در خبرها آمده است که قذافی در پناهگاهی به سر می برد که در مقابل حمله اتمی نیز مقاوم است اما با بمباران قسمتی از این پناهگاه، به احتمال زیاد از مقر خود خارج شده و به مکان نامعلومی! رفته است
استعمار پرتغال
جمهوری گینه بیسائو کشوری در آفریقا است که زمانی الگوی آفریقا برای توسعه بود این روزها در زمره فقیرترین کشورهای جهان قرار دارد. این کشور از شمال با سنگال و از جنوب و شرق با گینه همسایه است. در غرب این کشور اقیانوس اطلس قرار دارد.
زمانی گینه بیسائو به عنوان پادشاهی گابو بخشی از امپراتوری مالی بود. بخشهایی از این پادشاهی تا زمان استعمار پرتغالیها در قرن هجدهم باقی مانده بود. پرتغالیها در قرن 17 آغاز به تجارت برده در این کشور کردند. با وجود این که این کشور از نخستین مستعمرات پرتغال بود، بخشهای داخلی آن تا قرن 19 مورد اکتشاف قرار نگرفت. این کشور در زمان استعمار گینه پرتغال نام داشت و پس از استقلال در 24 سپتامبر 1973 نام پایتخت خود، بیسائو را به نام رسمی خود اضافه کرد تا از اشتباه گرفته شدن با جمهوری گینه جلوگیری کند.
سیاست در گینه بیسائو
رئیس جمهور در این کشور رئیس حکومت و نخست وزیر رئیس دولت است. رئیس جمهور برای دورهای پنج ساله با رای مردم انتخاب میشود. نخست وزیر را رئیس جمهور تعیین میکند. مجلس ملی این کشور 100 کرسی دارد. نمایندگان این مجلس با رای مردم برای دورهای چهار ساله انتخاب میشوند. قانون قضایی این کشور بر اساس قوانین فرانسه نگاشته شده است. سن قانونی در گینه بیسائو 18 سال است.
اقتصاد در گینه بیسائو
تولید ناخالص داخلی این کشور 901.2 میلیون دلار است و 480 هزار نفر نیروی کار آن را تشکیل میدهند که 82 درصد از آنان در بخش کشاورزی مشغول به کار هستند. نرخ تورم در سال 2002 میلادی در این کشور چهار درصد بود.
محصولات صادراتی گینه بیسائو شامل بادام هندی، میگو، بادامزمینی، خرما و الوار است که به کشورهای هند (76.1 درصد)، نیجریه (18.1 درصد) و ایتالیا (1.4 درصد) صادر میشود. محصولات وارداتی این کشور شامل مواد غذایی، ماشینآلات و تجهیزات حمل و نقل و محصولات پتروشیمی است که از کشورهای پرتغال (18.7 درصد)، سنگال (16.3 درصد)، ایتالیا (13 درصد) و پاکستان (4.5 درصد) وارد میشود.
مردم گینه بیسائو
جمعیت این کشور یک میلیون و 472 هزار و 780 نفر با میانگین سنی 19.1 سال است. امید به زندگی برای زنان در این کشور 49.04 سال و برای مردان 45.37 سال است. زبان رسمی این کشور پرتغالی است. 45 درصد از مردم آن مسلمان، پنج درصد مسیحی و بقیه پیرو ادیان بومی هستند.
ارتباطات در گینه بیسائو
در این کشور 10 هزار و 200 خط تلفن ثابت و 95 هزار خط تلفن همراه وجود دارد. گینه هیچ میزبان اینترنتی ندارد اما 37 هزار نفر در این کشور از اینترنت استفاده میکنند.
به نقل از آفران
آفریقا قاره عجیبی است. همه چیزش خاص است. فرهنگش، هنرش، آداب و رسوم و عقاید مردمش...
