-
admin
۱۳۹۰/۱۲/۶
| دفعات بازدید: 62
برگرفته از کتاب «پنج سال در سرزمین سبز» به قلم محسن پاک آیین، سفیر اسبق ایران در زامبیا؛ و همکار افتخاری موسسه مطالعاتی و تحقیقاتی آفران
بعد از برقراری روابط ایران و زامبیا، در یک عصر زیبا در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۶۷ ،قبل از عزیمت به ماموریت، با حضرت آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت، در دفتر کار ایشان واقع در مجموعه پاستور دیدارکردم. ایشان با چهره ای باز و روحیه ای پرنشاط ، لبخند زنان، در حالی که با شب کلاه و ردا، در پشت میز کارخود نشسته بودند، من را پذیرفتند. آن روز صحبت را با گزارشی در مورد اهمیت زامبیا و برنامه های خود آغاز کرده و سپس با گلایه از دفتر ایشان گفتم مدتی است که تقاضا کرده ام یک پیام کتبی از شما برای آقای کنت کائوندا رئیس جمهور زامبیا داشته باشم اما علیرغم پیگیری های زیاد، این کار انجام نشده است .ایشان با خوشروئی گفتند:
“عیبی ندارد،جبران مافات می کنیم، من در حراره آقای کائوندا را ملاقات کردم، خیلی ابراز رضایت کرد،بنظرم این دیدار اثرات خوبی بر وی داشت. حالا این مطالبی که می گویم را بنویسید و به عنوان پیام شفاهی به آقای کائوندا بگوئید.”
آنگاه ایشان مطالب زیر را بیان فرمودند؛
“من از اینکه کاری که خیلی پیشتر باید صورت می گرفت،انجام شد،خوشحالم. توسعه رابطه دو کشور انقلابی و دارای دیدگاه های مشترک در زمینه آپارتاید،مبارزه با امپریالیسم و مبارزه با صهیونیسم باید پیشتر صورت می گرفت.اتحاد میان کشورهای هم سرنوشت،موضوع مهمی است.من در مذاکره کوتاهی که در حراره با شما داشتم کاملا احساس کردم یک نزدیکی معنوی بین خودم و شما هست.می دانم که عوارض گوناگون و عوامل خارج از اختیار موجب شده که ما به اندازه ظرفیت لازم، ارتباط نداشته باشیم.لاکن از حالا ببعد باید تلاش کنیم که این ظرفیت را پر کنیم.ما آماده هستیم که در زمینه های مختلف همه نوع همکاری را با هم داشته باشیم.من از شما دعوت می کنم که به ایران بیائید و از نزدیک در مورد مسائل مورد علاقه صحبت کنیم.”
رئیس جمهور سپس چند توصیه به من کرده و فرمودند:
“به چشم انداز خوبی که بخصوص بعد از خاتمه جنگ بین دوکشور ایجاد می شود اشاره کنید.به آنها بگوئید برای همکاریهای علمی،فنی،مثلا از طریق جهاد سازندگی آماده ایم.ببینید چه معاملاتی می توانیم با زامبیا داشته باشیم،چه می توانیم بخریم و چه میتوانیم بفروشیم.نفت را حاضریم با شرایط بین المللی و با ضمانت یک بانک ثالث به آنها بفروشیم البته اگر امتیازی خواستند می توانیم بررسی کنیم.”
