال استفاده از ذغالسنگ هستند لذا ما باید اینگونه مسایل
را در نظر بگیریم و در مصرف گاز تنوع داشته باشیم.»
وی یادآور شد: «باید نسبت به رشد درخواست گاز هوشیار باشیم
و در این زمینه تحولات را دنبال کنیم. ضمن اینکه باید یکسری مکانیزمهای مدرن نیز
داشته باشیم.»
عبدالمالک سلال اظهار داشت: «ما باید در چارچوب بنیه بازار
دنبال قراردادهای بلندمدت برای مصرفگاز در کشورهای اروپایی و آسیایی باشیم. در این
بین باید خطرات آن نیز بین مصرفکننده و تولیدکنندگان تقسیم شود و به گونهای تفاهم
شود که منافع هر دو طرف حاصل شود.»
وی ابراز امیدوار کرد این دیدار فرصتی برای برطرفکردن چالشهای مجمع باشد و گام
جدیدی برای پیشرفت و چارچوب حفظ منافع مشترک و همچنین تقویت اقتصاد جهانی براساس
منابعگازی به شکل بهینه باشد.
-
admin
۱۳۹۰/۱/۱۴
| دفعات بازدید: 41
-
128
۱۳۹۴/۲/۱۹
| دفعات بازدید: 139
پیش از انقلاب در مدرسه و کوچه و خیابان
روستا و شهرهای استان گلستان به فعالیت انقلابی دست میپرداخت، پس از آن در وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامی و سپس وابستگی فرهنگی در غنا و در نهایت رایزنی فرهنگی ایران
در سیرالئون انتخاب شده است.
نکته جالبی که از دوران تحصیلش تعریف میکند حضور در اولین دوره انتخاب دانشجوی
دانشگاه امام صادق (ع) با درس اخلاق مرحوم آیتالله مهدوی کنی و در نهایت توصیههای
ایشان برای حضور در سیرالئون بوده است.
۹ سال فعالیت در سیرالئون کارنامه درخشانی را برای محمدرضا قزلسفلی متولد مینودشت
استان گلستان رقم زده است، به طوری که آنچه از جراید بر میآید نشان میدهد مردم
غرب آفریقا بعد از رفتنش گریستند، در زمان حضورش پشت سر او نماز جماعت خواندند و
دانشجویان در کلاسهای درسش شرکت کردند، همه اینها نشان میدهد که این سالها
رایزنی توأم با فعالیت واقعی و پرکاری را برای خود رقم زده است.
قزلسفلی سه فرزند دارد که یکی از آنها در غنا به دنیا آمده و پسر بزرگش نیز در
سیرالئون ازدواج کرده و به گفته خودش اکنون یک نوه شکلاتی همراه خود به تهران آورده
است!
این رایزن سابق فرهنگی ایران در سیرالئون معتقد است که ملت مظلوم سیرالئون دههها
آرزو میکردند رادیوی اسلامی، مدارس اسلامی، دانشگاه اسلامی، کمکهای فنی حرفهای،
ماشینآلات کشاورزی و در نهایت بیداری و بصیرت داشته باشند که با حضور فعال،
صادقانه و حمایتهای جمهوری اسلامی ایران این امر تاحدودی تحقق یافته است.
شواهد حاکی از آن است که قزلسفلی ظرف ۹ سال ماموریت با سمت رایزن فرهنگی در حوزههای
علمی و آموزشی به عنوان استاد دانشگاه فورابه (سیرالئون) و دانشکده اسلامی فریتاون،
در حوزه تبلیغی – فرهنگی با سمت امام جمعه سیار سیرالئون فعال بوده است.
بخش نخست گفتوگو با قزلسفلی را در ادامه میخوانیم.
*خودتان را کامل معرفی کنید و بفرمایید اهل کجا هستید و تحصیلاتتان را چگونه
گذراندید؟
- اینجانب محمدرضا قزلسفلی در سال 1339 در خانوادهای مستضعف متولد و بعد از
تحصیلات ابتدایی و متوسطه در روستای القجر شهرستان مینودشت استان گلستان در سال دوم
دبیرستان به نیروهای انقلاب اسلامی پیوسته و ضمن نشر و تکثیر اطلاعیهها و نوارهای
صوتی امام خمینی (ره) و توزیع مخفیانه آنها در بین مردم و معرفی رهبر کبیر انقلاب
و تهییج دانش آموزان و مردم مینودشت و روستاها در تظاهرات و راهپیمائیها علیه نظام
ستم شاهی و طاغوت سهم داشتم.
پس از بازگشائی مدارس بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ضمن تحصیل در انجمنهای اسلامی
دانش آموزی، کمیته انقلاب اسلامی، هیئت هفت نفره کشاورزی و جهاد سازندگی مشغول بودم.
