هلن ژیله با فعالیتهای مبارزاتیاش در جبهه ضدآپارتاید سرانجام با ورود به رقابتهای سیاسی توانست بر کرسی شهرداری کیپ تاون بنشیند و افتخار شهردار برتر جهان را در سال ۲۰۰۸ از آن خود کند. بخش اعظمی از تدارکات شهری جام جهانی فوتبال مدیون تلاشها و مدیریت این زن برجسته در کیپ تاون بود؛ زنی که کمتر کسی از زحمات او مطلع است.
راه دشوار آزادی در آفریقای جنوبی و ناملایمات و نابرابریهای مشهود نژادپرستانه آن، مسافرانی نستوه همچون نلسون ماندلا را پرورش داد. اینک این سرزمین فرزندان دیگری پرورانده است تا سهم خود را از پیشرفت بشری داشته باشند. کشور آفریقای جنوبی در جنوبیترین نقطه قاره آفریقا، امروزه در صدر یکی از کشورهای در حال توسعه است. با سقوط آپارتاید و روی کارآمدن دموکراتیک دولت سیاهان در ۱۹۹۴، سیاستهای اقتصادی جدیدی برای حصول رشد پایدار و جبران نابرابرهای اقتصادی- اجتماعی برنامهریزی شد.
اوتا هلن ژیله در پنجم مارس ۱۹۵۱در هیلبرو ژوهانسبورگ به دنیا آمد. والدین او در دهه ۳۰ از ترس رژیم نازی به آفریقای جنوبی گریخته بودند. خانواده پدرش از هنرمندان بنام موسیقی بودند. هلن نیز به مدرسه سنت ماری رفت و در دانشگاه ویت واترسرند لیسانس هنر گرفت. در طول دهههای ۶۰ و ۷۰ که مبارزات ضد آپارتاید شدت گرفته بود و ماندلا و همراهانش بهخیل مبارزان پیوسته بودند، ژیله به حوزه خبررسانی وارد شد تا از این طریق به جنبش سیاهان بپیوندد. او در سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۲ خبرنگار روزنامه رند دیلی میل بود. زندگی سیاسی خانم ژیله پیش از هر چیز با تحقیق درباره مرگ یکی از مبارزان راه آزادی دوران آپارتاید به نام استیو بانتو بیکو گره خورده است.
در پی مبارزات خیابانی سیاهان و فعالیتهای مقاومت مسلحانه مخفی درحالی که دیوان عالی پرتوریا ماندلا را چند سال قبل به حبس ابد محکوم کرده بود، در سال ۱۹۷۷ پلیس اعلام کرد یکی از مبارزانی که در زندان به سر میبرده بر اثر اعتصاب غذا مرده است. این مبارز استیو بیکو بود؛ کسی که همگام با ماندلا به مبارزه با آپارتاید پرداخته بود. استیو بانتو بیکو در سال ۱۹۴۶در شهر تیلون در ایالت کیپ شرقی متولد شد. وی از همان اوان کودکی تمایلات ضدآپارتایدی داشت و در سال۱۹۶۹به عنوان دانشجوی پزشکی در دانشگاه ناتال در قسمت غیراروپاییها به عنوان اولین رئیس سازمان دانشجویان آفریقای جنوبی انتخاب شد و بهتدریج خود را در مسائل سیاسی وارد کرد. او در سال ۱۹۷۲ به عنوان یکی از بنیانگذاران کنوانسیون مردم سیاه اجرای پروژههای خدماترسانی و خیریه را در اطراف شهر دربان دنبال میکرد.
برای دیدن ادامه مطالب اینجا را کلیک نمایید
من باور دارم
که هر چقدر دوستمان خوب و صميمى باشد هر از گاهى باعث ناراحتى ما خواهد شد و ما بايد بدين خاطر او را ببخشيم.
من باور دارم
که دوستى واقعى به رشد خود ادامه خواهد داد حتى در دورترين فاصلهها. عشق واقعى نيز همين طور است.
من باور دارم
که ما مىتوانيم در يک لحظه کارى کنيم که براى تمام عمر قلب ما را به درد آورد.
من باور دارم
که زمان زيادى طول مىکشد تا من همان آدم بشوم که مىخواهم.
