-
admin
۱۳۸۹/۲/۷
| دفعات بازدید: 50
بهتره اين نوشته رو با چند سوال شروع كنم:
آيا آفريقا را ميشناسيد؟
آيا آفريقا را قاره اي سراسر بيابان و خشك تصور ميكنيد؟
آيا آفريقا را قاره فقر و بيچارگي و بيماري ها تصور ميكنيد؟
و سوال هاي زياد ديگري كه ذهن همه علاقه مندان به فراگيري دانش را به خود مشغول كرده است.
آفريقا در نگاه اول قاره اي سياه-فقير و سراسر بيابان تصور ميشود و البته علت اين تصور اشتباه را بيشتر در ضعف رسانه هاي عمومي بايد ديد ولي اگر خوب درباره اين قاره مطالعه كنيد متوجه ميشويد كه نه تنها قاره اي فقير نيست بلكه شايد بتوان گفت اكنون هم علارغم به يغما بردن ثروت عظيم آفريقا به دست قدرت هاي استعماري در قرن هاي پيشين ثرووتمند ترين قاره جهان از نظر معادن طلا الماس اورانيوم و مخازن عظيم نفت و گاز است.
بله اينجا آفريقاست با مردمي خونگرم و مهمان نواز
همان جايي كه تصور ما از آن فقط بيابان است در حالي كه اگر كمي دقت كنيم متوجه جنگل هاي زيبا رود هاي فراوان درياچه هاي پر آب و آبشار هاي مرتفع آن بشويم.
پس اي دوستان بياييم آفريقا را بهتر بشناسيم.
-
admin
۱۳۸۹/۲/۷
| دفعات بازدید: 77
آفريقا- همشهري آنلاين:
مغرب کشوری است در شمال غربی آفریقا. اعراب آن را مغرب مينامند كه به معني محل غروب آفتاب است.مغرب ساحلی طولانی با اقیانوس اطلس دارد و از شمال به جبلالطارق و دریای مدیترانه میرسد. اين کشور از شرق با الجزایر، از غرب با اقیانوس اطلس، از جنوب با کشور موریتانی و از شمال با دریای مدیترانه همسایه است. پایتخت مغرب شهر رباط است.
در سال ۱۹۱۲ فرانسه بخش عظیمی از مغرب را اشغال میکند و از این سال به بعد مبارزه علنی مردم علیه سلطه فرانسه تحت رهبری عبدالکریم خطاب آغاز میشود.
در سال ۱۹۲۷ میلادی، محمدبن یوسف (محمد پنجم) به تخت سلطنت مینشیند و به پدر استقلال مغرب شهرت مییابد.
فرانسه که حاضر به قبول استقلال مغرب نبود سعی کرد از برخی عناصر مرتجع علیه محمد پنجم استفاده كند و سرانجام محمدپنجم را به همراه خانواده اش به ماداگاسکار تبعید كرد.
تبعید محمد پنجم نقش مثبتی در تحقق استقلال این کشور ایفاد كرد و مردم خواستار بازگشت وی و اعلام استقلال کشور شدند.
در ۱۶ نوامبر ۱۹۵۵ محمد پنجم به کشور بازگشت و در ۳ مارس ۱۹۵۶ فرانسه استقلال کشور مغرب را به رسمیت شناخت. پس از استقلال مغرب ملک محمد پنجم (تا مارس ۱۹۶۱)، ملک حسن دوم (تا ژوئیه ۱۹۹۹) بر تخت سلطنت مینشینند و از آن زمان تا کنون نیز ملک محمد ششم بر این کشور حکومت دارد.
مغرب ادعای مالکیت صحرای باختري را دارد و بخش عمدهای از آن را از سال ۱۹۷۵ اداره کرده است. وضعیت صحرای باختري هنوز مورد اختلاف و مناقشه است.
دو شهر سبته و ملیله که مشرف بر دریای مدیترانه هستند در حاکمیت ۵ قرنی اسپانیا قرار دارند و از نظر دولت مغرب این دوشهر و چند جزیره کوچک دیگر متعلق به آنها است اما اسپانیا این سرزمینها را متعلق به خود میداند.
به طور کلی مغرب دارای آب و هوایی معتدل و بارانی است. این کشور در مناطق شمالی تحت تأثیر آب و هوای مدیترانهای و در مناطق غربی و شمال غرب متأثر از آّب و هوای اقیانوس اطلس است.
در مناطق داخلی، مغرب دارای آب و هوای قارهای بوده و در رشته کوههای اطلس بارش برف و باران بیشتر میشود. مناطق جنوبی دارای آب و هوای گرم و بیابانی است.
سياست در مغرب
در قانون اساسی حكومت پادشاهي مغرب، پادشاه در اداره كشور قدرت زيادي دارد. خاندان سلطنتی از سادات علوی بوده و شجره ملک محمد ششم با سی و شش واسطه به حضرت فاطمه (س) میرسد.
پارلمان مغرب از دو مجلس نمایندگان و مشاوران تشکیل شده است. اعضای مجلس نمایندگان 325 نفر و برای مدت پنج سال انتخاب میشوند.
در انتخابات سپتامبر 2002 برای اولین بار 30 نماینده زن از سراسر کشور انتخاب شدند. مجلس مشاوران (سنا) نیز دارای 270 عضو است که برای مدت 9 سال انتخاب میشوند.
هر سه سال یک سوم نمایندگان مجلس سنا تغییر میکنند. شیوه انتخاب آنها به صورت غیرمستقیم است.