شاید قارههای دیگر هم همینطور باشند، هر كدام ویژگیهایی دارند كه با بقیه فرق میكند، اما به نظر میرسد شباهتهای آفریقا با قارههای دیگر كمتر است و تفاوتهایش بیشتر. این تفاوتها باعث شده ما كمتر این قاره و مردمش را بشناسیم و همه چیزش به نظرمان عجیب باشد و در عین حال غریب؛
مثلاً همین چیزهایی كه در این صفحه میبینی. اینها وسیلههای معمولی هستند كه مردم جاهای مختلف آفریقا بهطور روزمره از آنها استفاده میكنند، اما ما حتی نمیتوانیم حدس بزنیم كه آنها چه چیزهایی هستند! باور نمیكنی؟ خودت امتحان كن. اول حدس بزن، بعد بخوان!
میدانم كه بهراحتی نمیتوانی حدس بزنی این وسیله برای چه كاری ساخته شده است. مردم «باگامویو»ی تانزانیا آن را از چوبهایی صاف ساختهاند، اما این چوبها را طوری تراشیدهاند كه بینشان یك لولا شكل بگیرد و دو قسمت آن بتوانند باز و بسته شوند. آنها قسمتهای مختلف این وسیله را هم تزیین كردهاند: دایرههای تو در تو و شكلی شبیه به برگ گیاه.
اما مربعها و ضربدرهای وسط آنها فقط جنبه تزیینی ندارند. این مربعها و ضربدرها بهصورت برجسته تراشیده شدهاند تا بتوانند نارگیلها را خوب له كنند!
براي ديدن ادامه مطلب اينجا را كليك نماييد
گروهی از زیست شناسان بین المللی در کاوشهای خود موفق شدند سه گونه بسیار عجیب قورباغه را در تانزانیا کشف کنند.
به گزارش خبرگزاری مهر، محققان بین المللی از آمریکا، آفریقای جنوبی و ایتالیا به سرپرستی "میکله منگون" از موزه علوم طبیعی تریدنتینو در ایتالیا سه گونه عجیب قورباغه را در جنگلهای "آرک شرقی" واقع در جنوب تانزانیا در پارک ملی "مونتی اودزونگوا" کشف کردند که از یک ویژگی منحصربفرد برخوردارند.
این سه گونه قورباغه که Callulina laphami، C. Shengena و C. Stanleyi نام دارند همانند تمام دوزیستان تخمگذارند اما برخلاف سایر قورباغه ها که به شکل نوزاد کرمی شکل متولد شده و در زمان بزرگسالی دچار دگردیسی می شوند این قورباغه ها زمانی که از تخم بیرون می آیند به شکل یک قورباغه بزرگسال اما در ابعاد کوچکتر هستند.
این سه گونه جدید دارای یک ساختمان بدنی کوچک و پهن با یک پوزه تخت هستند که تقریبا منطبق با بخش پیشین حفره های بینی است.
این قورباغه ها پوستی دارند که با یک پوشش غده ای محافظت می شود. از این پوشش غده ای مواد سمی ترشح می شوند که اسلحه دفاعی این دوزیستان در برابر جانوران شکارچی است.
زمانی که این گونه ها احساس خطر می کنند به جای اینکه به سرعت فرار کنند تنها خود را از کمر تا کرده و مواد سمی ترشح می کنند.
براساس گزارش لارپوبلیکا، C. shengena در فضایی به وسعت 35 کیلومتر مربع گسترده شده است درحالی که گستردگی محل زندگی C. Stanleyi بیشتر از 7/9 کیلومتر مربع نیست.
این محققان توصیه کرده اند که اسامی این گونه جدید باید بلافاصله وارد لیست قرمز اتحادیه بین المللی محافظت از طبیعت شود.
منبع: مهر
همهچیز در شیراز، شهرعرفان و رازهای جاویدان، زیبا و جاودان است. لهجهشیرین مردمانش، آفتاب پسین دلگشایش، کوچه پس کوچههای بافت قدیم با تمام خانههای تاریخی، گلهای بهاری، سعدی، حافظ و باغ جهان نمای آن، همه جایش دلپذیر است.