در آبان 59 همزمان با تعطیلی دانشگاهها به خاطر انقلاب فرهنگی عازم سربازی و در
نیروی هوایی پایگاه پنجم شکاری امیدیه اهواز معاون انجمن سیاسی عقیدتی بودم و در
گزینش و اعزام نیرو از آن پایگاه برای شرکت در جنگهای نامنظم شهید چمران فعال بودم.
آبان ماه 61 جزو اولین ورودی بهمن ماه وارد دانشگاه امام صادق (ع) شده و بعد از شش
ـ هفت سال تحصیل در رشته معارف اسلامی و علوم سیاسی موفق به کسب کارشناسی ارشد شدم.
توصیه های مرحوم آیت الله مهدوی کنی برای اعزام به سیرالئون
*ارتباطی هم با مرحوم آیتالله مهدوی کنی داشتید؟
-با قاطعیت میگویم که اگر موفقیتی در غرب آفریقا داشتم مدیون استاد بزرگوارم
مرحوم حضرت آیتالله مهدوی کنی رئیس دانشگاه امام صادق (ع) هستم. ایشان توصیههایی
کارشناسانه قبل از عزیمت به سیرالئون به اینجانب ارائه کردند که نتایج مثبتی در
کشور مالکی مذهب سیرالئون در پی داشت. لذا موفقیت خود را مرهون راهنمائیهای آن
استاد گرانقدر میدانم.
توجه به مشترکات سنی و شیعه، شرکت در نمازهای جمعه و جماعت و مجامع، مشارکت در غمها
و شادیهای آنها، تقید به نماز جماعت در بین مسلمانان سیرالئون، محوریت اخلاص در
فعالیتها، توجه به مشترکات در جهت گیریها، مطالعه قبل از فعالیتها، تدوین
مطالعات و حوادث، شناخت دوست از دشمن، ارتباط ویژه با دانشگاهها، اساتید و
دانشجویان، احتیاط در امور، متناسب بودن نشریات، کتاب ها و مطالب ارائه شده با
فرهنگ و معارف مردم محل ماموریت و... بخشی از توصیههای مرحوم حضرت آیت الله مهدوی
کنی رئیس دانشگاه امام صادق (ع) به اینجانب قبل از عزیمت به محل ماموریت بود. در یک
ملاقات دیگر توکل به خداوند متعال، اعتماد به نفس، خدا را در همه امور بخشی از
توصیههای آیت الله مهدوی کنی بود.
2 سال وابسته فرهنگی در غنا بودم
خلاصه بنده در سال 68 جذب امور بینالملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شده و در سال
69 در چهارمین نمایشگاه بینالمللی ژنو به عنوان اولین ماموریت خارج از کشور شرکت
کردم. آبان 70 با عنوان وابسته فرهنگی عازم سیرالئون، اردیبهشت ماه 73 از محل
ماموریت به اتفاق خانواده عازم حج تمتع و همکاری با کاروان ایرانیان خارج از کشور و
در مهر ماه 74 بعد از یک ماموریت فرهنگی موفقیت آمیز به کشورمان برگشتم. مرداد ماه
76 با عنوان وابسته فرهنگی عازم کشور غنا واقع در غرب آفریقا شده و بعد از دو سال
فعالیتهای فرهنگی، علمی، دینی و فرهنگی موفقیت آمیز در آن کشور و ساحل عاج به
کشورمان برگشتم حتی فرزند دومم شهریور 77 در آکرا غنا به دنیا آمد، غنائیها به
خاطر تولد وی در روز چهارشنبه او را «کویکو( Koveiku)» مینامیدند.
امام جماعت سیرالئون شدم
پس از آن برای مدت 9 سال به عنوان رایزن فرهنگی ایران در سیرالئون انتخاب شدم، به
دلیل توصیههای استادم آنجا هم نمازهای مغرب، عشا، ظهر و عصر را در مساجد فریتاون
اقامه کرده و به عنوان رایزن فرهنگی در فعالیتهای مساجد حضور داشتم. این امر موجب
شد تا جایگاه و پایگاهی پیدا کرده و در نهایت از سوی علماء و ائمه جمعه و جماعات به
عنوان امام جمعه منصوب شوم.
*بله اطلاع داریم که مردم آنجا چه اندازه به شما علاقهمند شده بودند. ابتدا از
مختصات جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی سیرالئون توضیحاتی ارائه بفرمایید تا
مخاطبان نیز با این کشور آشنا شوند.
- سیرالئون با مساحتی 71740 کیلومتر مربع در غرب آفریقا واقع شده است. جمعیت این
کشور بیش از شش میلیون نفر تخمین زده شده است. هفتاد درصد جمعیت سیرالئون مسلمان
مالکی مذهب و بیش از ده درصد آن شیعه مذهب و بقیه را مسیحیان و آنیمیست تشکیل میدهد.