من باور دارم
که هميشه بايد کسانى که صميمانه دوستشان دارم را با کلمات و عبارات زيبا و دوستانه ترک گويم زيرا ممکن است آخرين بارى باشد که آنها را مىبينم.
من باور دارم
که ما مسئول کارهايى هستيم که انجام مىدهيم، صرف نظر از اين که چه احساسى داشته باشيم.
من باور دارم
که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم، او مرا تحت کنترل خود درخواهد آورد.
من باور دارم
که قهرمان کسى است که کارى که بايد انجام گيرد را در زمانى که بايد انجام گيرد، انجام مىدهد، صرف نظر از پيامدهاى آن.
من باور دارم
که گاهى کسانى که انتظار داريم در مواقع پريشانى و درماندگى به ما ضربه بزنند، به کمک ما مىآيند و ما را نجات مىدهند.
من باور دارم
که گاهى هنگامى که عصبانى هستم حق دارم که عصبانى باشم امّا اين به من اين حق را نمىدهد که ظالم و بيرحم باشم.
من باور دارم
که بلوغ بيشتر به انواع تجربياتى که داشتهايم و آنچه از آنها آموختهايم بستگى دارد تا به اين که چند بار جشن تولد گرفتهايم.
من باور دارم
که هميشه کافى نيست که توسط ديگران بخشيده شويم، گاهى بايد ياد بگيريم که خودمان هم خودمان را ببخشيم.
من باور دارم
که صرفنظر از اين که چقدر دلمان شکسته باشد دنيا به خاطر غم و غصه ما از حرکت باز نخواهد ايستاد.
من باور دارم
که زمينهها و شرايط خانوادگى و اجتماعى برآنچه که هستم تاثيرگذار بودهاند امّا من خودم مسئول آنچه که خواهم شد هستم.
من باور دارم
که نبايد خيلى براى کشف يک راز کند و کاو کنم، زيرا ممکن است براى هميشه زندگى مرا تغيير دهد.
من باور دارم
که دو نفر ممکن است دقيقاً به يک چيز نگاه کنند و دو چيز کاملاً متفاوت را ببينند.
من باور دارم
که زندگى ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت توسط کسانى که حتى آنها را نمىشناسيم تغيير يابد.
من باور دارم
که گواهىنامهها و تقديرنامههايى که بر روى ديوار نصب شدهاند براى ما احترام و منزلت به ارمغان نخواهند آورد.
من باور دارم
که کسانى که بيشتر از همه دوستشان دارم خيلى زود از دستم گرفته خواهند شد.
من باور دارم
«شادترين مردم لزوماً کسى که بهترين چيزها را دارد، نيست بلکه کسى است که از چيزهايى که دارد بهترين استفاده را مىکند.»
جانور بسیار عجیب که بدنش پوشیده از موهای بسیار بلندی بوده و "معمای سرنگتی" نام گرفته در تانزانیا و کنیا، دیده شده است.
یک حیوان عجیب بسیار پشمالو در پارک ملی "ماسای مارا" در جنوب غربی کنیا دیده شده است. این حیوان عجیب موهای بلندی به رنگ قهوه ای تیره ای دارد که روی چشمهایش را به طور کامل پوشانده است. یک سبیل بزرگ پوشیده از مو و یک ریش بسیار بلند پوزه این حیوان را کاملا پنهان کرده اند.
به نظر می رسد که این حیوان یک غزال تامسون اما از نوع بسیار عجیب آن باشد. در حقیقت موهای این حیوان بسیار بلندتر از موهای یک غزال معمولی است.
یک عکاس ایتالیایی به نام "پائولو تورکیو" اولین تصاویر این حیوان را در ماه آگوست گرفت. این عکاس که برای ثبت تصاویری از طبیعت به کنیا سفر کرده بود با دیدن این موجود عجیب در قاب تصویر خود بسیار شگفت زده شد.
این عکاس در حالی که مشغول تنظیم کردن لنز دوربین خود بود حیوانی با سر شبیه به سر یک سگ پشمالو و بدنی شبیه به بدن غزال داشت را دید. سپس در ماه اکتبر چند توریست یک غزال مشابه را در پارک ملی "سرنگتی" در تانزانیا مشاهده کردند اما موفق نشدند از آن عکسبرداری کنند.