شوخی آیت الله مشکینی (رضوان الله تعالی علیه)
اتفاق جالب این دیدار این بود که در حین صحبت های ما، رئیس دفتر ایشان وارد شد و گفت آیت الله علی مشکینی دارند به دفتر شما می آیند. رئیس جمهور بلافاصله با احترام خاصی نسبت به آیت الله مشکینی گفتند من می روم پائین تا جلوی پله ها از ایشان استقبال کنم، سپس عمامه را بر سر گذارده و عبا را بر دوش انداختند و با گام های بلند از اتاق خارج و به استقبال آقای مشکینی رفتند. بعد از چند دقیقه رئیس جمهور به اتفاق مهمان خود وارد شدند و ضمن معرفی من خطاب به آقای مشکینی گفتند اگر چند دقیقه اجازه بدهید جملات آخر پیام به رئیس جمهور زامبیا را بگویم و بعد در خدمت شما هستم. آیت الله مشکینی گفتند باشد اما یک سئوال از ایشان دارم.من ادب کرده و گفتم بفرمائید.آقای مشکینی با لهجه شیرین آذری خود همراه با تبسم گفتند: شما می دانید چرا همه کشورهای آن منطقه حرف “ز” دارند،مثل زیمبابوه،زامبیا،تانزانیا،زئیرو…سئوال آقای مشکینی که البته شوخی و مطایبه بود،موجب نشاط ما شد و سپس آیت الله خامنه ای پیام خود را ادامه داده و تمام کردند.
مختصری درباره کنت کائوندا
دکتر «کنت کائوندا» اولین رئیس جمهور زامبیا پس از استقلال، یکی از با سابقهترین مبارزان ضد استعمار و نژادپرستی و سیاستمدار خوشنام آفریقا است. کائوندا سالها رئیس کشورهای خط مقدم مبارزه با آپارتاید بود و نقش تأثیرگذار وی در هدایت مبارزه برای آزادی «نلسون ماندلا»، فروپاشی آپارتاید و استقلال نامیبیا غیر قابل انکار است. کائوندا همچون ماندلا -اما نه به اندازه او- مدتی از عمر خود را در زندان نژادپرستان انگلیسی طی کرده بود.
زامبیا در دوره ریاست جمهوری کائوندا با رژیمهای نژادپرست از جمله اسرائیل و آفریقای جنوبی رابطه نداشت و به همین دلیل از سوی رژیم سابق ایران نیز بایکوت شده بود. آقای کائوندا خاطرهای از آن دوران را معمولا برای هیاتهای ایرانی تعریف میکند.
او میگوید: “در آن دوره، دولت زامبیا هیأتهایی را جهت متقاعد ساختن ایران برای توقف فروش نفت به آفریقای جنوبی به تهران اعزام مینمود اما همواره این هیأتها با سردی مقامات دربار ایران رو به رو میشدند. یک بار وقتی فرستاده آقای کنت کائوندا در جده منتظر دریافت ویزای ایران بود، از سوی وزارت امور خارجه رژیم شاه به وی پیغام داده می شود که اگر برای تفریح به تهران میآیید، تشریف بیاورید اما اگر برای مذاکره در مورد توقف فروش نفت به رژیم پرتوریا قصد سفر دارید، بهتر است به زامبیا مراجعت نمایید چرا که جواب ایران منفی است.”
اولین قربانی انقلاب مخملی
کنت کائوندا اولین قربانی انقلاب مخملی هم بود. در واقع غرب که نتوانسته بود با استفاده از «قدرت سخت» (استعمار) در جنوب آفریقا به اهداف خود برسد، «قدرت نرم» را تجربه کرد و در پشت صحنه حمایت از دموکراسی و نظام چند حزبی، عوامل خود را تقویت کرد و رهبران قدیمی آفریقا را به چالش کشید. این تجربه نخست در آمریکای لاتین و در نیکاراگوئه رخ داد. کارتر در قالب رئیس یک نهاد غیردولتی برای نظارت بر انتخابات از چند ماه قبل در «ماناگوا» مستقر شدند و با ترفندهای خود، موجبات پیروزی خانم «چامورو» بر «دانیل اورتگا» را فراهم کردند. کارتر و همین تیم نیز قبل از انتخابات «زامبیا» به لوزاکا آمده و با حمایت غیر علنی از «چیلوبا» رقیب کائوندا و بهرهگیری از ابزار رسانه سعی در تخریب کائوندا کردند. بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول هم با اشاره کارتر به میدان آمده و شایع کردند که اگر کائوندا مجددا پیروز شود، پرداخت وام و کمکهای اعتباری به زامبیا قطع خواهد شد. آنها به خوبی میدانستند که کشورهای آفریقائی و زامبیا تا چه حد به وامهای خارجی وابسته هستند.