زبانهای رسمی و ملی سیرالئون به ترتیب انگلیسی و کریو (ترکیبی از زبانهای انگلیسی
و محلی ) است.
نفت سیرالئون هنوز استخراج نشده است
پایتخت این کشور شهر فریتاون بالغ بر دو میلیون نفر جمعیت دارد. بو، پورتلوکو،
مکینی، کامبیا، کنما، کابالا از شهرهای مهم سیرالئون هستند. در این میان شهرستان بو
به عنوان پایتخت دینی و مکینی به عنوان پایتخت اقتصادی مطرح هستند. این کشور دارای
دو فصل بارندگی و خشک (غیر بارندگی) دارای آب و هوای نسبتا شرجی و مرطوب است. فصل
بارندگی در سیرالئون از اردیبهشت ماه آغاز و تا اواخر آبان ماه ادامه دارد.
این کشور به لحاظ منابع معدنی غنی و دارای بنادر استراتژیکی برای کشورهای اروپایی
است، بنابراین یکی از تأمین کنندگان منابع معدنی نظیر الماس، طلا، اورانیوم، جنگلها
و مراتع، چوب، ماهی و دیگر مانع در دست استعمار است، البته نفت این کشور هنوز
استخراج نشده است. عمدتاً فعالیتهای اقتصادی و تجاری در اختیار لبنانیها، هندیها،
چینیها و غربیها است. امید به زندگی در میان مردم سیرالئون تقریبا چهل سال است.
قدیمیترین دانشگاه غرب آفریقا، 196 سال پیش ساخته شد
دانشگاه فورابه نیز قدیمیترین دانشگاه غرب آفریقا است که 196 سال پیش ساخته شده و
بیشتر سران کشورهای آفریقائی از جمله جومو کنیاتا، نلسون ماندلا و قوام نکومه در آن
دانشگاه درس خواندهاند. پول رایج سیرالئون لئون و در حال حاضر تقریباً هر پنج هزار
لئون معادل یک دلار است.
*این کشور چه شخصیتهایی را پرورش داده است؟
- بای بوره مبارز بزرگ و آزادیخواه سیرالئون با استعمار انگلستان بود. هر سال
سالگرد یادبود «بای بوره» در سیرالئون برگزار میشود. چیف بزرگ سیرالئون بای بوره
در سال 1893 م. با استعمار انگلستان جنگید و سپس در زندانهای مخوف آن کشور
استعمارگر درگذشت.
افزایش میزان سفارتخانههای ایران در آفریقا
*ایران از چه زمانی در سیرالئون سفارتخانه تأسیس کرده است؟
-پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به فرمان امام راحل، دولت ایران تعداد سفارتخانههایش
را در آفریقا افزایش داد. تا قبل از انقلاب کشورمان تنها با 9 کشور آفریقائی روابط
داشت ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در اکثر کشورهای آفریقائی کشورمان نمایندگیهای
سیاسی، فرهنگی، علمی، آموزشی در سطوح دانشگاهی و مدارس و همچنین کارگاههای فنی و
حرفهای جهاد کشاورزی، سازندگی و کمیته امداد تأسیس کرده است.
*مایلیم کمی از مردم سیرالئون که آخرین محل ماموریت شما بوده بشنویم؟
-سیرالئون هجده قبیله دارد. بزرگترین قبائل تمنی و مندی و کوچکترین آنها که
اهرمهای قدرت را در دست دارد قبیله کریو است. قبیله کریو در فریتاون شهر آزاد شده
توسط انگلیسیها مستقر است. قبائل فولا، مدینگو، سوسو تقریبا صد در صد مسلمان مالکی
مذهب هستند. مردم سیرالئون بیش از یکصد و پنجاه و سه سال ظلم و ستم استعمار و
استثمار توسط انگلستان را تجربه کرده و هم اکنون از بصیرت نسبی، ویژگی بیداری و
تشخیص دوست از دشمن برخوردار هستند.
میهمان نوازی، تحمل والا، همزیستی مسالمت آمیز، اهتمام به وحدت، سادگی ظاهری لیکن
درک عمیق منویات، داشتن فولکلور غنی سنتی، داشتن قدرت تشخیص خوب از بد و حمایت از
خوب، داشتن نفرت عمیق از اصحاب استعمار،اهتمام به برگزاری اعیاد دینی اعم از میلاد
پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) و... برخی از ویژگیهای اعتقادی اخلاقی و فرهنگی
ملت سیرالئون اعم از اکثریت هفتاد و پنج درصدی مسلمان مالکی مذهب (ده درصد شیعه) و
اقلیت مسیحی است.