مدتی بعد، یک توریست دیگر به نام "رابرت برنتسن" موفق شد تصویری از این حیوان را تهیه کند. از آن پس این حیوان با عنوان "معمای سرنگتی" شناخته شد.
براساس گزارش آنسا، پس از انتشار این تصاویر دانشمندان در تلاشند تا گونه این حیوان را تعیین کنند.
روابط عمومی پارک ملی "سرنگتی" در تانزانیا اعلام کرد که تیمی متشکل از جانورشناسان برای بررسی این موجود به این پارک دعوت شده اند.
روابط عمومی این پارک ملی در این خصوص اظهار داشت: "هنوز نمی دانیم که آیا این حیوان عجیب یک گونه جدید است یا نوع غزال تامسون با جهشهای ژنتیکی است. بسیار عجیب به نظر می رسد که این حیوان هم در تانزانیا و هم در کنیا دیده شده است. شاید در طول ماههای آگوست تا اکتبر مهاجرت کرده است یا شاید هم نمونه های دیگری در تانزانیا زندگی می کنند."
منبع: مهر
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) – ابنا – «دکتر مجدي وهبه الشافعي» با استفاده از آیات کلام الله مجید، تعداد ائمه(ع) را به اثبات رسانده است.
بر اساس این گزارش وی ثابت کرده است که امامان از امیرالمومنین علی(ع) شروع شده و به قائم آل محمد(عج) پایان می پذیرد و تعداد معصومان را 14 نفر اعلام می کند.
در این مطلب که از سوی یک مجله خبری مصر منتشر شده، آمده است: شکی نیست که هر تعداد از آیات قرآن دلیل خاصی دارد مثلا کلمه "یوم" (روز) که در قرآن 365 بار تکرار شده است نشان دهنده تعداد روزها در یک سال و همچنین کلمه "شهر" (ماه) که 12 بار آمده به معنای وجود 12 ماه در طول یک سال است.
در ادامه آمده است: کلمه ی "الامامة"، نیز 12 بار در قرآن آمده است که به معنای 12 امامی است که بر اساس روایتی که از پیامبر نقل شده است از امام علی (ع) وامام حسن (ع) و امام حسین(ع) آغاز شده و 9 فرزند امام سوم شیعیان را شامل می شود.
در ادامه این مطلب 12 آیه قرآنی که کلمه "امامه" در آن ذکر شده است را می آورد که عبارتند از:
1- سورة البقرة، الآية 124: {وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِين}.
2- سورة التوبة، الآية 12: {وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً وَقَالَ اللّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاَةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنتُم بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً لأُكَفِّرَنَّ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ فَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيل}.
3- سورة هود، الآية17: {أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إَمَاماً وَرَحْمَةً أُوْلَـئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ }.
4- سورة الاسراء، الآية70: {يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُوْلَـئِكَ يَقْرَؤُونَ كِتَابَهُمْ وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلا}.
5- سورة الانبياء، الآية 72: {وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِين}.
6- سورة القصص، الآية 5: {وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الاَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِين}.
7- سورة الحجر، الآية 79: {فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ }.
8- سورة السجدة، الآية 24: {وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُون}.
9- سورة يس، الآية 12: {إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ }.
10- سورة القصص، الآية 41: {وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لا يُنصَرُون}.
11- سورة الفرقان، الآية 74: {وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً}.
12- سورة الأحقاف، الآية 12: {وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَاماً وَرَحْمَةً وَهَذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَاناً عَرَبِيّاً لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ}.
این خطیب مسجد الازهر به حدیث"کساء"که در کتاب صحاح اهل سنت وجود دارد و از "ام سلمه" به نقل از پیامبر گرامی اسلام آمده، اشاره می کند و می نویسد: کلمه کساء نیز 5 بار در قرآن آمده است که در ذیل می آید:
1- سورة البقرة، الآية 233: {وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلاَدَكُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا آتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِير}.
2- سورة البقرة، الآية 259: {أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِـي هَـَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير}.
3- سورة المائدة، الآية 89: {لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَـكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُواْ أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون}.