همان ایام من به دیدن کائوندا رفتم. ما رابطه بسیار نزدیکی داشتیم. گاهی روزهای یکشنبه شخصا زنگ میزد و میگفت به دفتر او بروم. به آقای کائوندا آنچه در نیکاراگوا گذشته بود را یادآور شده و گفتم که غرب قصد دارد آن تجربه را در زامبیا تکرار کند. کائوندا به همان غرور همیشگی خندید و به لهجه آفریقایی ـ انگلیسی خود گفت من یک دموکرات ناب هستم، آنها نمیتوانند من را ساقط کنند؛ مردم زامبیا با من هستند اما اینطور نشد و تبلیغات گسترده رسانهای به عنوان ابزار قدرت نرم کار خود را کرد و کائوندا شکست خورد.
چند روز بعد از این اتفاق، او را در مجلسی دیدم. «زولو» دوست همیشگی او هم در کنارش بود. آقای کائوندا بعد از احوالپرسی به زولو گفت این آقای سفیر حرفهائی زد و من باور نکردم اما امروز آن حرفها برایم ثابت شد.
پیش بینی رهبر معظم انقلاب
بعد از بازگشت به ایران در یکی از دوشنبههائی که معمولا مقام معظم رهبری تعدادی از مدیران را به حضور می پذیرفتند، خدمت ایشان رسیدم و اجمالا گزارشی از آنچه در زامبیا گذشت به خصوص جنگ نرم رسانه ای غرب برای تغییر رهبران ضداستعمار آفریقا را عرض کردم. رهبر معظم انقلاب پس از تحلیل کوتاهی در این مورد فرمودند مردم زامبیا از رفتن کائوندا پشیمان خواهند شد. ایشان همچنین در نماز جمعه نیز بدون اشاره به اسم زامبیا، پیرامون سیاستهای مزورانه غرب که تحت حمایت از آزادی و دموکراسی به دنبال تغییر نظام های مستقل هستند، صحبت کردند.
بعد از سقوط کائوندا بقیه کشورهای خط مقدم مبارزه با آپارتاید متوجه سیاستهای جدید غرب شدند، کارتر و تیم او موفق نشدند از قدرت نرم در بقیه کشورهای منطقه استفاده کنند. چندی بعد مردم زامبیا هم همان گونه که رهبر انقلاب پیش بینی کرده بودند، از رفتن کائوندا پشیمان شدند، چون چیلوبا بعد از پیروزی تبدیل به یک دیکتاتور شد و به اتهام فساد، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به وعده های خود عمل نکردند و زامبیا بار دیگر تحت نظارت نامحسوس نژادپرستان غربی قرار گرفت.
کشوری که نان خود را نتواند تهیه کند،هیچ گاه آزاد نیست
و اما «کنت کائوندا» که در دوران ریاست جمهوری خود نتوانست به تهران بیاید در تاریخ دهم اردیبهشت ۱۳۸۸ در سن هشتاد و پنج سالگی و با قدی خمیده و قامتی فرتوت به دعوت مجمع جهانی صلح اسلامی به ایران آمد. کائوندای پیر که هنوز دستمال سفید خود را به نشانه علاقمندی به صلح در دست داشت مثل دوران ریاست جمهوری خود خنده رو و پر امید بود.
من شخصا برای استقبال به فرودگاه رفتم. در مسیر فرودگاه امام خمینی(ره) تا هتل استقلال کائوندا گفت: “هنوز با ماندلا ارتباط خوبی دارد و هر چند وقت یکبار او را می بیند.” وقتی از کنار مرقد امام می گذشتیم آهی کشید و گفت: “آیت الله مرد بزرگی بود. او نه تنها به ایران بلکه به همه مستضعفین جهان و بخصوص مردم آفریقا کمک کرد.” کائوندا به کشتزارهای اطراف تهران هم نگاه کرد و گفت: “شما چقدر خوشبخت هستید که می توانید غذای خود را در داخل کشورتان تهیه کنید و به بیگانه وابسته نباشید.” وی گفت: “کشوری که نان خود را نتواند تهیه کند،هیچگاه آزاد نیست.”
