خبرگزاريفارس- يك انديشكده آمريكايي در مقاله اي به بررسي چرايي عدم موفقيت كامل نظامي ناتو در افغانستان و ليبي پرداخته و به بررسي راهكارهاي رفع اين مشكل ميپردازد.
به گزارش فارس، انديشكده آتلانتيك طي مقاله اي مي نويسد: بنظر نمي رسد در اجلاس ناتو در شيكاگو بحثي راجع به آينده عمليات نظامي جنجالي در مناطق دور به ميان آيد. در عوض احتمالا دل نگراني هاي آشكار جهت حفظ قابليت هاي ناتو در اين برهه از رياضت هاي اقتصادي بر اين اجلاس سايه خواهد افكند.
بر اساس اين گزارش،اين مجال در حالي از دست مي رود كه دوازده ماه گذشته فرصتي بي نظير جهت شكل گيري تفكرات اعضاي ناتو راجع به چنين عملياتي بود.
برخي ناظران عمليات اخير ناتو در ليبي را به عنوان الگويي از يك عمليات نظامي مداخله جويانه مورد ستايش قرار مي دهند. با در نظر گرفتن ميزان موارد قابل كنترل، هم از نظر سياسي و هم امكانات مالي، عمليات صورت گرفته در ليبي در تضاد كامل با عمليات صورت گرفته در افغانستان است زيرا عمليات افغانستان خستگي گسترده اي را براي اعضاي ناتو(متحدين آمريكا) دربر داشت.
با اين وصف، با وجود خطرات امنيتي ميان مدت و بلند مدت در سرتاسر منطقه كه بدنبال خاتمه سريع درگيري نظامي و سقوط حكومت قذافي بميان آمد،پايان عمليات نظامي ناتو در ليبي كمتر متقاعد كننده بنظر مي رسد و بنوبه خود، اجراي چنين عملياتي را در آينده مورد ترديد و سئوال قرار مي دهد.
"انديشكده آتلانتيك"سپس با اشاره به مشكلات ناتو در افغانستان مي نويسد:در حالي كه مهلت ناتو به افغانستان براي تجهيز نيروهاي امنيتي اين كشور تا سال 2014 است، رويكردها و مشكلات ناشي از حفظ ثبات در اين كشور بيش از بيش آشكار شده است از جمله سرخوردگي هاي گسترده در بين نظاميان ناتو كه به هيچ عنوان جاي شگفتي ندارد. حس متداول "نفرت از نبرد" در بين نظاميان و در مرحله ثبات پس از جنگ نه تنها بواسطه تداوم حضور ناتو در باتلاق افغانستان ايجاد شد بلكه نگراني هاي معمول بابت تامين هزينه هاي امنيتي بالا در بحبوبه بحران هاي اقتصادي و مالي و نيز مخالفتهاي مردمي با اجراي عمليات نظامي در خارج از كشور نيز بدين "نفرت" افزود.
لزوم بازنگري در عمليات ليبي
با توجه به اين پيشينه، در سال هاي اخير ارزيابي الگوي كاملا متفاوتي از عمليات نظامي مداخله جويانه در دستور كار قرار گرفته است زيرا عمليات ناتو در ليبي كه از مشخصه هايش كم بودن اختيارات ، اهداف نظامي محدود و خاتمه سريع تعهدات نظامي بود بطور حتم منعكس كننده نگراني هاي آتي ناتو راجع به نحوه اجتناب از نزاع در هنگامه تلاش براي برقراري ثبات در مرحله بعد از نبرد است.
البته عمليات ناتو در ليبي بدون شك با افكار عمومي غالب همگام تر بود و در نتيجه اميدواريهاي را راجع به ايجاد الگوهاي جديد بالقوه براي انجام عمليات نظامي در دور دست برانگيخته است.