4- سورة المؤمنون، الآية 14: {ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِين}.
5- سورة النساء، الآية 5: {وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَاماً وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفا}.
در خبرها آمده است که قذافی در پناهگاهی به سر می برد که در مقابل حمله اتمی نیز مقاوم است اما با بمباران قسمتی از این پناهگاه، به احتمال زیاد از مقر خود خارج شده و به مکان نامعلومی! رفته است
بزرگترین چاله ای که بشر تا به حال حفر کرده، معدن کیمبرلی در آفریقای جنوبی است که البته اهمیتی فراتر از یک حفره دستکن یا معدن معمولی دارد. کیمبرلی حفره جادویی آفریقای جنوبی است که درآمدهای چشمگیری را به جیب صنعت توریسم این کشور سرازیر می کند و یکی از دیدنی ترین جاذبه های قاره سیاه به شمار می رود.
اصلی ترین جذابیت حفره کیمبرلی در اعداد و ارقامی عجیب و بزرگی است که حول این حفره می چرخند: 50 هزار کارگر معدن که آن را در مدت 43 سال حفر کرده اند، 2720 کیلوگرم الماسی که از این حفره بیرون آمد، 22 میلیون تن خاکی که برای حفر این معدن بیل زده شد و 215 متر عمق و 463 متر پهنایی که این حفره دارد!
اما شگفتی های کیمبرلی به همین جا ختم نمی شود! ماجرا وقتی برایتان جالب تر خواهد شد که بدانید این 50 هزار کارگر بدون هیچ ابزار حفاری پیشرفته ای بزرگترین معدن دنیا را حفر کردند؛ یعنی تنها با بیل و کلنگ های مکانیکی که استفاده از آنها در بین سال های 1871 تا 1914 مرسوم بود.
بعد از پایان عملیات حفاری، معدن این بار فصل تازه ای از عمر خود را آغاز کرد. آبهای زیر زمینی کم کم به داخل این حفره نفوذ کردند تا پس از مدتی، کیمبرلی تبدیل به دریاچه کوچکی شود که 20 درصد از عمق حفره، یعنی 40 متر از آن را پر می کرد.
استعمار پرتغال
جمهوری گینه بیسائو کشوری در آفریقا است که زمانی الگوی آفریقا برای توسعه بود این روزها در زمره فقیرترین کشورهای جهان قرار دارد. این کشور از شمال با سنگال و از جنوب و شرق با گینه همسایه است. در غرب این کشور اقیانوس اطلس قرار دارد.
زمانی گینه بیسائو به عنوان پادشاهی گابو بخشی از امپراتوری مالی بود. بخشهایی از این پادشاهی تا زمان استعمار پرتغالیها در قرن هجدهم باقی مانده بود. پرتغالیها در قرن 17 آغاز به تجارت برده در این کشور کردند. با وجود این که این کشور از نخستین مستعمرات پرتغال بود، بخشهای داخلی آن تا قرن 19 مورد اکتشاف قرار نگرفت. این کشور در زمان استعمار گینه پرتغال نام داشت و پس از استقلال در 24 سپتامبر 1973 نام پایتخت خود، بیسائو را به نام رسمی خود اضافه کرد تا از اشتباه گرفته شدن با جمهوری گینه جلوگیری کند.
سیاست در گینه بیسائو
رئیس جمهور در این کشور رئیس حکومت و نخست وزیر رئیس دولت است. رئیس جمهور برای دورهای پنج ساله با رای مردم انتخاب میشود. نخست وزیر را رئیس جمهور تعیین میکند. مجلس ملی این کشور 100 کرسی دارد. نمایندگان این مجلس با رای مردم برای دورهای چهار ساله انتخاب میشوند. قانون قضایی این کشور بر اساس قوانین فرانسه نگاشته شده است. سن قانونی در گینه بیسائو 18 سال است.
اقتصاد در گینه بیسائو
تولید ناخالص داخلی این کشور 901.2 میلیون دلار است و 480 هزار نفر نیروی کار آن را تشکیل میدهند که 82 درصد از آنان در بخش کشاورزی مشغول به کار هستند. نرخ تورم در سال 2002 میلادی در این کشور چهار درصد بود.
