بررسی استراتژیک- هفته نامه تایم/ نویسنده : مایکل شومن/
مخالفان قذافی رهبرلیبی وارد طرابلس پایتخت لیبی شده اند ودوره چهل ودوساله حکومت بی رحمانه وی پایان یافت.مخالفان حکومت های دیکتاتوری درخاورمیانه وشمال افریقا به احتمال زیاد این دیکتاتورها راسرنگون می کنند،ولی اقدامات پس ازسرنگونی اهمیت زیادی دارد. لیبی اکنون به مصر و تونس درفهرست کشورهای عربی ملحق شد که جنبش های مخالف دیکتاتورهای باسابقه را سرکوب کردند. به نظر می رسد تغییر سیاسی در یمن نیز حتمی باشد. حکومت هراسان بشاراسد رئیس جمهور سوریه نیزبرای بقای خود جنگ می کند. بهارعربی این امیدواری را می دهد که این جنبش ها درجهت ازادی ورفاه درخاورمیانه حرکت می کند. مخالفان قذافی که اکنون درطرابلس جولان می دهند ممکن است فکر کنند درجنگ پیروزشده اند ولی انها فقط دریک نبرد پیروز شده اند.
مخالفان قذافی پس از شش ماه جنگ شدید احتمالا درک نمی کنند بدست گرفتن قدرت اسان ترین بخش ازکار بوده و حفظ ان موضوعی کاملا متفاوت است. رهبران جدید کشورهای عرب برای اطمینان ازموفقیت بهارعربی باید مشکلات جدی را حل کنند که بازسازی نهادهای سیاسی که پس ازچند دهه حکومت افراد خودکامه از بین رفته اند وبازگرداندن نظم به جوامع که دچارفساد مالی مزمن شده اند، تنها بخشی از مشکلاتی به شمارمی روند که باید حل شود.بزرگترین چالش این کشورها ،مشکلات اقتصادی است. آنها باید بدانند اینده بهارعربی به توانایی کشورها درزمینه کارافرینی منوط است. زیراریشه های بهارعربی در نیم قرن سیاست اقتصادی نادرست قراردارد. درحالی که اسیا با موفقیت خود را با اقتصاد جهانی مربوط کرد،کشورهای عربی دراین زمینه موفق عمل نکرده اند. دولت های عربی سعی داشته اند ازالگوهای اقتصادی به شدت دولتی حمایت کنند، دست بخش خصوصی را ببندند واقتصادهای خود را ازبخش تجاری ومالی بین المللی دورنگه دارند.ادامه….
تعدادی ازحکومت ها اشکارا به مخالفت با نظام اقتصادی جهان به رهبری امریکا پرداخته اند که ازجمله انها می توان به سوریه و لیبی اشاره کرد. خاورمیانه با رویکرد مخالفت با جهانی شدن، ازچرخه های رو به گسترش عرضه بازماند وموجب پیشرفت سایرکشورهای در حال توسعه شد.به همین علت است که گوشی ایفون و قطعات ان در ژاپن ، چین و کره جنوبی ساخته میشود وکشورهای مصر ، تونس و لیبی در این باره سهمی ندارند. اقتصاد این کشورها که به سبب صادرات نفت ثروتمند شدند ، هرگز برای متنوع سازی اقتصاد خود به طرف کالاهای دیگر به طور جدی تلاش نکردند. به صورت موردی نقاط روشنی مثلا درخصوص دبی درامارت عربی متحده دیده می شود ولی بیشتر قسمت های خاورمیانه ازسایر کشورهای نوظهورعقب مانده است. بیشتر کشورهای عرب در دهه هزارونهصد وهفتاد سطح درامدی کشورهای دیگراسیا را داشتند ولی ازان زمان کشورهایی مانند مالزی ،کره جنوبی وچین به سرعت خود را بالا کشیده اند. یاس و ناامیدی ناشی از عملکرد بد اقتصادی خود را درخیابان های کشورهای خاورمیانه ازمیدان تحریرقاهره گرفته تا میدان لوء لوء در بحرین نشان می دهد. اینکه این تعداد از جوانان بر ضد دیکتاتوری حاکمان خود قیام کرده اند دلیل دارد. این جوانان کار دیگری برای انجام دادن ندارند.
