به بهانه چهارم خرداد روز آفریقا
(25ماه مه ميلادي (مصادف با چهار خرداد ) روز جهاني آفريقاست)
نگارش از:سيدكاظم مهرنيا(محقق و مدرس مسائل آفريقا و روابط بين الملل)
در آغاز قرن بیست و یکم ،این کره خاکی در اثر پیشرفت دانش و تکنولوژی،چنان کوچک شده که شایسته عنوان" دهکده جهانی" گشته است.اما متاسفانه کوچه های این دهکده ،از هر جهت با هم متفاوتند.این تفاوت تنها در رنگ ،پوست و زبان اهالی کوچه ها نیست، بلکه در تفکر، تربیت و همه شئون زندگی فردی و اجتماعی آن هاست .
این کره خاکی در زمان های گذشته ،گرچه چنان بزرگ بود که مردم هیچ ناحیه ای از ناحیه دیگر خبر نداشتند،اما زندگی مردم در همه نواحی تقریبا مشابه بود و به اصطلاح ،آسمان همه جا یک رنگ داشت.ولی از قرن هفدهم با تحولاتی که در دانش و تکنولوژی پدید آمد،بر وسعت جهان تا بی نهایت افزود و روز به روز این کره خاکی را کوچک تر کرد.زمین همچنان که کوچک می شد،تفاوت و تبعیض در نواحی و محلاتش بیش تر می شد.
اکنون که به صورت یک دهکده در آمده است ،باز هم محله ای از آن (کشورهای شمال در اصطلاح روابط بین الملل) در رفاه ،امنیت و آزادی و محله ای دیگر(کشورهای جنوب و اکثر قریب به اتفاق کشورهای آفریقائی) گرفتار فقر،جنگ و ناامنی است.
کشورهای آفریقائی به عنوان اعضای این جامعه جهانی و سکنه یکی از محلات (بخوانید قاره آفریقا) این دهکده ،وضع شایسته و رضایت بخشی ندارند،اما از منابع طبیعی خوب بهره برداری نمی کنند،وضع صنعت و کشاورزی شان خوب نیست،فساد اداری،ناامنی،قاچاق،دلالی،تورم،بیکاری،اعتیاد،فحشاء،درگیری سیاسی،خشونت و صدها مشکل دیگر وجود دارد.با همه امکانات زیادی که دارند،از نیروی انسانی گرفته تا گاز،نفت،معادن و مراکز بالقوه جهانگردی باز هم دچار فقر می باشند.
لذا چهل و پنج سال پيش رهبران بزرگ و دور انديش آفريقايي مانند قوام نكرومه ، احمد سكوتوره و سايرين كه مي دانستند براي داشتن قاره اي آزاد از بند استعمار و استثمار كه عدالت و برابري را براي آفريقايي ها به ارمغان آورد و فقر و جهل را از چهره آن بزدايد بايد قاره اي متحد و يكپارچه داشت ، در چنين روزي در سال 1963 میلادی اقدام به تأسيس سازمان وحدت آفريقا كردند . سازماني كه نزديك به 38 سال مسئوليت ايجاد هماهنگي و همكاري بين كشورهاي آفريقايي را برعهده داشت .
سازمان وحدت آفريقا در ابتداي كار فعاليت هاي خود را بر اهداف سياسي كه در ماده دوم اساسنامه آن ترسيم شده بود، متمركز كرد. در اين چارچوب اين سازمان نقش عمده اي در استعمارزدايي از قاره آفريقا، حل و فصل مسالمت آميز منازعات مرزي كشورهاي اين قاره، دفاع از حاكميت ملي و تماميت ارضي اعضا و مبارزه با آپارتايد ايفا كرد.
سازمان وحدت آفريقا به موازات دستيابي به برخي اهداف سياسي و نيز گسترش تعداد اعضا اهداف خود را به عرصه هاي اقتصادي و فرهنگي و علمي گسترش داد. همچنين در پرتو تحولات نظام بين الملل پس از جنگ سرد، كشورهاي عضو سازمان وحدت آفريقا نيز براي آنكه بتوانند نقش و جايگاه اين قاره در مناسبات نظام بينالملل در قرن بيست و يكم را گسترش دهند تلاش هايي براي تأسيس اتحاديه آفريقا از دهه 1990 آغاز كردند.