قوه قضائیه مستقل از قوای دیگر است و احکام دادگاههای آن به نام پادشاه صادر و اجرا میشود. پادشاه در رأس شورای عالی قضائی قرار دارد.
مطابق اصل سوم قانون اساسی مصوب 1996 میلادی، احزاب سیاسی، سازمانهای سندیکائی، انجمنهاي محلی و اتاقهای صنفی در سازماندهی و نمایندگی شهروندان مشارکت دارند.
احزاب مخالف سنتی در جبههای تحت عنوان «کتله» فعالیت ميكنند که مرکب از چهار حزب استقلال (PI)، اتحاد سوسیالیست نیروهای خلقی ( USFP)، حزب ترقی و سوسیالیسم ( PPS) و سازمان اقدام دموکرات و خلقی (OADP) است.
احزاب موافق نیز در جبههای دیگر تحت عنوان "وفاق" به فعالیت مشغولند. حزب اتحاد برای قانون اساسی (UC) و جنبش (مردمی) خلق (MP) از جمله این احزابند.
اقتصاد در مغرب
توليد ناخالص داخلي مغرب 127 ميليارد دلار است كه در سال 2007 ميلادي رشدي 2.1 درصدي داشت. نيروي كار اين كشور 11.35 ميليون نفر است كه 40 درصد آنها در بخش كشاورزي، 15 درصد آنها در بخش صنعت و 45 درصد از آنها در بخش خدمات فعاليت ميكنند.
نرخ بيكاري در اين كشور 15 درصد است و 15 درصد از مردم مغرب زير خط فقر زندگي ميكنند.
محصولات صادراتي اين كشور شامل البسه و منسوجات، محصولات الكتريكي، مواد شيميايي غيرآلي، ترانزيستور، محصولات پتروشيمي، ميوه و سبزيجات و ماهي است كه به كشورهاي فرانسه (21.1 درصد)، اسپانيا (20.2 درصد)، انگليس (4.8 درصد)، ايتاليا (4.6 درصد) و هند (چهار درصد) صادر ميشود.
محصولات وارداتي اين كشور شامل نفت خام، نخ و پارچه، تجهيزات ارتباطي، گندم، گاز و الكتريسيته، ترانزيستور و پلاستيك است كه از كشورهاي فرانسه (17.6 درصد)، اسپانيا (13.5 درصد)، عربستان سعودي (6.9 درصد)، چين (6.9 درصد)، ايتاليا (6.4 درصد) و آلمان (شش درصد) وارد ميشود.
اقتصاد مغرب آميزهاي از كشاورزي، شيلات، فسفات، توريزم، صنايع تبديلي و ارز حاصل از درآمد كارگران مغربي مقيم اروپاست. توليد غيرقانوني مواد مخدر و صدور آن به اروپا نيز يك فعاليت اقتصادي به ويژه در ناحيه شمالي اين كشور بحساب ميآيد.
مغرب به جهت موقعيت خاص جغرافيايي يعني واقع شدن در قسمت جنوبي درياي مديترانه و در همسايگي قاره اروپا و تنگه جبل طارق و نيز داشتن سواحل طولاني در اقيانوس اطلس، از موقعيت ويژه اي در حوزه اقتصاد ، تجارت و توریسم برخوردار است.
سيستم اقتصاد مغرب همانند ساير كشورهاي در حال توسعه با مسائلي نظير خصوصي سازي، ليبراليزه كردن اقتصاد، تشويق و جلب سرمايه گذاري هاي خارجي و ايجاد فضاي مناسب اجتماعي و خصوصي براي آن و نيز ارائه امتيازات بزرگمنشانه در زمینه توریسم و تكيه بر منابع اوليه و همچنين موانعي چون بدهي خارجي و پيامدهاي ناشي از پرداخت آن مانند گراني، فشار بر طبقات كم درآمد، بيكاري، اختلاس، ارتشاء و شكاف طبقاتي درگير است.
اتحاديه اروپا، كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس، سازمانهاي پولي مجموعا 570 ميليون دلار در سال 2004 به این کشور کمک اعطا كردهاند.
مردم مغرب
جمعیت مغرب 33 ميليون و 757 هزار و 175 نفر است كه ميانگين سني آنها 24.3 سال است. اميد به زندگي در بدو تولد در اين كشور براي زنان 73.67 سال و براي مردان 68.88 سال است.
بر اساس آمارهاي سال 2001 ميلادي 0.1 درصد از مردم اين كشور يعني جمعيتي در حدود 15 هزار نفر به بيماري ايدز مبتلا هستند. 52.3 درصد از جمعیت اين كشور باسواد هستند.
دین رسمی مغرب اسلام است.
در مغرب تعداد اندکی مسیحی و یهودی زندگی میکنند. یهودیان در دو شهر دارالبیضاء (کازابلانکا) و مغرب اقامت دارند.
زبان رسمي اين كشور عربي است اما زبان فرانسه هم در تجارت و سياست به كار برده ميشود. زبان بربري هم در ميان مردم رايج است.
ارتباطات در مغرب
برنامههای رادیو و تلویزیون در حال حاضر اکثر مناطق پادشاهی مغرب را در بر میگیرد وقتی از چارچوب سرزمین ملی نیز فراتر رفته و برخی مناطق جهان را میپوشاند.
