بررسی استراتژیک- عبدالزهراء برهانی/
از جمله کسانی که همیشه در رفتار و ارتباط با قذافی و رژیمش عاقبت اندیشانه و عمیق برخورد میکرد حضرت امام خمینی بود.در شرایطی که انقلاب اسلامی تازه به پیروزی رسیده بود و تحلیلگران سیاسی انتظار پیوندی عمیق میان جمهوری اسلامی و رژیم قذافی که در افواه جهان به عنوان رژیمی انقلابی شناخته میشد را داشتند ، امام خمینی هرگز آنگونه که گمان میرفت این پیوند را با رژیم قذافی مستحکم نکرد و همواره با دیده شک به دیکتاتور لیبی مینگریست.در هفتم اسفند ماه ۱۳۵۷ یعنی ۱۵ روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی،یک هیات لیبیائی ضمن دیدار با حضرت امام خمینی از ایشان تقاضا میکنند که اجازه دهند معمر قذافی شخصا به ایران سفر کرده و پیروزی انقلاب را تبریک بگویند.امام خمینی در جمله ای کوتاه چنین پاسخ میدهند: من فعلا به قم می روم و این دیدار را به وقت دیگری موکول میکنم
امام۳روز بعد به قم رفتند و در تاریخ ۲بهمن ۱۳۵۸مجددا به تهران بازگشتند اما این دیدار هرگز به وقوع نپیوست…
افراد زیادی در طول تاریخ بوده اند که با شعارهای آزادی خواهانه و استقلال طلبانه مردم را با خود همراه کرده اند اما پس از نشستن بر اریکه قدرت به مرور زمان از هیچ جنایتی علیه ملت خود ابا ننموده اند،نمونه بارز آن معمر قذافی رهبر خودخوانده لیبی است.معمر قذافی کسی است که با شعارهای ضد امپریالیستی و آزادیخواهانه به قدرت رسید ،در ابتدا گمان میرفت قذافی همان شخصی است که همچون شیخ شهید عمر مختار علیه استعمار استقامت خواهد کرد و اسلام و قوانین اسلامی را در لیبی به اجرا در خواهد آورد اما وی که در ۲۷سالگی قدرت را در لیبی بدست گرفته بود با تفاسیر التقاطی از اسلام،این کشور آفریقائی را به دامن کمونیسم شوری انداخت،سپس دست به دامن غرب و اروپا شد و امروز از یک سو با مردمش و از سوی دیگر با همان کشورهای غربی که تا دیروز رفیق گرمابه و گلستان سرهنگ بودند دست به گریبان است.ادامه….
از جمله کسانی که همیشه در رفتار و ارتباط با قذافی و رژیمش عاقبت اندیشانه و عمیق برخورد میکرد حضرت امام خمینی بود.در شرایطی که انقلاب اسلامی تازه به پیروزی رسیده بود و تحلیلگران سیاسی انتظار پیوندی عمیق میان جمهوری اسلامی و رژیم قذافی که در افواه جهان به عنوان رژیمی انقلابی شناخته میشد را داشتند ، امام خمینی هرگز آنگونه که گمان میرفت این پیوند را با رژیم قذافی مستحکم نکرد و همواره با دیده شک به دیکتاتور لیبی مینگریست.
حضرت امام با جهان بینی الهی و ژرف خود هرگز نه تنها حاضر نشد قذافی را به حضور بپذیرد بلکه نیروهای انقلابی از جمله شهید بزرگوار حجت الاسلام محمد منتظری را نیز از همراهی و همکاری گسترده بین المللی با این رژیم بازداشتند.در مکاتبات حضرت امام با قذافی به نکات ریز و آموزنده ای بر می خوریم که نشان دهنده نگاه عمیق و عاقبت اندیشانه امام در برخورد با چنین رژیمهائی است.