در ادامه اين مسير ابتدا نشست فوق العاده سران سازمان وحدت آفريقا در شهر سيرت با انتشار بيانيهاي موسوم به «بيانيه سيرت» تصميم به تأسيس اتحاديه آفريقا گرفتند. سپس در نشست سال 2000 سران آفريقا در شهر لومه اساسنامه اتحاديه آفريقا تصويب شد.
در نشست سال 2001 سران آفريقا در لوزاكا طرح جديدي براي اجرايي كردن اتحاديه آفريقا ارائه شد و در نهايت در نشست سال 2002 سران آفريقا در شهر دوربان آفريقاي جنوبي اتحاديه آفريقا آغاز به كار كرد.
اكنون اتحاديه آفريقا به عنوان فراگيرترين سازمان كشورهاي آفريقايي در پي تحقق اهداف گسترده سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي براي حفظ صلح و ثبات در اين قاره و نيز افزايش نقش آفريقا در نظام بين الملل است. مقر اتحاديه آفريقا همچون سازمان وحدت آفريقا كه سلف آن بود در شهر آديس آبابا پايتخت اتيوپي قرار دارد.
اركان اتحاديه آفريقا نيز شامل اجلاس سران دولتها و حكومتهاي عضو، شوراي وزيران، كميسيون آفريقا، كميته دائم نمايندگان، شوراي صلح و امنيت، پارلمان پان آفريقايي، شوراي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، ديوان دادگستري، و تعدادي كميتههاي فني و تخصصي است و همچنين نهادهاي مالي است.
حال با این رویکرد جدیدی که در کل قاره آفریقا پدیدار شد، بیانگر این واقعیت است که حالا ديگر آفريقايي ها براي توسعه خود داراي طرح و برنامه اند و زمنيه مهياست تا كشورهايي مانند كشور ما كه در گذشته سطح روابطشان از جنبه هاي مختلف با آفريقا در سطح پاييني بوده با فشردن دست تواناي آفريقايي ها در قالب اتحاديه آفريقايي زمينه توسعه خود و قاره آفريقا را فراهم كنند . با اين نگاه بزرگداشت 25 مي روز آفريقا كه مظهر مقاومت و اتحاد آفريقا در برابر استعمارگران و تلاش براي رهايي قاره از تمام مشكلات آن است بر دوستان و همراهان آفريقا ضروري است .
با توجه به جایگاه ویژه آفریقا در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و حضور چند صد ساله ایرانیان دراین قاره (خصوصا در شرق آفریقا) ، نگارنده موکدا پیشنهاد دارد که دست اندکاران امر "روز چهارم خرداد" مصادف با 25 ماه مه بعنوان " روز آفریقا" در تقویم جمهوری اسلامی ایران پیش بینی و نامگذاری نمایند
وبلاگ : سيد كاظم مهرنيا
روز 22 بهمن 1369 مطابق با 11 فوریه 1990 یعنی همزمان با سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نلسون ماندلا از زندان مخوف آفریقای جنوبی آزاد شد. انتشار این خبر موجی از شادی را نه تنها در میان مردم آفریقا بلکه در سطح جهانی ایجاد نمود. در واقع 22 بهمن نه فقط برای مردم ایران بلکه برای مردم آفریقای جنوبی هم مبارک بود. نلسون ماندلا در سن 71 سالگی، پس از گذرانيدن 27 سال اسارت آزاد شده بود و این ضربه سنگین دیگری بر پیکر آپارتاید بود. روز هشتم اسفند 1369 مطابق با 27 فوریه 1991 یک روز تاریخی برای زامبیا بود چرا که در چنین روزی نلسون ماندلا دو هفته پس از آزادی از 27 سال زندان، به زامبیا سفر می کرد و لوزاکا اولین پایتختی بود که پذیرای وی بود. دولت زامبیا برای استقبال از ماندلا تدارک وسیعی دیده بود و حضور صدها خبرنگار در فرودگاه لوزاکا برای ثبت این صحنه تاریخی، زامبیا را تبدیل به یک محور