محصولات صادراتی گینه بیسائو شامل بادام هندی، میگو، بادامزمینی، خرما و الوار است که به کشورهای هند (76.1 درصد)، نیجریه (18.1 درصد) و ایتالیا (1.4 درصد) صادر میشود. محصولات وارداتی این کشور شامل مواد غذایی، ماشینآلات و تجهیزات حمل و نقل و محصولات پتروشیمی است که از کشورهای پرتغال (18.7 درصد)، سنگال (16.3 درصد)، ایتالیا (13 درصد) و پاکستان (4.5 درصد) وارد میشود.
مردم گینه بیسائو
جمعیت این کشور یک میلیون و 472 هزار و 780 نفر با میانگین سنی 19.1 سال است. امید به زندگی برای زنان در این کشور 49.04 سال و برای مردان 45.37 سال است. زبان رسمی این کشور پرتغالی است. 45 درصد از مردم آن مسلمان، پنج درصد مسیحی و بقیه پیرو ادیان بومی هستند.
ارتباطات در گینه بیسائو
در این کشور 10 هزار و 200 خط تلفن ثابت و 95 هزار خط تلفن همراه وجود دارد. گینه هیچ میزبان اینترنتی ندارد اما 37 هزار نفر در این کشور از اینترنت استفاده میکنند.
به نقل از آفران
در سال 1968 مسابقات المپیك در شهر مكزیكوسیتی برگزار شد. در آن سال مسابقه دوی ماراتن یكی از شگفت انگیزترین مسابقات دو در جهان بود.دوی ماراتن در تمام المپیكها مورد توجه همگان است و مدال طلایش گل سرسبد مدال های المپیك. این مسابقه به طور مستقیم در هر 5 قاره جهان پخش میشود. كیلومتر آخر مسابقه بود دوندگان رقابت حساس و نزدیكی با هم داشتند، نفس های آنها به شماره افتاده بود، زیرا آنها 42 كیلومتر و 195 متر مسافت را دویده بودند. دوندگان همچنان با گامهای بلند و منظم پیش میرفتند. چقدر این استقامت زیبا بود. هر بیننده ای دلش میخواست كه این اندازه استقامت و توان داشته باشد. دوندگان، قسمت آخر جاده را طی كردند و یكی پس از دیگری وارد استادیوم شدند. استادیوم مملو از تماشاچی بود و جمعیت با وارد شدن دوندگان، شروع به تشویق كردند. رقابت نفس گیر شده بود و دونده شماره ... چند قدمی جلوتر از بقیه بود. دونده ها تلاش میكردند تا زودتر به خط پایان برسند و بالاخره دونده شماره ... نوار خط پایان را پاره كرد. استادیوم سراپا تشویق شد. فلاش دوربین های خبرنگاران لحظه ای امان نمی داد و دونده های بعدی یكی یكی از خط پایان گذشتند و بعضی هاشان بلافاصله بعد از عبور از خط پایان چند قدم جلوتر از شدت خستگی روی زمین ولو شدند. اسامی و زمان های به دست آمده نفرات برتر از بلندگوها اعلام شد. نفر اول با زمان دو ساعت و ... در همین حال دوندگان دیگر از راه رسیدند و از خط پایان گذشتند. در طول مسابقه دوربین ها بارها نفراتی را نشان داد كه دویدند، از ادامه مسابقه منصرف شدند و از مسیر مسابقه بیرون آمدند. به نظر میرسید كه آخرین نفر هم از خط پایان رد شده است. داوران و مسوولین برگزاری میروند تا علائم مربوط به مسابقه ماراتن و خط پایان را جمع آوری كنند جمعیت هم آرام آرام استادیوم را ترك میكنند. اما...
