خبرگزاری بین المللی زنان (وفا) : در سال 2005، زن جواني به جرم قتلي كه ارتكاب آن را نپذيرفته بود، به اعدام محكوم شد. اين زن متهم بود كه فرزند شش ماهه زن دوم همسرش را كشته است. اما واقعيت ماجرا چه بود؟
اين زن كه فقط با حروف «ام.كا» خودش را معرفي ميكند، ميگويد: «همسرم روي آن بچه نشست و باعث مرگ او شد، اما من اين قتل را گردن گرفتم، به افراد پليس گفتم كه من باعث مرگ آن بچه شدهام و آنها هم باور كردند، شوهرم به من گفت كه قتل را گردن بگيرم، او ميگفت اينجوري هيچ مشكلي پيش نميآيد.»
شوهر اين زن به پليس گفت كه «ام.كا» بچه زن دومش را مسموم كرده و پليس هم حرف او را با توجه به اظهارات زن پذيرفت. اين زن را به زندان پادمبارود در فريتاون، پايتخت سيرالئون بردند و در بخش زنان متهم به قتل زنداني كردند. اين زن روستايي كه در طول عمرش هرگز به فريتاون نيامده بود، مدت شش سال را در زنداني كوچك كه امكانات بسيار كمي داشت، سپري كرد.
اين زن بيسواد به دليل كمبود اطلاعات حتي نتوانست براي خود وكيلي بگيرد و خانواده او هم كه در روستايي بسيار دور از فريتاون زندگي ميكردند او را فراموش كردند، اما يك اتفاق مسير زندگي اين زن را تغيير داد: آشنايي با سابرينا ماتاني، موسس گروه آدواسيد، گروهي غيردولتي كه به زنان زنداني در سيرالئون كمك ميكند تا از حقوق خود دفاع كنند.
سابرينا ماتاني در انگلستان در رشته وكالت تحصيل كرده است، او ميگويد: «از سال 2006، درگير پرونده زناني است كه به خاطر فقر، بيسوادي يا اشتباهات شخصي، زندگي خود را تباه كردهاند.» موسسهاي كه او پايهگذاري كرده، قرار است به زنان زنداني امكان برخورداري از وكلاي قانوني را بدهد و براي آنها امكان ادامه تحصيل و حتي حمايتهاي عاطفي و مالي را فراهم كند.
از سال 2009 تاكنون اين موسسه براي بيش از 400زن مجرم، وكيل گرفته است و در بسياري از موارد توانسته زندگي اين زنان را تغيير دهد و حتي شماري از افراد بيگناه را از زندان آزاد كند.
در مورد پرونده «ام.كا» اين موسسه اقدامهاي جالبي انجام داده بود. در زمان رسيدگي اوليه به پرونده آشكارا قاضي چندان به شكافهاي موجود در روايتهاي افراد و مشكلات قانوني توجه نكرده بود. وكيل مدافع جديد اين زن با توجه به آنچه در پرونده يافته بود و تناقضهاي ميان حرفهاي زن و همسرش درخواست تشكيل دادگاه تجديدنظر را به دادگاه ارايه داد. در نهايت براي اين زن، دادگاهي مجدد تشكيل شد و حكم پيشين او كه اعدام بود، شكسته شد.
اين زن پس از تحمل ششسالوهفت ماه زندان آزاد شد. ولي اين زن به زادگاهش بازنگشت چرا كه از همسرش ميترسيد. براي همين گروه آدواسيد براي او سرپناهي يافت و در نهايت هم او را سر كار فرستاد تا بتواند زندگي خودش را در شهر فريتاون اداره كند. ماتاني ميگويد: «بهترين كار اين است كه از نقطه صفر تا يك نقطه مطمئن به يك انسان نيازمند كمك كني، اما موسسات بسيار كمي هستند كه اين كار را انجام ميدهند.»
اگرچه كمكهاي قانوني و وكيل گرفتن براي زنان زنداني بسيار مهم است؛ اما كافي نيست. وضعيت زندانهاي سيرالئون بسيار اسفبار است و ماتاني و دوستانش در تلاش هستند تا شرايط را بهتر كنند. ناجاني سيباپاسه، يكي از اعضاي اين گروه ميگويد: «زندان پادمبارود در سال 1914 ساخته شده است يعني تقريبا يك قرن پيش، آن موقع اين زندان براي اسكان 300 زنداني در نظر گرفته شده بود اما حالا 1400 زنداني در اين زندان در كنار هم جاي گرفتهاند.»
وضعيت وضع اقتصادي سيرالئون- يكي از فقيرترين كشورهاي آفريقا- باعث شده كه دولت حتي در صورت تمايل هم نتواند براي بهبود وضعيت زندانها هزينه كند. اما آدواسيد سعي كرده است تا حد امكان براي بهبود وضعيت تلاش كند. اين گروه براي زنان زنداني لباس مناسب جمعآوري ميكند. كلاسهاي سوادآموزي و آموزش مهارتهاي زندگي در زندان برگزار ميكند و حتي يك كتابخانه در زندان احداث كرده است. ماتاني كه متولد سيرالئون است اما در زامبيا بزرگ شده، ميگويد: «علاقه من به مسايل زندان مربوط به دوران كودكي من است.
وقتي كودك بودم، پدرم به زندان افتاد و من هميشه نگران او بودم. پدرم يك زنداني سياسي بود و دوران سختي را در زندان گذراند. اين باعث شد كه من با برخي از مشكلات زندانيان آشنا شوم، اما خوشبختانه پدرم توانست با استفاده از يك وكيل خوب و آگاهي از حق و حقوق خود از زندان آزاد شود.» اما به هر حال تجربههاي آن دوران باعث شد كه ماتاني كه از كودكي به وكالت علاقه داشت به فكر احداث گروهي براي كمك به زندانيان زن برآيد.
او ميگويد: «زنان در جامعه ما از بسياري حقوق خود محروم هستند، خيلي از اوقات با آنها مثل جنس دوم برخورد ميشود، اما با وجود گروههايي مثل آدواسيد آنها احساس ميكنند كه پشتيبان و حامي دارند.» اما به هر حال اين موسسه هم مشكلات خاص خودش را دارد از جمله اينكه، ميزان كمكهاي خيريه به آن زياد نيست. يكي از دلايل اين موضوع جدا از فقر نسبي جامعه اين است كه هنوز تصور عمومي از زندانها، محل زيستن گروهي مجرم در كنار هم است.