پخش برنامه رادیویی مغرب از سال ۱۹۲۸ میلادی آغاز شده است و زبانهای پخش برنامه رادیویی عربی، فرانسه، اسپانیایی و بربری است همچنین یک رادیویی خصوصی تحت عنوان رادیو بین المللی مدیترانه در سال ۱۹۸۰ میلادی تأسیس شد که به دو زبان عربی و فرانسه برنامه پخش میکند.
حدود 650 نشریه به زبانهای عربی و فرانسوی منتشر میشود که غالباً متعلق به احزاب و گروههای سیاسی یا دولتی است. نام روزنامههای اصلی و مهم مغرب در فهرست روزنامههای مغرب آمدهاند.
137 هزار و 187 ميزبان اينترنتي در مغرب فعال است و 6.1 ميليون كاربر اينترنت در اين كشور زندگي ميكند.
مغرب در يك نگاه
مساحت
446،550 كيلومتر مربع
جمعيت
33،757،175 نفر
پايتخت
ربات
واحد پول
دينار مراكشي
دامنه اينترنتي
ma.
پيششماره
212+
-
admin
۱۳۸۹/۲/۶
| دفعات بازدید: 66
ضرب المثل هاي آفريقايي
مثل آفريقايي : شنا كردن را در عميق ترين نقطه ياد بگير .
مثل آفريقايي : به جايي كه كوزۀ خودت را گذاشته اي سنگ پرتاب مكن .
مثل آفريقايي : حتي بهترين چوب ممكن است گرفتار موريانه گردد .
مثل آفريقايي : بر الاغ اگر پالان زرين هم بنهي باز هم الاغ است .
مثل آفريقايي : اگرچه دريا آرام مي باشد ، ممكن است تمساحي در زير آب كمين كرده باشد .
مثل آفريقايي : ممكن است دروغ يك سال بدود ولي راستي در يك روز از او جلو مي افتد .
مثل آفريقايي : پيش از آنكه كسي را به كار بگماري دربارۀ دستمزدش با او سخن بدار .
مثل آفريقايي : ثروت چون شبنم در آفتاب است .
مثل مراكشي : اگر اقبال مرا رئيس قوم سازد ، از كجا معلوم كه بلافاصله نابود نسازد ؟!
مثل مراكشي : شتر كوهان خودش را نمي بيند اما كوهان همسايه اش را به خوبي مشاهده مي كند .
بهترين مطالب
-
admin
۱۳۸۹/۲/۲
| دفعات بازدید: 79
موسیقی در میان کودکان آفریقا
صدای گروه کر کودکان آفریقایی شهرت
بسیاری دارد
موسیقی در آفریقا قسمت جدایی ناپذیر از زندگی روزانه مردم می باشد. برخلاف مردم غرب، کودکان آفریقایی به هنگام رشد همواره بصورت طبیعی با موسیقی همراه هستند. در حالی که کودکان غربی ممکن است صرفا" جزء دروس مدرسه خود یا بعنوان یک هنر بصورت شخصی به تحصیل موسیقی بپردازد، یک کودک آفریقایی از ابتدای تولد موسیقی را تجربه می کند.
در واقع در فرهنگ مردم سیاه آفریقا هنر با زندگی عجین شده و جزئی جدایی ناپذیر از زندگی می باشد. در بسیاری از بازیها، کودکان با گرفتن ضرب روی قوطی های حلبی کوچک و یا با زدن تکه های استخوان حیوانات روی تنه درختان به بازی کودکانه خود هیجان می بخشند.
به علت کمبود امکانات، کودکان آفریقایی اغلب خود اسباب بازیهای خود را می سازند و در این میان بیشتر از همه به سازهای موسیقی علاقه نشان می دهند. این موسیقی از همان دوران کودکی به درون روح و جسم کودکان نفوذ می کند بصورتی که به هنگام بلوغ از مراسم ازدواج گرفته تا مراسم تشیع جنازه و یا شکار و ماهیگیری هم باز موسیقی همراه آنها می باشد.
یکی از ابتدایی ترین وسایل موسیقی که یک کودک آفریقایی ممکن است بسازد وسیله ای ست که صدای گاو را تقلید می کند که به آن bullroarer گفته می شود. این وسیله از یک قطعه چوب مربع مستطیل شکل چوبی یا در صورت امکان فلزی تشکیل شده است که طول آن حدود 30 سانتیمتر می باشد. در قسمت میانی یکی از دو انتهای قطعه چوب یک روزنه بوجود دارد که به آن یک سیم متصل می باشد.
Bull Roarer
شاید باور نکنید که یک کودک آفریقایی بسادگی با چرخاندن این ساز ساده در راستای عمودی صدایی شبیه به گاو نر یا بسته به نوع و فرم بدنه آن حتی غرش پلنگ ایجاد می کند. همچنین این وسیل بعنوان اعلام کننده ترس و یا هشدار میان مردم آفریقا کاربرد دارد. هنگامی که در دهکده صدای این ساز در آید زنان و کودکان به منازل می روند و مردان آماده می شوند تا از دهکده خود دفاع کنند.