*وضعیت سواد مردم به چه صورت است؟
-متأسفانه میراث شوم به جا مانده از دوران استعمار و سیاستهای مدیران داخلی
طوری بوده که اکثریت مردم سیرالئون از نعمت خواندن و نوشتن محروم بمانند. مضاف بر
اینکه نظام آموزشی منتج نبوده و فارغ التحصیلان نظام آموزشی برای توسعه کشور خود
مفید نیستند.
*هنوز هم سیرالئون تحت استعمار است؟
-کمتر کشوری میتوان یافت که بطور کامل از استعمار شوم غرب نجات حقیقی یافته
باشد. سیرالئون نیز استقلال ظاهری خود را در سال 1961 دریافت شده ولی تقریباً در
همه زمینهها هنوز وابسته هستند.
وضعیت مسلمانان در سیرالئون
*وضعیت مسلمانان در سیرالئون به چه صورت است؟ درباره اسلام در این کشور توضیح
دهید؟
- بیش از هفتاد و پنج درصد جمعیت سیرالئون مسلمان هستند که از لحاظ اقتصادی و
موقعیت اجتماعی نسبت به اقلیت مسیحی ضعیفتر هستند. اکثر مشاغل دولتی و سازمانهای
مهم را مسیحیان در اختیار دارند. روسای دانشگاهها، نهادهای دولتی، رسانهها و ...
مسیحی هستند. از سوی دیگر مسلمانان بیشتر در حوزههای دامداری و کشاورزی مشغول
هستند. فقر در همه زمینهها در بین مسلمانان بیشتر است. بین مسلمانان و مسیحیان
زندگی مسالمت آمیز وجود دارد، لیکن مسلمانان در موقعیت ممتازی قرار ندارند. همیشه
آرزو میکردند یک رادیو اسلامی، مدارس و دانشگاه اسلامی، کمکهای فنی، ماشین آلات
کشاورزی و بیداری و بصیرت داشته باشند. این خود دلیل یک نوع جنگ سرد بین طرفین است.
این اهداف ملت مظلوم سیرالئون با حضور فعال و حمایت های جمهوری اسلامی ایران تحقق
یافت.
تصویر روشنی از اسلام در سیرالئون وجود ندارد
مسلمان این کشور اصولاً مالکی مذهب هستند اما شباهتهای زیادی با شیعیان دارند با
وجود اینکه از سوی وهابیت و استعمارگران تلاش میشود تصویر روشنی از اسلام ترسیم
نشود و باورهای نادرست ترویج پیدا کند اما در عین حال مسلمانان علاقه شدید به اسلام
و اهل بیت (ع) دارند این نشان میدهد که مسلمانان این کشورها سابق اهل البیتی بودند،
اما در طول تاریخ به دلیل دور افتادن از مسلمانان چهره نادرستی از اسلام و شیعه
برایشان ترسیم شد.
*چه نامهایی بیشترین کاربرد را در سیرالئون دارند؟
بانویی که فرزند دو قلو به دنیا میآورد بدون استثنا نام فرزندانش را اگر پسر
باشد «الحسن» و «الحسین» و اگر دختر باشد «حسنتو» و «حسینتو» میگذارد. علی رغم
تلاشهای وهابیت هنوز درصد قابل توجهی از مسلمانان این کشور طبق فتوای امام مالک بن
انس دست باز نماز اقامه کرده و با آئینهای تشیع شباهتهای فراوانی دارند. حساسیتهای
چشمگیری نسبت به اهل البیت (ع) دارند به طوریکه مناسبتها را دقیق دنبال میکنند.
حتی یک بار که رادیو صوت الاسلام که ناشر افکار وهابیت است مقام حضرت فاطمه (س) را
ضمن تعریفی در حد یک زن معمولی پایین آورده بود بلافاصله با واکنش شدید علما و
مسلمانان مالکی مذهب مواجه شد بطوری اعلام شد در صورت تکرار رادیو را تعطیل خواهند
کرد.
*دیگر چه اسامی آنجا رواج دارد؟
- اگر دختر باشد در اکثر مواقع فاطمه، فاطماتا، فاطو، فاطی، بنتو و خدیجه و پسر،
حسنة و حسینة، علی و علیو، زینب، زینبو، احمد، احمدو، محمد، ممدو، عباس و...
بیشترین اسامی است.
*وضعیت شیعیان آنجا الان به چه صورت است؟
-همانطور که گفتم تقریباً بیش از ده درصد مسلمانان سیرالئون پیروان مذهب اهل
البیت (ع) و شیعه هستند که تحت رهبری علماء بزرگ تحصیلکرده حوزههای علمیه قم،
سوریه، لبنان و... هستند. مضاف بر اینکه همه مسلمانان مالکی مذهب سیرالئون از
شیفتگان و محبان اهل البیت (ع) هستند. دانشکده اسلامی فریتاون وابسته به جامعه
المصطفی هرسال بیش از هشتاد دانشجو و طلبه با گرایش فقه تشیع تربیت و تحویل جامعه
سیرالئون میدهد.