بر اساس اعلام موسسه بین المللی اعتبار و بانک توسعه اسلامی ، میزان بیکاری جوانان در خاورمیانه بیست و پنج درصد است و در بالاترین سطح درجهان قراردارد. درمورد زنان این میزان برخی اوقات ازسی درصد نیزفراتر می رود. انچه این جوانان می خواهند ایجاد تغییری واقعی است تا بهبودهایی واقعی در زندگی انها بوجود بیاید. اگر این جوانان با سرعتی مناسب شاهد این تغییر نباشند ، ممکن است بر ضد همان سیاستمدارانی که انها را به قدرت رسانده اند شورش کنند. این وضعیت این خطر را به دنبال دارد که بهارعربی به دور بی پایانی ازبی ثباتی سیاسی تنزل یابد . زیرا جوانان ناخرسند بارها و بارها به خیابان ها می ایند و خواستار اصلاحات سریع ترخواهند شد. ما درمصر دقیقا شاهد این روند هستیم. بهارعربی ممکن است درباره سیاست های اقتصادی خود با شکست روبروشود. به نظرمی رسد جنبش های سیاسی بهار عربی هنوزبه توافق های مشترک درزمینه مشکلات اقتصادی دست نیافته اند. به نظرمی رسد کسی درباره سیاست های اقتصادی که این دولت های جدید به اجرا خواهند گذاشت دیدگاه روشنی ندارد. در مصر این نگرانی در میان جامعه تجاری وجود دارد که بهار عربی در حال اتخاذ لحن عوام پسندانه ای اشکار یا حتی ضد امپریالیستی است. این موضوع تعجبی ندارد. تجربه مصری ها از سرمایه داری این بوده است که فقط افرادی که با حکومت خودکامه قبلی مرتبط بوده اند مسیری اسان را برای موفقیت پیش روی داشته اند. روی برگرداندن از اقتصاد جهانی بازار پیامدهای منفی را بدنبال دارد. دولت های کشورهای بهار عربی نمی توانند مشکلات اقتصادی خود را حل کنند و خودشان کار افرینی کنند. بهترین مسیر برای رسیدن به موفقیت الگو برداری از کشورهای اسیایی است یعنی از بازار جهانی برای ایجاد شغل در داخل استفاده شود. این کار اسان نیست. کشورهای عرب باید با سایر کشورهای نوظهور رقابت کنند و اساسا ابزارهای انجام این کار را در اختیار ندارند. به طور کلی کشورهای خاورمیانه نسبت به کشورهای فقیرتراسیا ( مانند بنگلادش ) هزینه های بیشتری دارند و این موضوع ایجاد کارخانه هایی با نیروی کار ارزان و فراوان را که موجب معجره اقتصادی در چین شد را برای انها دشوار می کند.
در عین حال کارگران در کشورهای خاورمیانه فاقد مهارت های لازم برای ورود به ساخت کالاهای با فناوری پیشرفته تر هستند. این کشورها همچنین زیر ساخت های ضعیف و مقررات اداری ناکارامدی دارند در نتیجه هزینه های داد و ستد در منطقه افزایش می یابد. کشورهای عرب باید در اقتصاد جهان جایگاهی پیدا کنند و مشخص نیست این جایگاه چه خواهد بود . درعین حال به طورقطع دراین باره امیدواری هایی وجود دارد. تونس پیش ازاین به سبب هزینه های پایین ترخود و نزدیک بودن به اروپا ، کارخانه هایی را از اروپا جذب کرده بود. مصر بازار عظیم داخلی دارد که بالقوه می تواند سرمایه گذارانی را که به دنبال عرضه کالا و خدمات به مشتریان مصری هستند جذب کند. در عین حال متقاعد کردن سرمایه گذاران به خطر کردن درباره کشورهای بهار عربی در بحبوحه اینهمه هرج و مرج ، کاری دشوار خواهد بود. مسیر رسیدن به رفاه طولانی تر و دشوارتر از مسیری است که به تغییر سیاسی منجر شد. بهار عربی دورنمای اقتصادی منطقه را به عقب برده است. کشمکش و هرج و مرج موجب فراری دادن سرمایه گذاران و گردشگران شده است.
اقتصاد یمن در استانه سقوط کامل قرار دارد. بانک جهانی پیش بینی رشد تولید ناخالص داخلی خود را برای کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا به شدت کاهش داده است. رهبران جدید باید با دست های خالی کاررا شروع کنند. مشکلات اقتصادی فرا روی کشورهای خاورمیانه ، مشکلات سایر کشورهای جهان نیزبه شمار می رود. اگرامریکا و اروپا می خواهند شاهد ان باشند که دولت های دموکراتیک و باثبات جانشین دیکتاتورها در لیبی و کشورهای دیگر شوند ، باید راه هایی را برای حمایت از توسعه اقتصادی و کار افرینی این کشورها پیدا کنند. تاکنون در آمریکا ، انگلیس یا فرانسه تمرکز کافی بر این بخش از مشکل خاورمیانه وجود نداشته است. مسئله اصلی این است که قذافی ها و اسدها سرنگون شوند و نیز این اطمینان بوجود اید که حکومت های تندروی اسلامی جای انها را نگیرند. راه دستیابی به این هدف ممکن است از پیشرفت اقتصادی و ایجاد شغل بگذرد و به استفاده از اسلحه ارتباطی نداشته باشد