نمیشود در اردیبهشت ماه بود و بهارشیراز را یاد نکرد. نمیشود از روز شیراز گفت اما مناظرشگرف و زیبای آن را ندید و از دلتنگی برای زیباییهای این شهر نگفت. دلتنگی برای تاریخ نهفته در دل شیراز، دلتنگی شیرینیاست، باید گامهایتان را آهسته آهسته در کوچههای تنگ و باریک بافت قدیم شیراز آنگونه بردارید تا مباداخاطرروح بزرگ پدران ومادرانی کهبههزاران سال بعد از خود، می اندیشیدهاند، آزرده شود.
حالا حالاها باید لابه لای برگ برگ تاریخ قدمت شیراز بمانی تا زیبایی بهار شیراز، رستاخیز رنگهای بهار باغهای جهان نما و ارم، خنکای نسیم شبهای دروازه قرآن و هوای عطرآگین درختان کوچه گلخون قصردشت شیراز را بتوانی با جان دل درهم بیامیزی.
آنان که شیراز قدیم در بافت تاریخی این شهر را میشناسند، دوست دارند وسعت حدود ۳۷۰ هکتاری بافت تاریخی و قدیمی شیراز که در محدوده مرکز و جنوب شرقی این شهر واقع شده را قدم به قدم طی کنند و نگذارند گذر زمان، تاریخ را از ما عبور دهد.
مهمترین مراکز مذهبی شهر و قسمت عمدهای از بناها و مجموعههای با ارزش تاریخی در این محدوده واقع است که وجود ۴۰۰ اثر باارزش و نیز هشت دروازه و ۱۲مرکز محله و چندین محور فرهنگی از دورههای مختلف، تاریخ این منطقه را پیش روی ما قرار داده است.
آرامگاه سیبویه، آستانه حرم سید علاءالدین حسین(ع)، ارگ کریم خان زند ، بقعه بیبی دختران، بازاروکیل، باغ نظر(کلاه فرنگی)، حمام وکیل، خانه منطقی نژاد (موزه آواها و نواها)، خانه سعادت (موزه خاتم)، خانه فروغالملک (موزه هنر مشکینفام) و خانه صالحی (موزه لباس) تنها بخش کوچکی از تاریخ و گنج بزرگ پنهان در دل شیراز قدیم است.
براي ديدن ادامه مطلب اينجا را كليك نماييد.
یک جوان آفریقایی از منطقه باستانی "کارتاژ" که 25 قرن قبل می زیست به صورت یک نمونه بازسازی شده در پوست و استخوان در موزه ای در کشور تونس ظاهر شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، کارتاژ نام منطقه ای باستانی در شمال آفریقا بوده است. در سال 1994 اسکلت کاملی از یک جوان کارتاژی با قدمت دو هزار و 500 ساله در تپه مقدس "بیرسا" کشف شد.
اسکلت این جوان کارتاژی که با نام "آریش" شناخته می شود از روز جمعه تا پایان مارس 2011 در کشور تونس به نمایش عموم گذاشته شده است و پس از آن به دانشگاه آمریکایی بیروت در لبنان منتقل خواهد شد.
به دلیل ثمره همکاری علمی میان محققان فرانسوی و تونسی، "آریش" در مراسم گشایش این نمایشگاه دوباره بر روی تپه مقدس "بیرسا" واقع در شمال تونس دوباره در پوست و استخوان ظاهر شد.
بیرسا یکی از معروف ترین سایتهای باستانی مربوط به کشور کارتاژ است. رئیس شورای بین المللی موزه های تونس در خصوص داستان زندگی این جوان گفت: "به نظر می رسد که آریش از یک خانواده برجسته کارتاژی باشد. بررسیهایی انجام شده بر روی اسکلت این جوان نشان می دهد که وی در زمان مرگ بین 19 تا 24 سال سن داشته و قد آن حدود یک متر و 70 سانتیمتر بوده است."