شیعیان سیرالئون دارای انجمنها و سازمانهای متعددی از جمله سازمان اسلامی جعفریه،
الهادی(ع)، المهدی (ع)، اهل البیت(ع)، الکوثر و... از جمله سازمانهایی هستند که در
سطح کشور فعال هستند. در سال 91 با حمایت رایزنی فرهنگی شیعیان سیرالئون صاحب رادیو
صدای قرآن و اهل البیت(ع) شدند. این رادیو فرهنگ و معارف اسلام ناب را در سطح کشور
و منطقه منتشر کرد. مسجد مرکزی شیعیان فریتاون بزرگترین مسجد سیرالئون هزاران
نمازگزار را در خود جای میدهد.
*آیا مراسم مذهبی مسلمانان یا شیعیان هم آنجا برگزار میشود؟
- بله مناسبتهای مختلف مولود النبی و ائمه معصومین از جمله مبعث، سیزده رجب،
اعیاد شعبانیه، محرم، عاشورا و تاسوعا در مساجد و مدارس مختلفی برگزار میشود.
امروزه شیعیان و سازمانهای وابسته به آن در سطح کشور رسماً دارای مدارس در سطوح
ابتدائی و متوسطه هستند. مدارس امام صادق (ع)، اهل البیت(ع)، الهادی(ع)، بهشتی و...
از مدارسی هستند که هزاران دانش آموز در آنها تحصیل میکنند.
*ماه رمضان چطور؟
-ماه مبارک رمضان با شکوه تمام در سیرالئون و سایر کشورهای غرب آفریقا برگزار
میشود. چهره شهرها و روستاهای سیرالئون با رعایت شعائر دینی و اسلامی کاملاً
دگرگون شده و تصویر متفاوتی به خود میگیرد. در طول روز رستورانها تعطیل و مسیحیان
نیز در ماه مبارک رمضان به اعتقادات مسلمانان احترام میگذارند. کلاسها و جلسات
قرائت و تفسیر قرآن در مساجد در ساعات بعد از ظهر و بعد از نماز عشا برگزار میشود.
مدارس اسلامی اقدام به برگزاری مسابقات حفظ و قرائت قرآن مجید میکنند. شبهای احیا
هم از 19 تا 29 ماه احیاء برگزار میشود. در سالهای اخیر نمایندگی فرهنگی با حضور
خود در لیالی قدر در مساجد متعدد و با فرهنگسازی مناسب برای اولین بار دعای جوشن
کبیر قرائت و با استقبال گرم مواجه شد.
مردم از معرفی خود به عنوان مسلمان شرم داشتند
*مناطق زیارتی هم در سیرالئون وجود دارد؟
-بله البته نه به آن صورت و کیفیتی که در کشورمان وجود دارد ولی افرادی چون
بایبوره و علی حیدرا که با انگلیسیها جنگیدهاند قبرشان بدون بارگاه و ضریح است
اما احترام خاصی مردم برایشان قائل هستند. در هر حال این کشور 153 سال تحت استعمار
و فقر فرهنگی، مادی و معنوی و علمی بوده نباید توقع بیش از این داشت. تصور کنید
جایگاه مسلمانان این کشور تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آنقدر پائین بوده
که از معرفی خود به عنوان مسلمان در محافل و جوامع مختلف شرم میکردند. این اندازه
اسلام در آفریقا تحقیر شده بود حتی مسلمانان برای ثبت نام در مدارس باید نامشان را
از اسلامی به مسیحی تغییر میدادند مثلاً اگر احمد بود با نام ادوارد ثبت نام
میشدند. لیکن پیروزی انقلاب اسلامی، استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران و صدور پیام
آن عزت و عظمت اسلام را دوباره زنده کرد و به مسلمانان روحی دیگر بخشید و آن ها را
بیدار کرد.
-
admin
۱۳۹۰/۲/۲۸
| دفعات بازدید: 48
آل خلیفه و خاندان قدافی
صمیمانه ترین سلام های ما را بپذیرید
نمی دانیم چگونه و با په زبانی از شما تشکر کنیم، شما آبروی ما را خریدید و این آخر عمری، حالی به ما دادید اساسی.
همین سه - چهار ماه پیش بود که تمام دنیا حواسش به ما بود همه به ما می گفتند دیکتاتور، از آن الجزیره لعنتی و بی بی سی انگلیسی تا العالم ایرانی و بقیه!
مدام سرزنشمان می کردند که چرا با اعتراضات مردمی این گونه وحشیانه برخورد می کنید؟ چرا مردم را می کشید؟ چرا به تجمعات مسالمت آمیز مردم حمله می کنید؟ چرا چنین می کنید و چنان می کنید؟!