اگر چه قذافی به هر بهانه ای از جمله مناسباتی مثل شهادت آیت الله شهید صدوقی،سالگرد تشکیل حزب جمهوری اسلامی،اعیاد فطر و قربان و زلزله گلباف کرمان و …سعی میکرد ضمن انقلابی نشان دادن خود،به امام خمینی نزدیک شود اما هرگز موفق به چنین کاری نشد.از جمله مواردی که در رابطه با ارتباط قذافی با جمهوری اسلامی ایران در طول جنگ تحمیلی قابل ذکر است این مساله است که فروش سلاح از سوی قذافی به ایران نه به دلیل پیوند استراتژیک ایندو کشور بلکه به دلیل رقابط قذافی با حزب بعث عراق و سود حاصل از فروش این سلاح ها بود.
لذا جنگ اقتضا میکرد که جمهوری اسلامی برای حفظ بقاء از هر کشوری(بجز رژیم اشغالگر قدس)از جمله کره شمالی سلاح خریداری کند.
به هر تقدیر،حضرت امام خمینی ۲۱ بار خطاب به معمر قذافی پیامهائی را صادر نموده اند،از این تعداد یک مورد آن مربوط به قبل ازانقلاب اسلامی در تاریخ ۲۶ مهر ۱۳۵۷ است که امام در آن نامه صریحا از قذافی میخواهد قضیه حجت الاسلام آقای صدر[ که]به شکل مرموزی در آمده است[و] بستگان ایشان پس از بررسی می گویند در لیبی است ۲ را به صورت جدی پیگیری نماید.
این تنها موردی است که حضرت امام خمینی شخصا به قذافی نامه مینویسد،در همه موارد دیگر ،بلا استثنا ،امام خمینی فقط در پاسخ به رئیس لیبی به وی نامه می نگارد یا تلگراف میزند.
قبل از بررسی نکات عمیق و پرمعنای موجود در پیامهای امام خمینی به قذافی بیان این نکته هائز اهمیت است که امام خمینی به دفعات مساله کمکهای مالی قذافی به انقلاب را که از سوی شاه و غرب مطرح می شد را رد کرده است.این بدان معناست که اگر هم کمکی در جریان بوده آنقدر ناچیز بوده که نه امام و نه شاگردان دسته اول ایشان مثل شهید مطهری و حضرت آیت الله خامنه ای و هاشمی و مرحوم طالقانی و شیخ منتظری و… در جریان نبوده اند یا به علت قلّت مساله نیازی به بازگو کردن آن نبوده است.
امام خمینی بارها در پاسخ به شبهاتی پیرامون کمک قذافی به انقلاب و یاران ایشان، فرموده اندما به کمک مالی آنها(رژیم قذافی)احتیاجی نداریم و به کمکهای دیگر از قبیل کمکهای تبلیغاتی هم که احتیاج است،هیچ کس کمک نکرده است۳،ما تا کنون از هیچ دولتی کمک نگرفته ایم و این کذب محض است ۴،خیر،اینها تبلیغات دار و دسته شاه است،ما از هیچ دولتی استمداد نکرده ایم و نخواهیم کرد،ما به نیروی ملت اتکا داریم و احتیاج به دولتها نداریم۵
۱- امام خمینی تنها یک بار به قذافی نامه نوشت (دیگر نامه ها،پاسخ امام به نامه های قذافی بود)و آن یک بار نیز به قضیه مفقود الاثر شدن امام موسی صدر مربوط میشد.
۲- امام در نامه پاسخ به قذافی- به جز درخواست پیگیری مساله امام موسی صدر – تنها در یک مورد از قذافی مساله ای را درخواست میکند و آن اینکه دولتهای اسلامی و خصوصا دولتهای عربی را نصیحت کنید که به فرمان خداوند متعال سر نهند و اخوت اسلامی را پایبند باشند۶ در این مورد قذافی هیچ اقدام جدی انجام نداد.