با کائوندای ۸۵ ساله، و پرچمدارمبارزه با آپارتاید به اصفهان هم رفتیم. وقتی در زورخانه شهر، اشعار مرشد که می گفت بنی آدم اعضای یکدیگرند را برایش ترجمه کردم، اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: “مردم شما آسمانی هستند،در هر جای این کشور می روم آثار معنویت را می بینم و از اینکه اینقدر دیر به ایران آمدم متاسف هستم.”
کائوندا به دیدار خود با آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت ایران،در سال ۱۳۶۶ در زیمبابوه اشاره کرد و گفت: ” من از همان روز به آیت الله علاقمند شدم،ایشان خیلی منطقی و قوی از مبارزات مردم آفریقا دفاع کرد.” کائوندا گفت من هم مثل شما یکتاپرستم و به خدای بخشنده و مهربان اعتقاد دارم،خدای شما به مسیحیان نیز تعلق دارد.کائوندا موقع ترک ایران هم گفت برای من دعا کنید و بدانید که قلب من مثل ایرانیان برای نجات مستضعفین می تپد.
آمدن کائوندا به ایران بار دیگر خاطرات تلخ و شیرین حضور در زامبیا را برای من زنده کرد. خاطراتی که همواره با من خواهد ماند و شاید دانستن آن برای آیندگان هم خالی از لطف نباشد.
-
admin
۱۳۹۰/۱/۲۰
| دفعات بازدید: 62
این طوطی با نام انگلیسی Africa Yellow Face parrot و نام علمی Picephalus flavifrons، دارای دو زیرگونه P.f. flaviforns و P.f. auranttiic است.
پراکنش: جنوب غرب اتیوپی
خصوصیات ظاهری: در نگاه اول و برای افراد نا آشنا ممکن است شبیه طوطی آمازون به نظر برسد. این طوطی متوسط الجثه (طول بدن ۲۶ سانتیمتر)، رنگ غالب پرها سبز، رنگ بالا تنه تیره تر با صورت و تارک (Crown) زرد رنگ، دم به رنگ قهوه ای مایل به زیتونی می باشد. گاهی پرهای روی پا نیز زرد رنگ است . منقار پرنده تیره و رنگ چشم در پرنده بالغ نارنجی–قرمز و حلقه چشمی خاکستری رنگ است.
هر دو زیر گونه نامبرده شده شبیه هم هستند با این تفاوت که در زیر گونه دوم رنگ سر، زرد متمایل به نارنجی است.
خصوصیات ظاهری پرنده های جوان: در پرنده های جوان، رنگ صورت زرد تیره تا سبز زیتونی و رنگ چشم قهوه ای است.
ادامه در مرغ مینو
-
admin
۱۳۸۹/۱۱/۲۰
| دفعات بازدید: 63
-
admin
۱۳۹۰/۱۰/۲۱
| دفعات بازدید: 63
-
admin
۱۳۸۹/۲/۲
| دفعات بازدید: 63
پخش مستند تانزانیا از شبکه اول سیما
برنامه "صبح بخیر ایران "اقدام به پخش "برنامه سرزمین من " نموده است که این برنامه در شهریور ۱۳۸۷ با سفر گروه برنامه ساز به کشورهای تانزانیا -زنگبار و کنیا مورد تصویر برداری قرار گرفت.
نویسنده این برنامه یاسر کنعانی و تهیه کننده آن غلامرضا بختیاری می باشد که در این برنامه پیشینه تاریخی ایرانیان و شیعیان در شرق آفریقا را مورد برجستگی قرار دادند به آیتم های ذیل توجه نموده اند :
۱-معرفی آثار تاریخی و حمام ها ی ایرانیان در جزیره زنگبار
۲- معرفی منطقه باستانی "باگامایو" که خاستگاه ورود ایرانیان به تانزانیا می باشد.