حالا گناه ما چه بود؟ هیچ! چهار تا گاز اشک آور زده بودیم بین مردمی که علیه حکومت ما تظاهرات کرده بودند و قبول هم داریم که چند تایی هم تیر شلیک کردیم و چند نفری را هم فرستادیم آن دنیا. البته حالا که در تبعید و زندان فکرش را می کنیم، کارمان غلط بود اما خب به هر حال اشتباهی بود که کردیم و چند نفری را کشتیم و مامورانمان هم چند نفری را در زندان شکنجه کردند اما آخرش هیچ کاری نتوانستیم از پیش ببریم؛ شما که غریبه نیستید، خودمانی اش می شود هیچ غلطی نتوانستیم بکنیم و آخرش هم کوتاه آمدیم و از خر شیطان پیاده شدیم و بهشان گفتیم: این شما و این کشور شما.
راستش را بخواهید بعد از 20 - 30 سال زمامداری، خیلی بهمان برخورد که این گونه به بدنامی و خفت، یقه مان را گرفتند و کشیدندمان پایین و دیکتاتورمان خواندند اما از وقتی مردم شما در بحرین و لیبی قیام کردند و با برخوردهای عجیب و غر یبتان مواجه شدند، ما رو سفید شدیم.
می دانید؟ اگر ما به خاطر برخورد پلیسی با مردمان خود بدنام جهان شدیم، از وقتی شما با توپ و تانک و ارتش های همسایه به جنگ مردم خودتان رفتید، دیگر حواس ها متوجه ما نیست. همه دارند شما را تماشا می کنند. این روزها دیگر کسی از بن علی و مبارک و از دیکتاتور بودنشان سخن نمی گوید، کسی نمی گوید این ها چه آدم های جنایتکاری بودند، نمی گویند مبارک قاتل است و بن علی آدمکش. خدا خیرتان دهد! با بلایی که سر مردم خودتان می آورید، ما را از ملامت ها و مذمت ها رها کردید.
ما هر چقدر هم در حق مردم خودمان بدی کردیم، لااقل این قدر مردانگی و انصاف داشتیم که بمبارانشان نکنیم یا کماندوهای کشورهای همسایه را به جانشان نیندازیم.
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک نمایید
-
admin
۱۳۸۹/۱۱/۱۶
| دفعات بازدید: 59
سلام آقای محمد حسنی سید مبارک
این روزها که در تبعیدگاهم "جده" روزگار می گذرانم و هیچ کدام ازدوستان سابق سراغی از من نمی گیرند، مدام به تو فکر می کنم و اتفاقات مصر را از تلویزیون مرحمتی ملک عبدالله دنبال می کنم.
همین دیشب بود که تلویزیون داشت درگیری های خیابانی قاهره را نشان می داد، اولش فکر کردم تونس است و داغ دلم تازه شد اما زود متوجه شدم که مصری ها هم راه افتاده اند.
با دیدن این تصاویر حسی دوگانه در من ایجاد شد، از یک سو خاطرات تلخ خودم بار دیگر از مقابل چشمانم رژه رفتند و از سوی دیگر همسرم لیلا - که این روزها افسرده شده - را صدا زدم و گفتم: عزیزم ! زیاد غصه نخور ، به زودی خانم سوزان مبارک به همراه شوهرش اینجا می آید و هر دو از تنهایی در میاییم.
می دانی آقای مبارک؟ تنهایی و غربت خیلی سخت است.
نمی دانی!
آقای رئیس جمهور!
شبکه های تلویزیونی ات را هم دیدم؛ فایده ندارد برادر من، فایده ندارد!
من هم در آن روزهای آخر من هم به شبکه های تلویزیونی و روزنامه هایم دستور داده بودم مردم را آشوبگر و اغتشاشگر معرفی کنند و انصافا هم برنامه های خوبی پخش کردیم.
حتی صدها تماس تلفنی هم ساختیم که مثلا مردم به شبکه 7 زنگ می زدند و علیه تظاهرات کنندگان حرف می زدند و از این که شهرها را ناامن کرده اند، ابراز نارضایتی می کردند.
در آن زمان، من و لیلا، وقتی این برنامه ها را می دیدیم قند توی دلمان آب می شد، مخصوصا این که وزیر کشور و فرماندهان نظامی هم مدام گزارش می کردند که اوضاع تحت کنترل است و تعداد مخالفان روز به روز کمتر می شود.
اما مردم، نمی دانم چرا هیچ کدام از برنامه ها را باور نکردند! دیوانه ها برنامه های شبکه های مهم تلویزیونی ما را باور نکردند ولی حرف های اینترنت و کوفت و زهرمار را باور کردند و کار و زندگی شان را رها ساختند ریختند به خیابان ها... و حالا تو هم گرفتار همین ماجرا شده ای! درکت می کنم!
مبارک جان!