۳-امام خمینی در اردیبهشت ۱۳۵۸یعنی کمتر از سه ماه پس از پیروزی انقلاب ،به صورت غیر مستقیم سه نکته را به قذافی متذکر میشود که اگر توسط قذافی پذیرفته و اجرا میشد شاید سرنوشت وی چیزی غیر از این بود که اکنون شاهد آن هستیم .امام در پاسخ به قذافی مینویسد:پشت کردن به تعالیم عالیه اسلام و روی آوردن به شرق و غرب شعائر و مخازن آنها (مسلمانان) را به باد داده است۷قذافی درست برعکس سخن امام خمینی خود را ابتدا به دامن شرق سپس غرب انداخت و روز به روز ار شعائر اسلامی دورتر شد.
۴-امام خمینی در همان نامه فوق به قذافی متذکر میشود:این شما سران کشورهای اسلامی هستید که باید این فکر اسلامی(اعتصام به حبل الله)را تعقیب کنید و دست از دشمنی و مخالفت با برادران خود بردارید.۸قذافی در طول حکومت خود سه بار با همسایگان مسلمان خود درگیری نظامی پیدا کرد و در همه موارد آغازگر جنگ بود.معمر قذافی در داخل لیبی قانونی را وضع کرد که هر نوع فعالیت حزبی ممنوع و متخلفین به اعدام محکوم میشدند.
۵-امام خمینی همچنین به قذافی توصیه می کنددولتهای اسلامی باید دولت مصر را در این خیانت بزرگ (قرار داد کمپ دیوید)که به اسلام و مسلمین بوده سرجای خود بنشاند و با آن قطع رابطه کنند.۹قذافی در این مورد تنها با محکومیت لفظی بسنده کرد و پس از قطع رابطه محدود مجددا روابط خود با رژیم مبارک که در پاره ای جهات از انور السادات خائنانه تر عمل می کرد را از سر گرفت.
۶-امام خمینی در دیدارخود با هیات های لیبیائی و در پاسخ به نامه های قذافی همیشه از خدای تعالی توفیق و سعادت همه مسلمانان را ۱۰ خواستار میشد نه رژیم قذافی را.از نامه های امام چنین بر می آید که ایشان رژیم قذافی را مادامی که در راه اعتلای شعائر اسلامی و استقلال و سعادت ملت مسلمان لیبی گام بر میداشت را به صورت تلویحی تائید میکرد.
با وجود آنکه مخاطب سخنان امام ،معمر قذافی بود،امام آنگونه که در بین سیاسیون مرسوم بود نه طول عمر را برای قذافی مسائت از خداوند داشت و نه بقاء همیشگی رژیم او را .امام همیشه در پایان پاسخ به قذافی چنین می آورد سعادت و توفیق عموم مسلمانان و مردم جهان را از خدای تعالی مسالت دارم۱۱ ،از خدای تعالی عضمت اسلام و مسلمین و نابودی دشمنان را خواستارم۱۲ امام همچنین در پاسخ به پیام تبریک قذافی به مناسبت اولین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی تنها در چند کلمه می نویسندضمن ابراز تشکر از دریافت پیام مذبور،موفقیت روز افزون مسلمانان جهان را از خدای تعالی مسالت دارم۱۳
۷- حضرت امام خمینی در دو مورد در مکاتبات خود برای قذافی آرزوی توفیق میکند،جالب آنکه در هر دو مورد سعادت،موفقیت و توفیق را برای قذافی و ملت مسلمان و برادر لیبی توامان از خداوند طلب می کنند.امام در فرازی از جواب نامه قذافی که به مناسبت دومین سالگرد انقلاب اسلامی از سوی رئیس لیبی صادر شده بود می فرمایندتوفیق و سعادت شما و ملت مسلمان و برادر لیبی را از خداوند مسالت دارم ۱۵،امام همچنین در جای دیگر می فرماینداز خداوند موفقیت شما و مردم مسلمان و برادر لیبی را خواستارم۱۶به بیان دیگر امام خمینی ،برای قذافی مادامی که در کنار ملت مسلمان لیبیست محترم می شمارد.
آخرین نامه امام خمینی به قذافی که در واقع پاسخی بود به پیام تبریک قذافی بمناسبت ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ اول اسفند ماه ۱۳۶۳صادر گردید و پس از آن هیچ مکاتبه ای از سوی امام به حاکم لیبی صورت نگرفت.