بلند گوی استادیوم به داوران اعلام میكند كه خط پایان را ترك نكنند گزارش رسیده كه هنوز یك دونده دیگر باقی مانده. همه سر جای خود برمیگردند و انتظار رسیدن نفر آخر را میكشند. دوربین های مستقر در طول جاده تصویر او را به استادیوم مخابره میكنند. از روی شماره پیراهن او اسم او را می یابند
"جان استفن آكواری" است دونده سیاه پوست اهل تانزانیا، كه ظاهرا برایش مشكلی پیش آمده، لنگ میزد و پایش بانداژ شده بود. 20 كیلومتر تا خط پایان فاصله داشت و احتمال این كه از ادامه مسیر منصرف شود زیاد بود. نفس نفس میزد احساس درد در چهره اش نمایان بود لنگ لنگان و آرام می آمد ولی دست بردار نبود. چند لحظه مكث كرد و دوباره راه افتاد. چند نفر دور او را می گیرند تا از ادامه مسابقه منصرفش كنند ولی او با دست آنها را كنار می زند و به راه خود ادامه میدهد. داوران طبق مقررات حق ندارند قبل از عبور نفر آخر از خط پایان محل مسابقه را ترك كنند. جمعیت هم همان طور منتظر است و محل مسابقه را با وجود اعلام نتایج ترك نمی كند. جان هنوز مسیر مسابقه را ترك نكرده و با جدیت مسیر را ادامه میدهد. خبرنگاران بخش های مختلف وارد استادیوم شده اند و جمعیت هم به جای اینكه كم شود زیادتر میشود! جان استفن با دست های گره كرده و دندان های به هم فشرده و لنگ لنگان، اما استوار، همچنان به حركت خود به سوی خط پایان ادامه میدهد او هنوز چند كیلومتری با خط پایان فاصله دارد آیا او میتواند مسیر را به پایان برساند؟ خورشید در مكزیكوسیتی غروب میكند و هوا رو به تاریكی میرود.
بعد از گذشت مدتی طولانی، آخرین شركت كننده دوی ماراتن به استادیوم نزدیك میشود، با ورود او به استادیوم جمعیت از جا برمیخیزد چند نفر در گوشه ای از استادیوم شروع به تشویق میكنند و بعد انگار از آن نقطه موجی از كف زدن حركت میكند و تمام استادیوم را فرا میگیرد نمیدانید چه غوغایی برپا میشود. 40 یا 50 متر بیشتر تا خط پایان نمانده او نفس زنان می ایستد و خم میشود و دستش را روی ساق پاهایش میگذارد، پلك هایش را فشار می دهد نفس میگیرد و دوباره با سرعت بیشتری شروع به حركت میكند. شدت كف زدن جمعیت لحظه به لحظه بیشتر میشود خبرنگاران در خط پایان تجمع كرده اند وقتی نفرات اول از خط پایان گذشتند استادیوم اینقدر شور و هیجان نداشت. نزدیك و نزدیكتر میشود و از خط پایان میگذرد. خبرنگاران، به سوی او هجوم میبرند. نور پی در پی فلاش ها استادیوم را روشن كرده است انگار نه انگار كه دیگر شب شده بود. مربیان حوله ای بر دوشش می اندازند او كه دیگر توان ایستادن ندارد، می افتد.
آن شب مكزیكوسیتی و شاید تمام جهان از شوق حما سه جان، تا صبح نخوابید. جهانیان از او درس بزرگی آموختند و آن اصالت حركت، مستقل از نتیجه بود. او یك لحظه به این فكر نكرد كه نفر آخر است. به این فكر نكرد كه برای پیشگیری از تحمل نگاه تحقیرآمیز دیگران به خاطر آخر بودن میدان را خالی كند. او تصمیم گرفته بود كه این مسیر را طی كند، اصالت تصمیم او و استقامتش در اجرای تصمیمش باعث شد تا جهانیان به ارزش جدیدی توجه كنند ارزشی كه احترامی تحسین برانگیز به دنبال داشت. فردای مسابقه مشخص شد كه جان، از همان شروع مسابقه به زمین خورده و به شدت آسیب دیده است
او در پاسخ به سوال خبرنگاری كه پرسیده بود چرا با آن وضع و در حالی كه نفر آخر بودید از ادامه مسابقه منصرف نشدید؟ ابتدا فقط گفت: "برای شما قابل درك نیست!" و بعد در برابر اصرار خبرنگار ادامه داد: "مردم كشورم مرا 5000 مایل تا مكزیكوسیتی نفرستاده اند كه فقط مسابقه را شروع كنم، مرا فرستاده اند كه آن را به پایان برسانم".