الیزابت داینه سرپرست تیم علمی بازسازی بدن آریش توضیح داد: "این جوان با کمک علومی چون دیرینه- انسان شناسی و پزشکی قانونی و به خصوص با بهره گیری از جادوی هنر موفق شد بار دیگر در پوست و استخوان ظاهر شود." این محققان با استفاده از تکنیکی که می تواند حدود 95 درصد از مشخصات یک فرد را بازسازی کند موفق شدند بدن آریش را بازسازی کنند.
پیتر منا، سفیر فرانسه در تونس در مراسم گشایش این نمایشگاه اظهار داشت: "امروز ما می بینیم که مرد جوانی که شش قرن قبل از میلاد زندگی می کرده تقریبا به زندگی بازگشته است."
براساس گزارش لارپوبلیکا، در مراسم گشایش نمایش اسکلت این مرد جوان کارتاژی، آریش بازسازی شده درحالی که یک ردای کتان سفید و صندل پوشیده بود 25 قرن پس از مرگش در میان بازدیدکنندگان ظاهر شد.
«ولد محمد ولد عبدالعزيز» در سال 1956 ميلادي در شهر "اكجوجت" مركز ايالت "اينشيري" واقع در شمال موريتاني و در قبيله "اولاد بالسباع" به دنيا آمد. اين قبيله كه مساحت گسترده اي از سرزمين موريتاني را به خود اختصاص داده از شهر "مراكش" در جنوب كشور مراكش تا كرانه هاي رود سنگال در جنوب غربي موريتاني سكني گزيده است.
قبيله اولاد بالسباع از قبائل شرفاي ادريسيه و منتسب به «مولاي محمد بن ادريس الثاني بن ادريس الازهر» است كه به هفت شاخه تقسيم مي شود و عمده اين قبايل در مراكش زندگي مي كنند.
ولد عبد العزيز در سال 1977 ميلادي به ارتش موريتاني ملحق و در يك موسسه نظامي واقع در شهر مكناس مراكش به تحصيل پرداخت.
«معاويه ولدالطايع» رئيس جمهور اسبق موريتاني پس از تاسيس گارد رياست جمهوري، با اعطاي رياست اين مجموعه به ولد عبدالعزيز وي را در سلك ياران نزديك خود جاي داد.
گارد رياست جمهوري موريتاني موسوم به بازيپ (BASEP) قويترين و مجهزترين واحد ارتش موريتاني به شمار مي رود. كودتاي نافرجام «صالح ولد حننا» در ژوئن 2003 ميلادي عليه رئيس جمهور اسبق موريتاني «معاويه ولد الطايع»، با تلاش هاي ولدعبدالعزيز ناكام ماند و اين باعث ارتقاي رتبه وي به درجه سرهنگي شد.
در بحراني كه ولد الطايع در اثر تلاش براي سركوب مخالفان خود از اسلامگرايان و جنبش "پيشروان تغيير" به وجود آورد؛ ولد عبدالعزيز از درگيري با اسلامگرايان اجتناب نمود، اما جنبش پيشروان تغيير را به شدت سركوب كرده و در نهايت «صالح ولد حننا» رئيس اين جنبش را در اكتبر 2004 ميلادي بازداشت نمود.
با گذشت زمان، نفوذ «ولد عبدالعزيز» در زمينه هاي نظامي، سياسي و اقتصادي افزايش يافت، تا اينكه در ماه مي 2005 ميلادي سرهنگ ولد عبدالعزيز در ديداري محرمانه با «محمدولد الغزواني» رئيس سرويس هاي اطلاعاتي موريتاني تصميم به سرنگوني حكومت «ولد الطايع» گرفت.
