خبرگزاري فارس: انديشمند برجسته مصري ضمن بررسي وجوه شباهت و تفاوت ميان دو انقلاب ايران و مصر ، سرنگوني رژيم توسط مردم را از وجود مشترك در دو انقلاب دانست.
به گزارش فارس، "فهمي هويدي " كارشناس و تحليلگر برجسته مسائل سياسي خاورميانه با درج مقالهاي در پايگاه اينترنتي الجزيره قطر با اشاره به انقلابهاي منطقه نوشت: جهان عرب در دهه شصت قرن گذشته شاهد انقلاب كشورهاي عربي عليه اشغالگران بيگانه انگليسي و فرانسوي بود و انقلاب جولاي 1952 جرقه آغاز انقلابها و حركتهاي آزاديبخشي را روشن كرد كه بازتاب آن در سراسر آفريقا قابل ملاحظه بود و آنچه هم اكنون در جهان عرب رخ ميدهد، در واقع انقلابي است كه جهان عرب بواسطه آن از كرامت و حرمت خود دفاع ميكنند و بواسطه آن در برابر ظلم و خواري كه جهان عرب را گرفتار خود نموده مبارزه ميكنند.
* تغيير رژيم وجوه تشابه ميان دو انقلاب ايران و مصر
شباهت هر دو انقلاب در اين است كه نه تنها موجب تغيير رژيم شدند، بلكه سياستهاي كشور را كاملا تغيير دادند، اگرچه در راه دستيابي به هدف خود از ابزار متفاوتي بهره بردند.
* در هر دو كشور مردم انقلاب را رقم زدند
همچنين در هر دو انقلاب اين ملت و نه نيرو يا قدرت سياسي بود كه انقلاب را رقم زد و هر دو رژيم درحالي كه پيش از اين از جمله متحدان و همپيمانان مهم آمريكا و رژيم صهيونيستي در منطقه بشمار ميآمدند، هم اكنون و پس از انقلاب به بزرگترين چالش پيش روي اين دو تبديل شدند.
* ناآراميهاي پس از انقلاب
از ديگر وجوه اشتراك دو انقلاب بايد به ناآراميهايي اشاره كرد كه پس از انقلاب هر دو كشور را فرا گرفت و موجب اختلال در كاركرد دستگاهها، نهادها و ارگانهاي دولتي و موسسات و سازمانهاي عمومي شد.
* بازتاب منطقهاي و بين المللي هر دو انقلاب
غير از آن هر دو انقلاب بازتابي استراتژيك در سطح منطقهاي از خود برجاي گذاشتند و همانگونه كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي كاخ سفيد مجبور شد، چرخشي سياسي در برابر اتحاد جماهير شوروي سابق داشته باشد، از اين جهت كه ايران را "گنج استراتژيك " خود تلقي ميكرد و اكنون اين گنج را از دست داده بود، در برابر مصر هم كاخ سفيد مجبور به ايجاد تغييراتي در سياستهاي منطقهاي خود شد و عين همين توصيف (گنج استراتژيك) را صهيونيستها درباره "حسني مبارك " بكار بردند.
* جايگاه قضيه فلسطيني در هر دو انقلاب
و همانطور كه آرمان فلسطين از زمان آغاز انقلاب اسلامي به يكي از مهمترين قضاياي انقلاب تبديل شد، به همين دليل اين قضيه در انقلاب مصر به عنوان يكي از پايهها و ستونهاي امنيت ملي اين كشور را تشكيل ميدهد.
*تفاوتهاي انقلاب مصر و ايران
انقلاب ايران با رهبري مشخص، اما انقلاب مصر بدون رهبري بود
انقلاب در ايران بعدي مذهبي و ديني داشت و در رهبري امام خميني (ره) نمود پيدا ميكرد كه هدف آن تشكيل دولتي اسلامي بر پايه ولايت فقيه بود؛ درحالي كه انقلاب مصر انقلابي ملي بود كه اسلامگرايان بخشي از آن را تشكيل ميدادند و مهمتر از همه آن كه داراي رهبري آشكار و معين نبود و تاكنون برنامه خاص و معيني كه مورد قبول همگان باشد، ارائه نداده است.