خبری مهم نموده بود. از سفرای خارجی نیز برای حضور در فرودگاه دعوت به عمل آمده بود و من از اینکه در این اتفاق مهم حاضر هستم بسیار خوشحال بودم. در واقع آزادی نلسون ماندلا یک پیروزی برای همه انقلابیون جهان از جمله اصحاب انقلاب اسلامی ایران بود. صدای دهها هزار نفر از مردم زامبیا که در اطراف فرودگاه جمع شده و فریاد زنده باد ماندلا و مرگ بر آپارتاید را سر می دادند، مرتب به گوش می رسید و آقای کائوندا رئیس جمهور زامبیا با تکان دادن دستمال سفیدی که همیشه در دست داشت، به ابراز احساسات آنان پاسخ می داد. نزدیک های ظهر هواپیمای اختصاصی زامبیا که ماندلا و همسرش وینی را حمل می کرد در فرودگاه لوزاکا به زمین نشست و طولی نکشید که قهرمان مبارزه با آپارتاید در آغوش کائوندا آرام گرفت و اشک های گرم آنان و فریادهای شادی بخش مردم با هم توام شد. ماندلا که گوئی منتظر یافتن فرصت برای حرف زدن با مردم بود، به تدریج خود را از آغوش مستقبلین رها کرد و به کنار تریبونی که در نزدیکی هواپیما قرار داشت رفت و فریاد زد "ای مردم، ما در مسیر آزادی به یک راه میان بر رسیده ایم".
ماندلا سپس از همه کشورهائی که برای نابودی آپارتاید از وی و یارانش حمایت معنوی و مالی کرده اند، از جمله ایران، تشکر کرد و خطاب به سران کشورهای آفریقائی که در مراسم حضور داشتند گفت ما به دنبال صلح هستیم اما اگر بخواهند علیه ما به زور وارد عمل شوند، ما نیز عمل متقابل خواهیم کرد. ماندلا به سوی سفرای خارجی آمد و با همه دست داد. من هم در جملات کوتاهی این آزادی را تبریک گفته و برای وی آرزوی موفقیت کردم. ماندلا گفت من از رهبران ایران بسیار ممنونم سلام من را به رهبر و رئیس جمهور و دیگر مقامات کشورتان برسانید. آن روزماندلا آمده بود تا نام خود را در کنار مصلحین بزرگ جهان همچون امام خميني، گاندی و نهرو در حافظه تاریخ بشر ثبت نمايد.
ادامه در پاک نوشته
تحقیقات اخیر به وسیله گروه های حامی محیط زیست نمایان ساخته كه شركت فرانسوی آروا كه در امر استخراج اورانیوم در كشور نیجر فعال می باشد به شدت محیط اطراف معادن اورانیومی را به وسیله تشعشعات اتمی آلوده ساخته و ادعای این شركت در خصوص پاكسازی محیط نادرست می باشد.
كشور نیجر در غرب آفریقا سومین تولید كننده بزرگ اورانیوم در جهان بعد از كانادا و استرالیا می باشد. شركت فرانسوی آروا بهره برداری از مناطق اورانیومی نیجر شامل آرلیت و آكوتا را بر عهده دارد. در حدود 80 هزار نفر از مردم در كنار هر دو منطقه تحت تاثیر تشعشعات اورانیومی قرار دارند.
در سال 1960 میلادی كه اورانیوم در نیجر كشف گردید، بسیاری بر این عقیده بودند كه این موضوع به شكوفایی اقتصاد این كشور كمك خواهد نمود .اما بهره برداری از معادن اورانیوم نیجر توسط شركت های فرانسوی و استفاده از اورانیوم در نیرو گاه های هسته ای این كشور كه درحدود 80 % از توان الكتریسیته خود را از انرژی هسته ای تامین می نماید تنها هدیه ای مرگ آور برای مردم نیجر گردید.
امروزه نیجر جزو فقیر ترین كشور های دنیاست و در آخرین رتبه های شاخص توسعه انسانی از طرف سازمان ملل قرار دارد. همچنین تمامی ناآرامی های سیاسی در این كشور، از جمله كودتاها به نوعی با موضوع اورانیوم در ارتباط می باشد.