این مردم را من می شناسم، وقتی روی یک چیز کلید می کنند ول کن نیستند. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. شاه ایران - که در کشور تو مدفون است - شانس آورد که بعد از قیام مردمش 15 سال دوام آورد ولی من بیچاره و بدشانس یک ماهه بار و بندیلم را بستم آواره غربت شدم.
تو هم خیلی پوست کلفت هستی که تا حالا دوام آورده ای: 84 سال داری و خوش به حالت هنوز حاکمی؛ معلوم نیست من اصلاً بتوانم 84 ساله شوم یا نه؟ ولی یک چیز را بدان که هر چه سن آدمی بالاتر می رود، عطش قدرتش بیشتر می شود و عزلش دردناک تر!
حالا که در خلوت خودم فکر می کنم ، می بینم اگر مثلاً 10 سال پیش حذف می شدم، درد کمتری داشت. می دانم تو هم خیلی دردت می آید!
دوست مصری من!
من و تو، هر دو از قاره بزرگ آفریقاییم و هر دویمان به غضب ملت هایمان گرفتار آمده ایم . اما در همین قاره ، مرد دیگری هم نسل ما و حتی قدیمی تر از ما وجود دارد که سال هاست قدرت را بوسیده و کنار گذاشته است اما مردمش همچنان دوستش دارند و نه به خاطر قدرت رسمی اش ، که به خاطر خودش ، به او احترام می گذارند.
راستش می خواهم اعترافی کنم؛ زمانی که نلسون ماندلا در اوج قدرت و محبوبیت، با پای خودش از کاخ ریاست جمهوری بیرون آمد و کلید اتاق پرزیدنت را تحویل نفر بعدی داد با خودم گفتم: پیرمرد خرفت شده است؛ گویا آثار زندان هنوز بر روانش باقی مانده!
اما اکنون که مجالی برای تفکر یافته ام ، با خود می گویم که کار درست را او کرد و خودش را منفور ملت و خانواده اش را آواره غربت نکرد.
اگر ما هم بعد از چند سال ریاست جمهوری، با زبان خوش و روش های مسالمت آمیز دموکراتیک ازقدرت کنار می رفتیم ، اکنون به عنوان رئیس جمهور سابق ، عزت و احترامی داشتیم و این همه لعن و نفرین پشت سرمان نبود.
می دانم برایت سخت است که درک کنی چه می گویم؛ من هم تا زمانی که فراری نشدم و در دیار غربت با خود خلوت نکردم ، متوجه ماجرا نبودم ، یعنی احساس نیاز به فهمیدن نمی کردم اما حالا به جای آن که اطرافیان متملق و نان به نرخ روز خور احاطه ام کنند ، واقعیت های تلخی و گزنده ای محاصره ام کرده اند که عمری آنها را از خود رانده ام!
نگران نباش، تو هم به زودی خواهی فهمید و البته من ، آنقدر معرفت دارم که تجربیات خودم را در اختیار تو قرار دهم ؛ هر چه باشد در این یک مورد ، پیراهنی بیشتر از تو پاره کرده ام.
امید من!
من موقع فرار نتوانستم هواپیمای تشریفاتی ام را که "اسب پرنده" می نامیدمش با خود بیاورم؛ آنقدر عجله داشتم که تنها توانستم هواپیمایی کوچک اختیار کنم و جان خودم و اطرافیانم را از آن مهلکه نجات دهم. تازه کلی از پول ها و طلاهایی که عمری برایشان جان کنده بودم را نتواتنستم بیاورم.
تو اشتباه مرا مرتکب نشو؛ همه چیز را به دقیقه 90 واگذار نکن ! حالا که فرصت داری پول ها و اسباب و اثاثیه ات را جمع کن و دست سوزان و بچه ها را بگیر و بیا اینجا پیش ما آخر عمری دور هم باشیم و باشگاه "دیکتاتورهای اخراجی" را تشکیل دهیم. اینجا، عربستان، هر بدی که داشته باشد لا اقل خوبی اش این است که ملک عبدالله هم از خودمان است.
لیلا هم اینجاست، سلام می رساند و می گوید دلش خیلی برای سوزان تنگ شده است.
منتظرتان هستیم.