عاملي كه سرهنگ ولد عبدالعزيز را در برنامه ريزي براي سرنگوني حكومت «ولد الطايع» مصمم تر مي كرد، تصميم معاويه ولدالطايع در ايجاد مبارزه اي تمام عيار عليه گروه هاي سلفي «تبليغ و جهاد» بود كه «ولد عبدالعزيز» قلباً تمايلي به سركوب مستقيم آنها در آن برهه از زمان نداشت. عامل ديگري كه عزم وي در سرنگوني دولت ولدالطايع را راسخ تر مي نمود، ترس وي از اقدامات ولدالطايع در حذف افسران نظامي بود، چرا كه ولدالطايع به دليل وحشت از كودتاي احتمالي افسران نظامي بسياري از آنها را از كار بركنار و يا سركوب كرده بود.
براي ديدن ادامه مطلب اينجا را كليك نماييد.
HTML clipboard
«ولد محمد ولد عبدالعزيز» در سال 1956 ميلادي در شهر "اكجوجت" مركز ايالت "اينشيري" واقع در شمال موريتاني و در قبيله "اولاد بالسباع" به دنيا آمد. اين قبيله كه مساحت گسترده اي از سرزمين موريتاني را به خود اختصاص داده از شهر "مراكش" در جنوب كشور مراكش تا كرانه هاي رود سنگال در جنوب غربي موريتاني سكني گزيده است.
قبيله اولاد بالسباع از قبائل شرفاي ادريسيه و منتسب به «مولاي محمد بن ادريس الثاني بن ادريس الازهر» است كه به هفت شاخه تقسيم مي شود و عمده اين قبايل در مراكش زندگي مي كنند.
ولد عبد العزيز در سال 1977 ميلادي به ارتش موريتاني ملحق و در يك موسسه نظامي واقع در شهر مكناس مراكش به تحصيل پرداخت.
«معاويه ولدالطايع» رئيس جمهور اسبق موريتاني پس از تاسيس گارد رياست جمهوري، با اعطاي رياست اين مجموعه به ولد عبدالعزيز وي را در سلك ياران نزديك خود جاي داد.
گارد رياست جمهوري موريتاني موسوم به بازيپ (BASEP) قويترين و مجهزترين واحد ارتش موريتاني به شمار مي رود. كودتاي نافرجام «صالح ولد حننا» در ژوئن 2003 ميلادي عليه رئيس جمهور اسبق موريتاني «معاويه ولد الطايع»، با تلاش هاي ولدعبدالعزيز ناكام ماند و اين باعث ارتقاي رتبه وي به درجه سرهنگي شد.
در بحراني كه ولد الطايع در اثر تلاش براي سركوب مخالفان خود از اسلامگرايان و جنبش "پيشروان تغيير" به وجود آورد؛ ولد عبدالعزيز از درگيري با اسلامگرايان اجتناب نمود، اما جنبش پيشروان تغيير را به شدت سركوب كرده و در نهايت «صالح ولد حننا» رئيس اين جنبش را در اكتبر 2004 ميلادي بازداشت نمود.
با گذشت زمان، نفوذ «ولد عبدالعزيز» در زمينه هاي نظامي، سياسي و اقتصادي افزايش يافت، تا اينكه در ماه مي 2005 ميلادي سرهنگ ولد عبدالعزيز در ديداري محرمانه با «محمدولد الغزواني» رئيس سرويس هاي اطلاعاتي موريتاني تصميم به سرنگوني حكومت «ولد الطايع» گرفت.
عاملي كه سرهنگ ولد عبدالعزيز را در برنامه ريزي براي سرنگوني حكومت «ولد الطايع» مصمم تر مي كرد، تصميم معاويه ولدالطايع در ايجاد مبارزه اي تمام عيار عليه گروه هاي سلفي «تبليغ و جهاد» بود كه «ولد عبدالعزيز» قلباً تمايلي به سركوب مستقيم آنها در آن برهه از زمان نداشت. عامل ديگري كه عزم وي در سرنگوني دولت ولدالطايع را راسخ تر مي نمود، ترس وي از اقدامات ولدالطايع در حذف افسران نظامي بود، چرا كه ولدالطايع به دليل وحشت از كودتاي احتمالي افسران نظامي بسياري از آنها را از كار بركنار و يا سركوب كرده بود.