۳-فغالیتهای تبلیغی شیعیان بومی و مهاجر درکشور تانزانیا و زنگبار
۴-به تصویر کشیدن مسجد تاریخی فاطمه زهرا (س) که دارای قدمتی بیش از ۵۰۰ سال می باشد.
۵-نشان دادن مساجد شیعیان هندی و بومی و فعالیتهای تبلیغی آنها درنشر تشیع
از نکات برجسته این برنامه حضور در مناطق" قله کلیمانجارو" و حضور در میان قبایل وحشی ماسایی می باشد که خیرین با تشکیل مدرسه اقدام به تربیت فرزندان این قبیله و آشنایی آنها با تعالیم اسلام و تشیع می نمایند.
ياسر كنعاني
-
admin
۱۳۸۹/۴/۱۲
| دفعات بازدید: 63
HTML clipboard
جمعیتها و شکلهای سیاسی،اجتماعی و فرهنگی زنان در الجزایر
پس از قیام مردمی سال 1367 و آزادی فعالیت سیاسی بر اثر مبارزات مسلمانان کشور و تأسیس احزاب متعدد، جمعیتهایی برای زنان مسلمان که وابسته به احزاب اسلامی بودند، تأسیس گردید. همچنین جمعیتهایی برای زنان وابسته به گروههای سوسیالیستی و کمونیستی و لائیک تأسیس گردید. این گروه اخیر با وجود در اقلیت بودن، تحت عنوان دفاع از آزادی زن و تساوی حقوق و غیره، اقدام به تأسیس انجمنها و سازمانهای زنان نموده و خود را مدافع زن و حقوق و تنها نماینده شرعی و واقعی زنان عنوان نمود. ولی در واقع این زنان ابزار دست غربیها بودند که شعار آزادی سر داده و تاکنون کاری مثمرثمر، حتی در زمینههای اقتصادی و دفاع از زنان نیازمند و طلاق داده شده و پیرزنان بیسرپرست انجام نداده و تنها به برپایی جشنها و سمینارها اکتفا نموده است؛ در حالی که اغلب زنان الجزایری چه در پایتخت و چه در شهرهای کوچک و روستاها، هیچ چیز را بجز اسلام به عنوان دین و نظام و برنامه زندگی نمی پذیرند و در میان این اکثریت، زنان تحصیلکرده و متخصص بسیارند. اولین سازمان رسمی زنان الجزایر در سال 1367 تحت عنوان «اتحادیه زنان مسلمان الجزایری» تأسیس شد. زنان در این تشکیلات در انجام امور انقلابی علیه استعمارگران بر یکدیگر سبقت می گرفتند. در سال 1331 این جمعیت همانند سایر گروهها به جبهه آزادیبخش ملی پیوسته و در آن جذب شد. از آن پس زنان زیر لوای جبهه آزادیبخش ملی به فعالیت پرداخته و نمونههای بارزی از شهادت، فداکاری و ایثار برای دیگر زنان شدند.
زنان در جنگهای مسلحانه نیز تأکید بر استقلال کشور مشارکت داشتند و در مسیر انقلاب، همبستگی الجزایر و همبستگی ملی را تکامل بخشیدند. پس از استقلال، فعالیتهای بخش نظامی جبهه آزادیبخش ملی که مجاهدین، کشاورزان، کارگران، جوانان و زنان در آن فعالیت داشتند، محدود گردید. همزمان با استقلال در سال 1341 اتحادیه ملی زنان الجزایر با تأکید بر سازمان بخشیدن به جمعیت زنان تشکیل گردید و هدفش رسیدن به پرورش و تربیت زنان، همچنین رشد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی آنان بود. در ماده 5 از اساسنامه اتحادیه چنین آمده است: اتحادیه ملی زنان الجزایر یک سازمان مردمی است و زنان برای کسب حقوق حقه خود در آن گرد هم میآیند تا سهم خود را در پیشبرد انقلاب انجام دهند.