مدت زیادی نمی گذرد که آموزش موسیقی در آفریقا بصورت رسمی و آکادمیک آغاز شده است. مردم آفریقا معتقد هستند که یک شخص می باید در طول عمر خود مهارتهای هنری خود از جمله موسیقی را همانند بسیاری مهارتهای دیگر رشد دهد. به محض تولد یک کودک آفریقایی مادر برای او آهنگ خاصی را می خواند و گوش کودک با ملودی و ریتم آشنا می شود. بیشتر از 3 یا 4 سال طول نخواهد کشید که یک کودک آفریقایی به ریتم های پیچیده ای که حتی بسیاری از بزرگسالان غربی توانایی درک آنرا ندارند آشنا شود. سنین نوجوانی هنگامی است که دیگر بدون رفتن به کلاس و دیدن آموزش آکادمیک، نوجوان آفریقایی توانایی نواختن چند ساز - که بزرگسالان هم آنها می نوازند - را دارا می باشد.
بسیاری از این کودکان هنگامی که به سن 8-9 سالگی می رسند توانایی اجرای سازهای کوبه ای مانند drums را دارا می باشند و بسادگی می توانند بر روی سازهایی از خانواده گیتار آکورد بگیرند و به اجرای موسیقی بپردازند.
گفتگوها هارمونيك
-
admin
۱۳۸۹/۲/۲
| دفعات بازدید: 59
موسیقی در میان کودکان آفریقا
صدای گروه کر کودکان آفریقایی شهرت
بسیاری دارد
موسیقی در آفریقا قسمت جدایی ناپذیر از زندگی روزانه مردم می باشد. برخلاف مردم غرب، کودکان آفریقایی به هنگام رشد همواره بصورت طبیعی با موسیقی همراه هستند. در حالی که کودکان غربی ممکن است صرفا" جزء دروس مدرسه خود یا بعنوان یک هنر بصورت شخصی به تحصیل موسیقی بپردازد، یک کودک آفریقایی از ابتدای تولد موسیقی را تجربه می کند.
در واقع در فرهنگ مردم سیاه آفریقا هنر با زندگی عجین شده و جزئی جدایی ناپذیر از زندگی می باشد. در بسیاری از بازیها، کودکان با گرفتن ضرب روی قوطی های حلبی کوچک و یا با زدن تکه های استخوان حیوانات روی تنه درختان به بازی کودکانه خود هیجان می بخشند.
به علت کمبود امکانات، کودکان آفریقایی اغلب خود اسباب بازیهای خود را می سازند و در این میان بیشتر از همه به سازهای موسیقی علاقه نشان می دهند. این موسیقی از همان دوران کودکی به درون روح و جسم کودکان نفوذ می کند بصورتی که به هنگام بلوغ از مراسم ازدواج گرفته تا مراسم تشیع جنازه و یا شکار و ماهیگیری هم باز موسیقی همراه آنها می باشد.
یکی از ابتدایی ترین وسایل موسیقی که یک کودک آفریقایی ممکن است بسازد وسیله ای ست که صدای گاو را تقلید می کند که به آن bullroarer گفته می شود. این وسیله از یک قطعه چوب مربع مستطیل شکل چوبی یا در صورت امکان فلزی تشکیل شده است که طول آن حدود 30 سانتیمتر می باشد. در قسمت میانی یکی از دو انتهای قطعه چوب یک روزنه بوجود دارد که به آن یک سیم متصل می باشد.
Bull Roarer
شاید باور نکنید که یک کودک آفریقایی بسادگی با چرخاندن این ساز ساده در راستای عمودی صدایی شبیه به گاو نر یا بسته به نوع و فرم بدنه آن حتی غرش پلنگ ایجاد می کند. همچنین این وسیل بعنوان اعلام کننده ترس و یا هشدار میان مردم آفریقا کاربرد دارد. هنگامی که در دهکده صدای این ساز در آید زنان و کودکان به منازل می روند و مردان آماده می شوند تا از دهکده خود دفاع کنند.
مدت زیادی نمی گذرد که آموزش موسیقی در آفریقا بصورت رسمی و آکادمیک آغاز شده است. مردم آفریقا معتقد هستند که یک شخص می باید در طول عمر خود مهارتهای هنری خود از جمله موسیقی را همانند بسیاری مهارتهای دیگر رشد دهد. به محض تولد یک کودک آفریقایی مادر برای او آهنگ خاصی را می خواند و گوش کودک با ملودی و ریتم آشنا می شود. بیشتر از 3 یا 4 سال طول نخواهد کشید که یک کودک آفریقایی به ریتم های پیچیده ای که حتی بسیاری از بزرگسالان غربی توانایی درک آنرا ندارند آشنا شود. سنین نوجوانی هنگامی است که دیگر بدون رفتن به کلاس و دیدن آموزش آکادمیک، نوجوان آفریقایی توانایی نواختن چند ساز - که بزرگسالان هم آنها می نوازند - را دارا می باشد.
بسیاری از این کودکان هنگامی که به سن 8-9 سالگی می رسند توانایی اجرای سازهای کوبه ای مانند drums را دارا می باشند و بسادگی می توانند بر روی سازهایی از خانواده گیتار آکورد بگیرند و به اجرای موسیقی بپردازند.
گفتگوها هارمونيك
-
admin
۱۳۸۹/۲/۲
| دفعات بازدید: 71
پادشاهی شیرازيها در آفريقا
در فوريه 2001 برابر با بهمن ماه 1379 هجري خورشیدی همایشي با عنوان "نخستين کنفرانس بررسي نقش شيرازيها در دولت و تمدن شرق افريقا" در نايروبي پايتخت كشور آفريقايي كنيا برگزار شد. اين همایش به همت رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در كنيا وبا همكاري موزه ملي كنيا برپا شده بود. در مدت دوروز برپايي سمينار كه در محل هتل پانافريك صورت گرفت سخنراناني از ايران ، كنيا و تانزانيا به ارائه مقالاتي در خصوص موضوع گردهمايي پرداختند.