به امید دیدار
زین العابدین بن علی
رئیس جمهور سابق تونس (آدم موقع نوشتن این کلمه "سابق" یک جوری می شود)
جده
26 ژانویه 2011
-
admin
۱۳۸۹/۱۱/۱۷
| دفعات بازدید: 47
-
admin
۱۳۸۹/۴/۱۲
| دفعات بازدید: 63
HTML clipboard
جمعیتها و شکلهای سیاسی،اجتماعی و فرهنگی زنان در الجزایر
پس از قیام مردمی سال 1367 و آزادی فعالیت سیاسی بر اثر مبارزات مسلمانان کشور و تأسیس احزاب متعدد، جمعیتهایی برای زنان مسلمان که وابسته به احزاب اسلامی بودند، تأسیس گردید. همچنین جمعیتهایی برای زنان وابسته به گروههای سوسیالیستی و کمونیستی و لائیک تأسیس گردید. این گروه اخیر با وجود در اقلیت بودن، تحت عنوان دفاع از آزادی زن و تساوی حقوق و غیره، اقدام به تأسیس انجمنها و سازمانهای زنان نموده و خود را مدافع زن و حقوق و تنها نماینده شرعی و واقعی زنان عنوان نمود. ولی در واقع این زنان ابزار دست غربیها بودند که شعار آزادی سر داده و تاکنون کاری مثمرثمر، حتی در زمینههای اقتصادی و دفاع از زنان نیازمند و طلاق داده شده و پیرزنان بیسرپرست انجام نداده و تنها به برپایی جشنها و سمینارها اکتفا نموده است؛ در حالی که اغلب زنان الجزایری چه در پایتخت و چه در شهرهای کوچک و روستاها، هیچ چیز را بجز اسلام به عنوان دین و نظام و برنامه زندگی نمی پذیرند و در میان این اکثریت، زنان تحصیلکرده و متخصص بسیارند. اولین سازمان رسمی زنان الجزایر در سال 1367 تحت عنوان «اتحادیه زنان مسلمان الجزایری» تأسیس شد. زنان در این تشکیلات در انجام امور انقلابی علیه استعمارگران بر یکدیگر سبقت می گرفتند. در سال 1331 این جمعیت همانند سایر گروهها به جبهه آزادیبخش ملی پیوسته و در آن جذب شد. از آن پس زنان زیر لوای جبهه آزادیبخش ملی به فعالیت پرداخته و نمونههای بارزی از شهادت، فداکاری و ایثار برای دیگر زنان شدند.
زنان در جنگهای مسلحانه نیز تأکید بر استقلال کشور مشارکت داشتند و در مسیر انقلاب، همبستگی الجزایر و همبستگی ملی را تکامل بخشیدند. پس از استقلال، فعالیتهای بخش نظامی جبهه آزادیبخش ملی که مجاهدین، کشاورزان، کارگران، جوانان و زنان در آن فعالیت داشتند، محدود گردید. همزمان با استقلال در سال 1341 اتحادیه ملی زنان الجزایر با تأکید بر سازمان بخشیدن به جمعیت زنان تشکیل گردید و هدفش رسیدن به پرورش و تربیت زنان، همچنین رشد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی آنان بود. در ماده 5 از اساسنامه اتحادیه چنین آمده است: اتحادیه ملی زنان الجزایر یک سازمان مردمی است و زنان برای کسب حقوق حقه خود در آن گرد هم میآیند تا سهم خود را در پیشبرد انقلاب انجام دهند.
حجاب زن الجزایری
نقش حجاب در مبارزات ضد استعماری زنان الجزایر علیه استعمارگران فرانسوی در تاریخ مبارزات این ملت ثبت شده است.
پس از استقلال، بخصوص دختران نسل جوان بدون پوشش اسلامی در اماکن عمومی ظاهر شده و عادات سنتی و اسلامی به تدریج در میان آنها تضعیف گردید. حفظ حجاب از نظر اشغالگران به عنوان عقبماندگی معرّفی شده بود. هدف استعمارگران تأکید بر بی حجابی بود چون بی حجابی خود عامل رواج فساد در جامعه می باشد. چرا که زنانی که در صحنه مبارزاتی ظهور کردند، زنانی مسلمان و محجبه بودند و هدف استعمار از این اعمال، جلب توجه زنان به مسائل بی اهمیت و در نهایت خارج شدن آنها از صحنه سیاست و مبارزه بود. زنان الجزایری در جریان مبارزات از حجاب به عنوان سنگری پولادین علیه استعمارگران بهره بردند و بر زنان الجزایری است که حجاب را افتخار خود بدانند و به عنوان سلب آزادیی که دائما از جانب اجانب مطرح می گردد به حساب نیاورند.
در میان زنان الجزایری اکنون سه نوع عمده حجاب وجود دارد:
ـ حجاب سنتی یا «الحایک» که از یک چادر سفید همراه با روبند سفید تشکیل شده و اغلب در میان زنان الجزایری اصیل متداول است.
ـ «الملایه» که نوع دیگری از حجاب سنتی است که از یک چادر مشکی شبیه عبا تشکیل شده غالبا در شهرهای شرق کشور الجزایر متداول است.
ـ «الجباب» که بعضی اوقات به شکل چادر مشکی یا سرمهای با
نقاب که تمام صورت به جز دو چشم را میپوشاند و گاهی هم به شکل چادر و حجاب زنان ایرانی و لبنانی مورد استفاده قرار میگیرد.
پايان
منبع: http://www.asantahghigh.com/post/118