حجاب زن الجزایری
نقش حجاب در مبارزات ضد استعماری زنان الجزایر علیه استعمارگران فرانسوی در تاریخ مبارزات این ملت ثبت شده است.
پس از استقلال، بخصوص دختران نسل جوان بدون پوشش اسلامی در اماکن عمومی ظاهر شده و عادات سنتی و اسلامی به تدریج در میان آنها تضعیف گردید. حفظ حجاب از نظر اشغالگران به عنوان عقبماندگی معرّفی شده بود. هدف استعمارگران تأکید بر بی حجابی بود چون بی حجابی خود عامل رواج فساد در جامعه می باشد. چرا که زنانی که در صحنه مبارزاتی ظهور کردند، زنانی مسلمان و محجبه بودند و هدف استعمار از این اعمال، جلب توجه زنان به مسائل بی اهمیت و در نهایت خارج شدن آنها از صحنه سیاست و مبارزه بود. زنان الجزایری در جریان مبارزات از حجاب به عنوان سنگری پولادین علیه استعمارگران بهره بردند و بر زنان الجزایری است که حجاب را افتخار خود بدانند و به عنوان سلب آزادیی که دائما از جانب اجانب مطرح می گردد به حساب نیاورند.
در میان زنان الجزایری اکنون سه نوع عمده حجاب وجود دارد:
ـ حجاب سنتی یا «الحایک» که از یک چادر سفید همراه با روبند سفید تشکیل شده و اغلب در میان زنان الجزایری اصیل متداول است.
ـ «الملایه» که نوع دیگری از حجاب سنتی است که از یک چادر مشکی شبیه عبا تشکیل شده غالبا در شهرهای شرق کشور الجزایر متداول است.
ـ «الجباب» که بعضی اوقات به شکل چادر مشکی یا سرمهای با
نقاب که تمام صورت به جز دو چشم را میپوشاند و گاهی هم به شکل چادر و حجاب زنان ایرانی و لبنانی مورد استفاده قرار میگیرد.
پايان
منبع: http://www.asantahghigh.com/post/118
-
admin
۱۳۹۰/۴/۱۱
| دفعات بازدید: 63
تصاوير خود گوياي همه چيز هستند
-
admin
۱۳۸۹/۱/۲۴
| دفعات بازدید: 64
نشان اتحادیه آفریقا:
این پرچم پیشین اتحادیه آفریقا است:
این پرچم جدید اتحادیه آفریقا است كه از ابتدای سال جدید میلادی استفاده میشود.
-
admin
۱۳۸۹/۷/۵
| دفعات بازدید: 64
در سال 1968 مسابقات المپیك در شهر مكزیكوسیتی برگزار شد. در آن سال مسابقه دوی ماراتن یكی از شگفت انگیزترین مسابقات دو در جهان بود.دوی ماراتن در تمام المپیكها مورد توجه همگان است و مدال طلایش گل سرسبد مدال های المپیك. این مسابقه به طور مستقیم در هر 5 قاره جهان پخش میشود. كیلومتر آخر مسابقه بود دوندگان رقابت حساس و نزدیكی با هم داشتند، نفس های آنها به شماره افتاده بود، زیرا آنها 42 كیلومتر و 195 متر مسافت را دویده بودند. دوندگان همچنان با گامهای بلند و منظم پیش میرفتند. چقدر این استقامت زیبا بود. هر بیننده ای دلش میخواست كه این اندازه استقامت و توان داشته باشد. دوندگان، قسمت آخر جاده را طی كردند و یكی پس از دیگری وارد استادیوم شدند. استادیوم مملو از تماشاچی بود و جمعیت با وارد شدن دوندگان، شروع به تشویق كردند. رقابت نفس گیر شده بود و دونده شماره ... چند قدمی جلوتر از بقیه بود. دونده ها تلاش میكردند تا زودتر به خط پایان برسند و بالاخره دونده شماره ... نوار خط پایان را پاره كرد. استادیوم سراپا تشویق شد. فلاش دوربین های خبرنگاران لحظه ای امان نمی داد و دونده های بعدی یكی یكی از خط پایان گذشتند و بعضی هاشان بلافاصله بعد از عبور از خط پایان چند