همچنین نمايشگاهي از آثار تاريخي ايران و نيز تمدن شيرازي شرق افريقا ايجاد شده بود و فيلمهايي نيز در اين زمينه نمايش داده شد.
ارتباط ایرانیان با آفریقا از روزگار هخامنشیان آغاز شد. فتح مصر بوسیله کمبوجیه نقطه عطفی بر این روابط بود. با حکومت 200 ساله ایرانیان باستان بر مصر، لیبی، تونس و حبشه (اتیوپی) نخستین گام بر توسعه روابط فرهنگی و بین تمدنی میان ایران و ملل آفریقایی برداشته شد.
کشفیات باستانشناسی ازجمله سفالهای ساسانی در این کشورها، ادامه ارتباط ایرانیان و آفریقا را نشان میدهد.
اما سرآغازدولت و تمدن شيرازي در شرق آفريقا به هزار سال پيش برميگردد. در اواخر قرن چهارم هجري (10 میلادی) درپي تحولاتي كه مربوط به نواحي جنوبي ايران بوده است تعداد قابل توجهي از بازرگانان و دريانوردان ایرانی نخست از بندر سیراف (طاهری) و سپس از جزایر کیش و هرمز به سواحل شرقي افريقا کوچ نمودند.
اين مهاجرت به فرماندهي شخصي به نام علي پسر حسين شيرازي (يا علي پسر حسن) صورت گرفته كه احتمال دارد از خاندان بويه (شاخه فارس) باشد. او با استقرار در كيلوا (درساحل تانزانياي كنوني) و تصرف سواحل وجزاير اطراف آن (زنگبار یا زنج) در حد فاصل موگاديشو (مقدیشو) در سومالي كنوني تا سغاله (سوفالا) در موزامبيك كه سراسر سواحل كشورهاي كنيا، سومالی، موزامبیک، کومور و تانزانيا رادربرميگيرد و تاسيس مراكز حكومتي در لامو، ماليندي و چند جاي ديگر، پادشاهی شيرازيها را پایهگذاری كرد.
اين دولت حدود پانصد سال پایدار بود؛ و کمکم با کاهش قدرت این پادشاهی و قدرت گرفتن حکومتهای فاطمی، ایوبی، مملوکها و عثمانی در مصر و شمال آفریقا دولت شیرازیها تضعیف شد. سرانجام در اواخر قرن نهم هجري درپي هجوم پرتغاليها در زمان ابراهيم، آخرين فرمانرواي شيرازي به عمر آن خاتمه داده شد . دولت شيرازي شرق افريقا نقش مهمي در توسعه مناسبات تمدني آن سامان داشته و نيز پدیدآورنده فرهنگ و قوميت سواحيلي شده است.
فرهنگ سواحليكه امروزه در شرق آفريقا وجود دارد و متشكل از عناصر گوناگون است، در گام اول حاصل امتزاج تمدن ايراني وآفريقايي بوده است. بنابراین هم از نظر نژادي و هم از نظر زبان وآداب و رسوم ميتوان عناصر ايراني قابل توجهي در آن سراغ گرفت.
بهگونهای که واژههای پارسی بسیاری در زبان سواحیلی کنونی وجود دارد؛ که در ارتباط با موضوعهای اقتصادی، بازرگانی، اداری، معماری، نام، القاب و ... میباشد و باوجود گذشت صدها سال هنوز هم از آنها بهره برده میشود. برخی اصطلاحات سلسله مراتبی در قبایل آفریقایی تانزانیا مانند شاه (sheha) و وزیر (waziri) که هنوزه هم رواج دارد، یادگاری از پادشاهی شیرازیها میباشد.
دستور زبان پارسی نیز بر سواحیلی اثرات بسیار زیاد و غیرقابل انکاری داشته است، ازجمله در حروف صدادار و بیصدا، و تاکیدات خاص صداها. همچنین ادبیات و اشعار سواحیلی از شاعران بزرگی مانند حافظ و خیام تاثیر پذیرفته است.
رواج تقویم ایرانی (هجری شمسی)، گسترش دین اسلام، پدیدآمدن سیستم حکومتی دولتشهر، برخی آداب و رسوم و جشنهای ایرانی همانند عید نوروز در شرق آفریقا از دیگر اثرهای نفوذ تمدن و فرهنگ بزرگ ایرانیها در آن جایگاه میباشد.
همچنین وجود دستنوشتههای فارسی و آثار معماري بجاي مانده از تمدن و دولت شيرازي در جزيره زنگبار وديگر نواحي قابل توجه است. بعلاوه در حدود هفتاد كيلومتري جنوب بندر ممباسا در کشور کنیا ، شهر کوچکی وجود دارد به نام شيراز كه آثار مهمي از مسجد و مقبره مربوط به دوره شيرازيها در آنجا ديده ميشود. یکی از این مساجد سنگی بوده و به سبک روزگار خاندان بویه میباشد.
هماکنون نیز اقوامی در این منطقه بهنام شیرازیها زندگی میکنند که در جنگهای استقلال تانزانیا از انگلیس در شکل سازمانی بهنام انجمن شیرازی (shirazi association) فعالیت بسیار و خستگی ناپذیری داشتند.