اين انديشكده سپس ملاحظات زير را به عنوان شروط اصلي موفقيت در عمليات نظامي فرا منطقه اي آتي ناتو مطرح كرده و در ابتدا مي نويسد:
نااميدي هاي روبه رشد در مرحله" ثبات بعد از جنگ"،بطور فزاينده اي آشكار و ناديده گرفتن آن نيز غير ممكن است. پايان ماموريت ناتو در ليبي نيز تاييد محكمي بر وجود اين مشكل اسفناك بود. از جمله دلايل آن نيز ضعف دولت مركزي ، فقدان امنيت لازم و نيز افزايش شبه نظاميان و رواج غير قانوني سلاح در بين مردم بود كه ليبي را به منطقه نا امن امنيتي مبدل كرده است.ناآراميهاي اخير در "مالي" و پيامدهاي احتمالي آن در كشورهاي همسايه و در منطقه "ساحل" نيز نمونههايي از اين تهديدات خطرناك هستند.
دوم اين كه عمليات پايان يافته ليبي را هرگز نمي توان يك عمليات كوتاه مدت نظامي موفقيت آميز قلمداد كرد زيرا اتخاذ يك برنامه سياسي بيش از حد بلند پروازانه همچون دموكراتيك كردن سريع يك كشور در واقع مانعي براي عمليات موفقيت آميز مداخله جويانه موفق است. در اين بين نيروهاي نظامي همواره در خطر فرار از منطقه و درگيري هستند. در نتيجه اختيارات محدود از قبيل توقف خشونت شديد بر عليه غير نظاميان بايد با چشم انداز راهبرد بلند مدت اجتناب از پيامدهاي گسترده تر منطقه اي مقايسه شود.
اين انديشكده سپس در نتيجه گيري عنوان مي كند: بنابر اين بايد عقب نشيني فوري نظامي همگام با تداوم كمك ها و همكاري هاي امنيتي باشد. عقب نشيني ناتو از ليبي در پايان اكتبر سال 2011 كه بر خلاف ميل مقامات حكومت موقت جديد بود نمي بايستي به مفهوم پايان عمليات در نظر گرفته مي شد.
به عبارت ديگر،اعلام "پايان عمليات نظامي"بدون فراهم آوردن اقدامات موازي براي عدم وقوع درگيري بعد از عمليات و عدم رويش تهديدهاي جديد در مقابل حفظ ثبات و امنيت داخلي و منطقه اي نمي تواند نشانگر نمونه اي از "عمليات نظامي پيشرفته" ناتو در منطقه اي "دور دست" باشد.
* مداخله امنيتي و گسيل نيروهاي امنيتي به خارج بايد راهبرد آتي ناتو باشد
هر چند كه اين احتمال مي رودگزينههاي سياسي جايگزين خوبي باشند اما بعيد است كه نمونه هاي بي نقص و ساده و همگرا از كار در آيند بنابر اين اولين گام صحيح ناتو "سرمايه گذاري در حوزه اصلاحات امنيتي" و متعهد شدن به اجراي آنها است. ناتو سپس بايد با ديگر سازمانهاي بين المللي و منطقه اي همگام شده و مشاركت خود را در دوره ثبات پس از جنگ افزايش دهد. علاوه بر تسهيل مشاركتهاي خارجي، اعضاي ناتو بايد جهت گسيل كارشناس متخصص به داخل مناطق درگير جنگ و بهره وري از منابع منحصر بفرد داخلي در مرحله بعد از جنگ هماهنگ شوند.
* عدم وجود دودستگي در بدنه ناتو شرط اصلي موفقيت است
البته بناچار،بايد موضوع مهم مشاركت در بين اعضاي ناتو را در دستور كار قرار داد. با درس هاي كه از عمليات ناتو در ليبي گرفته شد بايد در بين اعضاي ناتو توافقات تغييرپذير همراه با حس درك علايق و اختيارات متفاوت لحاظ گردد.
*پشتيباني فني، اطلاعاتي بايد تداوم يابد
به عبارت ديگر، تقويت هرچه بهتر "مدل مداخله نظامي در ليبي" نيازمند تلفيق عمليات نظامي مستقيم، محدود و كوتاه مدت با حمايت طولاني تر سياسي و فني ،تجهيزاتي در مرحله ثبات ايجاد شده بعد از پايان عمليات نظامي دارد.بنابراين در نشست آتي ناتو بايد حداقل به اعضا يادآور شد كه در پي يافتن راههايي براي انجام درست اين مهم باشند.