قدم جلوتر از شدت خستگی روی زمین ولو شدند. اسامی و زمان های به دست آمده نفرات برتر از بلندگوها اعلام شد. نفر اول با زمان دو ساعت و ... در همین حال دوندگان دیگر از راه رسیدند و از خط پایان گذشتند. در طول مسابقه دوربین ها بارها نفراتی را نشان داد كه دویدند، از ادامه مسابقه منصرف شدند و از مسیر مسابقه بیرون آمدند. به نظر میرسید كه آخرین نفر هم از خط پایان رد شده است. داوران و مسوولین برگزاری میروند تا علائم مربوط به مسابقه ماراتن و خط پایان را جمع آوری كنند جمعیت هم آرام آرام استادیوم را ترك میكنند. اما...
بلند گوی استادیوم به داوران اعلام میكند كه خط پایان را ترك نكنند گزارش رسیده كه هنوز یك دونده دیگر باقی مانده. همه سر جای خود برمیگردند و انتظار رسیدن نفر آخر را میكشند. دوربین های مستقر در طول جاده تصویر او را به استادیوم مخابره میكنند. از روی شماره پیراهن او اسم او را می یابند
"جان استفن آكواری" است دونده سیاه پوست اهل تانزانیا، كه ظاهرا برایش مشكلی پیش آمده، لنگ میزد و پایش بانداژ شده بود. 20 كیلومتر تا خط پایان فاصله داشت و احتمال این كه از ادامه مسیر منصرف شود زیاد بود. نفس نفس میزد احساس درد در چهره اش نمایان بود لنگ لنگان و آرام می آمد ولی دست بردار نبود. چند لحظه مكث كرد و دوباره راه افتاد. چند نفر دور او را می گیرند تا از ادامه مسابقه منصرفش كنند ولی او با دست آنها را كنار می زند و به راه خود ادامه میدهد. داوران طبق مقررات حق ندارند قبل از عبور نفر آخر از خط پایان محل مسابقه را ترك كنند. جمعیت هم همان طور منتظر است و محل مسابقه را با وجود اعلام نتایج ترك نمی كند. جان هنوز مسیر مسابقه را ترك نكرده و با جدیت مسیر را ادامه میدهد. خبرنگاران بخش های مختلف وارد استادیوم شده اند و جمعیت هم به جای اینكه كم شود زیادتر میشود! جان استفن با دست های گره كرده و دندان های به هم فشرده و لنگ لنگان، اما استوار، همچنان به حركت خود به سوی خط پایان ادامه میدهد او هنوز چند كیلومتری با خط پایان فاصله دارد آیا او میتواند مسیر را به پایان برساند؟ خورشید در مكزیكوسیتی غروب میكند و هوا رو به تاریكی میرود.
بعد از گذشت مدتی طولانی، آخرین شركت كننده دوی ماراتن به استادیوم نزدیك میشود، با ورود او به استادیوم جمعیت از جا برمیخیزد چند نفر در گوشه ای از استادیوم شروع به تشویق میكنند و بعد انگار از آن نقطه موجی از كف زدن حركت میكند و تمام استادیوم را فرا میگیرد نمیدانید چه غوغایی برپا میشود. 40 یا 50 متر بیشتر تا خط پایان نمانده او نفس زنان می ایستد و خم میشود و دستش را روی ساق پاهایش میگذارد، پلك هایش را فشار می دهد نفس میگیرد و دوباره با سرعت بیشتری شروع به حركت میكند. شدت كف زدن جمعیت لحظه به لحظه بیشتر میشود خبرنگاران در خط پایان تجمع كرده اند وقتی نفرات اول از خط پایان گذشتند استادیوم اینقدر شور و هیجان نداشت. نزدیك و نزدیكتر میشود و از خط پایان میگذرد. خبرنگاران، به سوی او هجوم میبرند. نور پی در پی فلاش ها استادیوم را روشن كرده است انگار نه انگار كه دیگر شب شده بود. مربیان حوله ای بر دوشش می اندازند او كه دیگر توان ایستادن ندارد، می افتد.