همه پژوهشگران از ایرانیان مهاجر به نیکی یادکرده و آنان را عامل رشد و توسعه فرهنگی و اجتماعی کشورهای شمال و شرق آفریقا در گذر قرنهای 10 تا 15 میلادی میدانستند. ایرانیان به سرعت در ژرفای روح و روان بومیان رسوخ کرده و پادشاهی دادگسترانه و بزرگی مبتنی بر مساوات، برابری، عدالت، تفاهم و تشریک مساعی (همانند حکومت هخامنشیان در شمال آفریقا) پدید آوردند که در گونه خود بینظیر است. دخالت نکردن ایرانیها در حدیث تلخ بردگی و بردهداری از موضوعات بسیار درخشان و افتخارآمیز پادشاهی شیرازیها در آفریقا میباشد، چراکه ایرانیان با وجود سود سرشار این تجارت ننگین هیچگاه دامن خود را به این کار نیالودند؛ گویی پیام بزرگترین پادشاه ایرانزمین کورش کبیر در گوش آنان طنینانداز بود که میفرمود: همه انسانها در سرزمین من آزاد هستند و من تا روزيكه زنده هستم نخواهم گذاشت مردان وزنان را بهنام برده بفروشند و اين رسم زندگي بايد از گيتي رخت بربندد.
دانش جامعه ايراني و ایرانیان نسبت به تمدن و دولت شيرازي شرق افريقا اندك است. اخبار اين دولت در منابع قديمي ايراني به میزان کمی انعكاس يافته وتحقيقات دانشمندان غربي نيز در جامعه علمي ما معرفي نشده است. تعداد انگشتشماري كتاب و مقاله در پنجاه ساله اخير دراين زمينه ارائه شده وتا حدودي نيز تحولات زنگبار در اين دوره در عطف توجه ايرانيها به تاريخ و تمدن شیرازي در شرق آفريقا موثر بوده است.
با اين حال اين آثار ارزشمند با كمتوجهي مسئولان فرهنگي ايران مواجه شدهاند و شايد دليل اين امر نيز تا حدودي بياطلاعي آنان از وجود اين ابنيه ارزشمند در شمال شرقي، شرق و جنوب آفريقا باشد. از اين روي بسيار بجا و مناسب است كه اين آثار تاريخي مهم كه به سبب رطوبت بالاي هواي اين مناطق در حال فرسايش تدريجي ميباشند و دولتهاي آفريقايي نيز كمبود بودجه را مانع اصلي در تعمير اين ابنيه ميدانند، از سوي دست اندركاران سازمان ميراث فرهنگي جمهوري اسلامي ايران و ساير نهادهاي دستاندركار، مرمت و بازسازي شوند. تعمير اين عمارت كه هر يك يادگاري از حضور چند هزار ساله ايرانيها در اين بخش از جهان ميباشند مطمئناً دستاوردهاي مهمي به دنبال خواهد داشت و با توجه به آنكه سالانه هزاران گردشگر غربي از اين آثار بازديد ميكنند ميتوانند به عنوان اسناد ارزشمند حضور پرافتخار ايرانيها در شرق آفريقا به جهانيان معرفي شوند.
لازم به یادآوری است كه روابط بازرگاني و تمدني ايران وشرق آفريقا پس از انقراض دولت شيرازي نيز ادامه يافته است. همچنین علاوه بر بناهای متعلق به شيرازيها، عمارات و ساختمانهايي نيز در دوره پس از افول حكومت شيرازيها توسط ساير ايرانيان مهاجر احداث شدهاند. اين آثار تاريخي متعلق به شوشتريها، بلوچها و ديگر ايرانيها در مناطقي همچون زنگبار، مومباسا و كيلوا به چشم ميخورند.
پژوهش و گزارش خلاصه مقالهها:
1-دکتر عبدالرسول خیراندیش، استاد تاریخ دانشگاه شیراز
2-دکتر امیربهرام عرباحمدی، استاد تاریخ دانشگاه بهشتی
3- دکتر حسنعلی پیشاهنگ، استاد دانشگاه آزاد
آريوبرزن
-
admin
۱۳۸۹/۲/۲
| دفعات بازدید: 54
خاندان ايرانيان مقيم جزيره زنگبار
آخرین نسل ایرانیان مهاجرت کرده به شرق آفریقا و این افراد برادر و خواهر از خاندان موسوی شوشتری می باشند که در نیمه دوم قرن بیستم میلادی در جزیره زنگبار اقامت داشتند و همه آنها به تبلیغ تشیع اهتمام داشتند
ياسر كنعاني
-
admin
۱۳۸۹/۲/۲
| دفعات بازدید: 63
پخش مستند تانزانیا از شبکه اول سیما
برنامه "صبح بخیر ایران "اقدام به پخش "برنامه سرزمین من " نموده است که این برنامه در شهریور ۱۳۸۷ با سفر گروه برنامه ساز به کشورهای تانزانیا -زنگبار و کنیا مورد تصویر برداری قرار گرفت.
نویسنده این برنامه یاسر کنعانی و تهیه کننده آن غلامرضا بختیاری می باشد که در این برنامه پیشینه تاریخی ایرانیان و شیعیان در شرق آفریقا را مورد برجستگی قرار دادند به آیتم های ذیل توجه نموده اند :
۱-معرفی آثار تاریخی و حمام ها ی ایرانیان در جزیره زنگبار
۲- معرفی منطقه باستانی "باگامایو" که خاستگاه ورود ایرانیان به تانزانیا می باشد.