اگر بخواهيم دقيقتر سخن بگوييم، بايد گفت؛ كساني كه انقلاب را در مصر رقم زدند، برسر سرنگوني رژيم مصر اتفاق نظر داشتند، اما نميدانند، بايد برسر چه چيز اتفاق نظر داشته باشند.
* در مصر ارتش از همان ابتدا از ملت حمايت كرد
همچنين با اين كه در هر دو انقلاب اين فقرا و طبقه مستمند جامعه بودند كه انقلاب را رقم زدند، اما در انقلاب مصر ارتش وفادار به كشور باقي ماند و به سرعت حمايت خود را از ملت اعلام كرد، در حالي كه در انقلاب ايران اين امر با تاخير همراه بود.
* تمركز انقلاب مصر برخواستههاي داخلي بود
غير از آن انقلاب مصر خواستههاي خود را بر خواستههاي داخلي متمركز كرد و در برابر سياست خارجي موضع سكوت را اتخاذ كرد، در حالي كه انقلاب اسلامي در ايران از همان ابتدا به تمام موضوعات و قضايا پرداخت و شعار "مرگ بر اسرائيل " و "مرگ بر آمريكا " را سر داد و رابطه خود با واشنگتن و تلآويو را قطع و همين موجب شد تا آمريكا و اسرائيل بناي خصومت و دشمني با انقلاب ايران را پايهريزي كنند، در حالي كه واشنگتن و تلآويو با انقلاب مصر با احتياط برخورد كرده و تلاش نمودند به نحوي آن را دربرگرفته و با منحرف ساختن آن، آن را با توجه به اهداف و خواستههايشان هدايت كنند.
*انقلاب ايران در دوره جنگ سرد روي داد، اما انقلاب مصر در نظام تكقطبي
انقلاب اسلامي در ايران در دوره جنگ سرد بوقوع پيوست و از موازنه قوا ميان اتحاد شوروي سابق با آمريكا بهره برد، درحالي كه اين شرايط بر انقلاب مصر حاكم نبود و انقلاب مصر در شرايطي رقم خورد كه آمريكا حاكم بلامنازع جهان تلقي ميشد و موازنه قوايي هم در جهان در كار نبود.
* ايران هزاران كيلومتر با رژيم صهيونيستي فاصله دارد، اما مصر همجوار آن است
انقلاب اسلامي در كشوري رقم خورد كه هزاران كيلومتر از رژيم صهيونيستي دور بود، در حالي انقلاب مصر در كشوري رقم خورد كه فاصله چنداني با تلآويو ندارد و همين موضوع موجب ميشود تا اين انقلاب و اين همسايگي بر محاسبات و سياستهاي هر دو كشور تاثير بگذارد.
* محاكمه سران رژيم سابق ايران با قاطعيت صورت گرفت اما انقلاب مصر مماشات ميكند
انقلاب ايران در محاكمه و از بين بردن و محو آثار برجاي مانده از رژيم سابق و سران شاخص آن بر دادگاههاي ويژه تكيه كرد و اين دادگاهها كار رسيدگي به اين مقامات و مسئولان را برعهده گرفتند، درحالي كه انقلاب مصر با بازماندگان رژيم مبارك تعاملي مسالمتآميز دارد و مسئله رسيدگي به تخلفات و جرايم آنها را به دادگاههاي عادي و دادستاني كل محول كرده است.
* فرار مقامات سابق در ايران پس از انقلاب، اما در مصر اكثر سران رژيم سابق در كشور بسرميبرند
در انقلاب ايران مقامات و مسئولان رژيم كشور را ترك كرده و از ايران گريختند، درحالي كه مسئولان و مقامات سابق رژيم مصر همچنان در كشور حضور دارند كه در راس آنها بايد از شخص مبارك ياد كرد و همين خروج مسئولان و مقامات رژيم گذشته از ايران موجب تضعيف آنها در كشور و كاستن از تاثيرات آنها در داخل گرديد در حالي كه در انقلاب مصر ملاحظه مي كنيم، مردان و دست نشاندگان مبارك و ايادي آن همچنان درحال توطئه چيني عليه انقلاب هستند.