آن شب مكزیكوسیتی و شاید تمام جهان از شوق حما سه جان، تا صبح نخوابید. جهانیان از او درس بزرگی آموختند و آن اصالت حركت، مستقل از نتیجه بود. او یك لحظه به این فكر نكرد كه نفر آخر است. به این فكر نكرد كه برای پیشگیری از تحمل نگاه تحقیرآمیز دیگران به خاطر آخر بودن میدان را خالی كند. او تصمیم گرفته بود كه این مسیر را طی كند، اصالت تصمیم او و استقامتش در اجرای تصمیمش باعث شد تا جهانیان به ارزش جدیدی توجه كنند ارزشی كه احترامی تحسین برانگیز به دنبال داشت. فردای مسابقه مشخص شد كه جان، از همان شروع مسابقه به زمین خورده و به شدت آسیب دیده است
او در پاسخ به سوال خبرنگاری كه پرسیده بود چرا با آن وضع و در حالی كه نفر آخر بودید از ادامه مسابقه منصرف نشدید؟ ابتدا فقط گفت: "برای شما قابل درك نیست!" و بعد در برابر اصرار خبرنگار ادامه داد: "مردم كشورم مرا 5000 مایل تا مكزیكوسیتی نفرستاده اند كه فقط مسابقه را شروع كنم، مرا فرستاده اند كه آن را به پایان برسانم".
-
۱۳۹۲/۲/۲۴
| دفعات بازدید: 65
محققان اظهار داشتند که یک گونه
جدید میمون که رنگهای مختلفی روی تن آن وجود داشته و صورتش شبیه جغد بوده در
آفریقا شناسایی شده است این گونه جدید که در زبان محلی به نام lesula شناخته
میشوند در کنگو، آفریقا کشف شده است.
این میمون صورتی شبیه به جغد دارد اما رنگ نشیمنگاه آن با تمام گونههای شناسایی
شده متفاوت است، چرا که این قسمت از بدن این میمونها آبی رنگ است.
محققان در این تحقیق نوشتهاند
که قسمت آبی رنگ این میمون با تمام گونههای شناسایی شده میمونها متفاوت است.
این گونه از میمون با نام علمی Cercopithecus lomamiensisنامگذاری شده و در بخشهای
دور افتاده مرکز کنگو و در جنگها زندگی و از ساقه برگ، میوهها و شکوفه گلها
تغذیه میکند.
کشف این گونه جدید در یکی از دورافتادهترین نقاط جنگلهای کنگو صورت گرفته که
تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته بود.
طی 28 سال گذشته این دومین بار است که یک گونه جدید میمون در آفریقا شناسایی شده
است.
اگرچه محوطه 17 هزار کیلومتر مربعی که این میمون خجالتی در آن شناسایی شده دارای
درختان انبوهی نیست اما محققان هشدار دادند که این میمون به علت شکار بی رویه در
معرض انقراض است.
محققان خواستار کنترل برای شکار و ایجاد یک محوطه حفاظت شده برای این گونه شدهاند.
جان هارت از محققان این تحقیق اظهار داشت: چالش متصدیان حفظ منابع طبیعی کنگو درحال
حاضر حفاظت از این گونه جدید میمون و سایر حیات وحشی است که در این منطقه کشف شده
است، چرا که تعداد این گونه بسیار محدود است و به شدت در معرض انقراض ظرف چند سال
آینده قرار دارند.
منبع: همشهری آنلاین