آفریقای جنوبی در جنوبی ترین قسمت قاره آفریقا قرار دارد و دارای خط ساحلی طویلی است كه 2500 كیلومتر (1550 مایل) طول دارد و از عرض دو اقیانوس یعنی اقیانوس اطلس و اقیانوس هند میگذرد.
اگر چه آفریقای جنوبی نیمه خشك محسوب می شود ولی تنوع آب و هوایی جالبی همانند تنوع موقعیت طبیعی خود دارد.
آفریقای جنوبی دارای تعدادی از قدیمیترین آثار باستانی موجود در قاره آفریقا است. فسیلهای بسیاری وجود دارند که نشان میدهند که آسترالوپتیکاین از سه میلیون سال پیش در آنجا حضور داشتهاند. همچنین نمونههای گوناگونی از انسانهای اولیه که شامل همو هابیلیس، همو ارکتوس و انسان مدرن یعنی همو ساپینس میشود در آن جا یافت شده است.
تاریخ کتبی آفریقای جنوبی با شرح دریانوردان اروپایی که از راههای بازرگانی هند شرقی میگذشتند شروع میشود. اولین دریانورد اروپایی که موفق شد از این آبراه گذر کند، کاشف پرتغالی بارتلومیو دیاس در سال ۱۴۸۸ میلادی بود. او هنگام بازگشت به لیسبون مکانی را که کشف کرده بود «دماغه طوفانها» (Cabo das Tormentas) نامید، اما هنری دریانورد، که حامی مالی دیاس بود، نام آن را به «دماغه آرزوی خوب» (Cabo da Boa Esperança) که اشارهای به راهی برای رسیدن به سرزمین هند بود، تغییر داد.
آفریقای جنوبی همچنین یك مستعمره دارد با نام مجمع الجزایر شاهزاده ادوارد واقع در زیر قطب جنوب که نباید آن را با جزیره كانادایی شاهزاده ادوارد اشتباه گرفت.
در سال ۱۹۴۸ حزب ملی آفریقای جنوبی از طریق رایگیری به قدرت رسید و شروع به انجام یک سری قوانین مبنی بر جداسازی نژادی که به نام «آپارتاید» شناخته میشود، کرد.
در حالی که اقلیت سفید پوستان از بالاترین استاندارد زندگی قاره آفریقا، که برابر سطح زندگی در کشورهای غربی جهان اول بود، برخوردار گشته بودند، اکثریت سیاهپوستان از لحاظ هرگونه استانداردی همچون درآمد، تحصیل و حتی ورود به ادارات دولتی مورد تبعیض قرار داشتند.
دولت برآمده از آپارتاید، میان یک سیاهپوست، هندی و یا رنگین پوست آفریقای جنوبی به مانند مردم کشورهایی همچون غنا و تانزانیا فرقی قائل نبود و با تمامی آنها به عنوان شهروند درجه آخر رفتار میکرد.
در سال ۱۹۹۰ دولت حزب ملی اولین گام برای مذاکره کنارهگیری از قدرت را با لغو ممنوعیت کنگره ملی آفریقا و دیگر موسسات سیاسی چپگرا برداشت و نلسون ماندلا را بعد از ۲۷ سال زندان آزاد کرد و قوانین آپارتاید به تدریج از کتابهای قانون حذف شدند.
زندانی در جزیره روبن محل نگهداری چندین مبارز آپارتاید/ضد آپارتاید شامل نلسون ماندلا كه 18 سال در این زندان زندانی بود.(جزیره روبن جزو میراث فرهنگی سازمان یونسكو قرار گرفته است)
منبع: http://zekrra.blogfa.com