۳-فغالیتهای تبلیغی شیعیان بومی و مهاجر درکشور تانزانیا و زنگبار
۴-به تصویر کشیدن مسجد تاریخی فاطمه زهرا (س) که دارای قدمتی بیش از ۵۰۰ سال می باشد.
۵-نشان دادن مساجد شیعیان هندی و بومی و فعالیتهای تبلیغی آنها درنشر تشیع
از نکات برجسته این برنامه حضور در مناطق" قله کلیمانجارو" و حضور در میان قبایل وحشی ماسایی می باشد که خیرین با تشکیل مدرسه اقدام به تربیت فرزندان این قبیله و آشنایی آنها با تعالیم اسلام و تشیع می نمایند.
ياسر كنعاني
-
admin
۱۳۸۹/۲/۱
| دفعات بازدید: 58
هم اکنون با راه اندازی سیستم رأی گیری الکترونیکی در 18 حوزه انتخاباتی ، کنیا وارد عصر
جدید رأی گیری الکترونیکی شده است ، دیروز آقای رایلا اودینگا ٬ نخست وزیر کنیا و خانم ایدا
اودینگا همسر ایشان به عنوان اولین نفرات با استفاده از فن آوری نوین ثبت نام شده اند ، آقای
رایلا اودینگا درباره این سیستم گفت : ثبت نام رأی دهندگان از طریق سیستم الکترونیکی انقلابی
در ثبت نام آراء محسوب می شود ، آقای رایلا اودینگا مخالفت کنندگانی که بر علیه تصویب پیش
نویس تبلیغ می نمایند را منافق خواند ، آقای ویلیام روتا وزیر کشاورزی کنیا درباره پیش نویس
گفت : قبل ازاعمال تغییرات لازم در پیش نویس از آن حمایت نخواهد کرد . (استاندارد ص 1-7)
سر خط خبرها
-
admin
۱۳۸۹/۱/۳۱
| دفعات بازدید: 91
سومالی در سال 1960 به دنبال مبارزات اسلامی و ناسیونالیستی علیه استعمار به استقلال رسید اما به دلیل وابستگی زمامدارنش به شرق و غرب هیچ گاه روی آرامش به خود ندید. سیاستهای نادرست زیادباره رئیس جمهور 80 ساله سومالی به دلیل در پیش گرفتن سیاست های دیكتاتور مآبانه و 21 سال حكمرانی با مشت آهنین نهایتاً در 26 ژانویه 1991 مجبور به فرار و ترك كشور پس از شد. می رفت كه اوضاع به سوی آرامش پیش برود اما جنگ سالاران و شورشیان قدرت طلب به جای برقراری ثبات در كشور به جان هم افتاده و كشور را بیش از پیش به ورطه تباهی كشاندند. در این میان گروه موسوم به اتحادیه محاكم اسلامی كه دارای تفكرات اسلامی بودند از نقش ممتازی برخوردار بود. اتحادیه محاكم اسلامی به تدریج بر مناطق عظیمی از مركز و جنوب سومالی از جمله شهر " مگادیشو" پایتخت این كشور مسلط شده و به اجرای شریعت اسلامی پرداختند. با توسعه نفوذ محاكم اسلامی بر مناطق مختلف سومالی بتدریج انشعاباتی در شاخه های نظامی و سیاسی این گروه پدید آمد كه در نهایت به تاسیس گروه "الشباب المجاهدین" - كه بعدها القاعده پیوست – منجر شد. گرچه " الشباب المجاهدین " به دلیل گرایش های افراطی و خشونت طلبانه چندان از سوی مردم سومالی مورد اقبال واقع نشد ، اما زمینه ورود و نفوذ فیزیكی عناصر القاعده را در سومالی فراهم آورد. به دنبال حضور القاعده در سومالی و برقراری ارتباط میان رهبران الشباب و القاعده آمریكا نیز مجال بیشتری برای مداخله در سومالی و استمرار فعالیت های نیمه كاره خود - در سال های پس از جنگ جهانی دوم و در غالب نیروهای " آمیسوم " – پیدا كرد.
در اوت 1999 رئیس جمهوری جیبوتی با حمایت سازمان ملل ابتكار عملی را جهت آشتی ملی میان نیروهای سومالی مطرح كرد و طی 8 ماه مذاكره گروه های رقیب به توافق رسیدند و موافقت نامه عرتا (محل برگزاری اجلاس در جیبوتی) را در 2 می 2000 امضاء كردند كه به موجب آن پارلمانی متشكل از 245 كرسی (25 كرسی از آن زنان سومالی است) تشكیل و پارلمان عبدالقاسم صلاد حسن را به عنوان رئیس دولت انتقالی به مدت سه سال برگزید. سهم قبایل در قدرت تعیین شده بود ولی تضادهای تاریخی و بلند پروازیهای جنگ سالاران و مداخله همسایگان این كشور به ویژه اتیوپی موانع فراوانی فراروی پیشرفت كار صلاد حسن قرار دادند و به رغم حمایت های كلان سرهنگ قذافی رهبر لیبی از وی، رئیس جمهوری سومالی ناچار تن به استعفا داد.
در سال 2001 در پرتو حاكمیت دولت موقت به ریاست عبدالقاسم صلاد حسن دادگاه های اسلامی رونق گرفتند؛ زیرا دولت موقت جهت مقابله با قانون شكنان و جنگ سالاران نیاز به یك قدرت اجتماعی و پایگاه مردمی داشت. در طول سه سال حاكمیت صلاد میان دولت موقت، دادگاه ها، انسجام و هماهنگی مصلحتی ای برای مبارزه با مخالفین روند صلح و آشتی ملی وجود داشت. صلاد حسن برای مقابله و برقراری موازنه قدرت با مخالفین خود و جنگ سالاران كه مورد حمایت اتیوپی بودند با سران دادگاه ها و گروه های اسلامی ارتباطات سیاسی و تاكتیكی برقرار كرد و زمینه را برای ادغام این دادگاه ها در نهاد دادگستری سومالی كه در حال بازسازی بود، فراهم آورد. صلاد حسن همچنین تلاش كرد كه از میلیشیای این دادگاه ها برای تقویت نیروی پلیس و نظامی دولت موقت استفاده كند. همكاری و هماهنگی میان دادگاه های اسلامی و دولت موقت تا زمان كناره رفتن صلاد حسن از مسند قدرت در سال 2003، تداوم داشت.
به رغم حمایت صلاد حسن از دادگاه های اسلامی شرایط منطقه ای و جهانی پس از حادثه یازده سپتامبر 2001 و فشارهای آمریكا بر سازمانها و گروه های اسلامی و منابع مالی آن به بهانه مبارزه همه جانبه با تروریسم جهانی و منطقه ای، زمینه ها را برای تضعیف و كاهش اقتدار محلی این دادگاه ها، فراهم آورد. در سال 2004 به رغم تشكیل دولت جدید به ریاست عبدالله یوسف امنیت و ثبات به دلیل رقابت جنگ سالاران و تشدید روند صعودی جرایم و ناهنجاری های اجتماعی و بی قانونی در این كشور مختل شده و این امر زمینه را برای احیا و اقتدار دادگاه های اسلامی فراهم آورد. در این سال، دادگاه های اسلامی با تشكیل اتحادیه دادگاه های اسلامی و انتخاب شیخ شریف احمد به ریاست آن وارد مرحله تاریخی شدند. دادگاه های اسلامی با داشتن میلیشیای مخصوص به خود توانستند با مجرمین و قانون شكنان مبارزه قاطعانه داشته باشند و فعالیت و نفوذ جنگ سالاران را كاهش دهند و امنیت و ثبات را تا حدودی به شهر مگادیشو بازگرداندند. ناتوانی عبدالله یوسف در انجام تعهدات خود و بروز مشكلات درونی در كابینه وی در نهایت منجر به استعفا و بركناری از قدرت شد.
در اواخر سال 2008 میلادی "شیخ شریف شیخ احمد " – از رهبران میانه رو اتحادیه محاكم اسلامی و رهبر "ائتلاف آزادیبخش سومالی" جناح اسمره - كه كنفرانس صلح " عرتا " در جیبوتی نیز حضور داشت شیخ شریف احمد" در دومین دور رای گیری سومالی با کسب دویست و سیزده رای موافق بر رقیب خود " مصلح زیاد باره" با شصت رای موافق، به پیروزی دست یافت. او تمامى گروه هاى مسلح در این كشور جنگزده شاخ آفریقا را به پذیرش تلاش ها براى آشتى ملى كه توسط سازمان ملل حمایت مى شود، فرا خواند. شیخ احمد همچنین در سخنان كوتاهى كه در زمان پذیرش مقام ریاست جمهورى ایراد كرد، گفت كه دست خود را براى همكارى به سمت «دولت انتقالى سابق» و «الشباب» - یكى از شاخه هاى اتحاد محاكم اسلامى سومالى- دراز مى كند و در ادامه افزود: « من بزودى دولتى به نمایندگى از مردم سومالى تشكیل خواهم داد. ما با كشور هاى شرق آفریقا در صلح به سر خواهیم برد و خواستار همكارى با آنان هستیم.»
این سخنان و نوع تعامل مسالمت آمیز وی با برخی كشورها و سازمان های بین المللی همچون كشور اتیوپی و نیروهای حافظ صلح سازمان در سومالی، رفته رفته مخالفت های برخی گروه های داخلی و خارجی را برای شیخ شریف به همراه آورد تا جائیكه نیروهای الشباب با بهانه طرفداری شیخ شریف از بیگانگان وی را مرتد خوانده و خواستار بركناری او شدند. الشباب برای تحقق خواسته خود اقدام به انجام درگیری های خونین با نیروهای دولتی حامی شیخ شریف كردند و در این مسیر حتی موفق به اشغال كاح ریاست جمهوری نیز شدند كه به دلیل ارسال كمك های بین المللی و حمایت های اتیوپی از دولت انتقالی سومالی، اقدامات الشباب تا كنون به موفقیت نیانجامیده است.
در حال حاضر صحنه داخلی سومالی به عرصه جولان نیروهای داخلی و خارجی مبدل گردیده و مشكلاتی همچون حضور القاعده و بحران دزدی دریایی در سواحل این كشور، زمینه را برای حضور گسترده نیروهای بیگانه و تدوام بحران در این كشور فراهم آورده است. در یك تحلیل كلی می توان بیان داشت كه استراتژی كشورهای غربی در بحران سومالی بر پایه مدیریت بحران و نه حلّ آن بنا نهاده شده است و این مسئله هوشیاری كشورهای اسلامی را برای كمك به حل بحران سومالی – به عنوان دولتی اسلامی – می طلبد.
نويسنده: آفريقا شناس