مطابق نتایج تحقیقات منتشر گردیده تشعشعات رادیو اكتیو به خصوص در نزدیك معدن شهر آرلیت در 850 كیلومتری شمال غرب پایتخت به شدت مشاهده می گردد.
فر انسه در حدود 45 سال است كه به استخراج اورانیوم از كشور نیجر مشغول بوده و بزرگ ترین سرمایه گذار در بخش اورانیوم این كشور می باشد. "ریات تولو" یكی از محققان امور هسته ای در مصاحبه ای اعلام می دارد كه ما در بازدیدی كه در ماه نوامبر سال 2009 میلادی از معادن اورنیوم نیجر داشتیم به واقعیت های خطرناكی رسیدیم.
درصد تشعشعات رادیو اكتیو در خیابان ها شهر آرلیت در حد بسیار خطرناكی قرار دارد. او ادامه می دهد كه در برخی مناطق، تشعشعات رادیو اكتیو تا حدود 500 برابر از حد نرمال بیشتر می باشد.
اگر شخصی تنها به مدت كمتر از یك ساعت در روز در چنین مكانی توقف نماید به انواع بیماری های مرتبط با تششعات رادیو اكتیو مبتلا خواهد گردید.
در سال 2007 میلادی یك مركز مطالعاتی فرانسه در تحقیقاتی مشابه به این موضوع رسید كه تشعشعات رادیو اكتیو در شهر آرلیت در حد بسیار بالایی قرار دارد. یكی از مدیران این مركز اظهار می دارد كه ما نتایج تحقیقات خود را به شركت فرانسوی آروا اعلام نمودیم و از مدیران آن خواستیم تا در اسرع وقت تمامی تلاش خود را برای جلوگیری از این موضوع به كار ببرند، اما بعد از گذشت چند سال هنوز كاری در این خصوص به انجام نرسیده است .همچنین مواد رادیو اكتیو در آب آشامیدنی این مناطق و خاك كشاورزی آن نیز وارد شده و تبعات بسیاری برای مردم این مناطق دارد.
اینها تنها گوشه ای از فعالیت های استعماری كشور های غربی در كشور های آفریقایی و جهان سومی است، كشور هایی كه با ادعای حقوق بشر تنها داعیه دار آن بوده و در عمل عكس آن را شاهدیم. از بین رفتن مردم در آفریقا هیچ گونه اهمیتی برای فرانسه و دیگر كشور های غربی ندارد، زیرا آنها تنها به دنبال منافع استعماری خود بوده و در این راه فنا گردیدن انسان ها از هیچ گونه اهمیتی برای آنها برخوردار نیست.
وبلاگ كسايي
سلام آقای محمد حسنی سید مبارک
این روزها که در تبعیدگاهم "جده" روزگار می گذرانم و هیچ کدام ازدوستان سابق سراغی از من نمی گیرند، مدام به تو فکر می کنم و اتفاقات مصر را از تلویزیون مرحمتی ملک عبدالله دنبال می کنم.
همین دیشب بود که تلویزیون داشت درگیری های خیابانی قاهره را نشان می داد، اولش فکر کردم تونس است و داغ دلم تازه شد اما زود متوجه شدم که مصری ها هم راه افتاده اند.
با دیدن این تصاویر حسی دوگانه در من ایجاد شد، از یک سو خاطرات تلخ خودم بار دیگر از مقابل چشمانم رژه رفتند و از سوی دیگر همسرم لیلا - که این روزها افسرده شده - را صدا زدم و گفتم: عزیزم ! زیاد غصه نخور ، به زودی خانم سوزان مبارک به همراه شوهرش اینجا می آید و هر دو از تنهایی در میاییم.
می دانی آقای مبارک؟ تنهایی و غربت خیلی سخت است.
نمی دانی!
آقای رئیس جمهور!
شبکه های تلویزیونی ات را هم دیدم؛ فایده ندارد برادر من، فایده ندارد!
من هم در آن روزهای آخر من هم به شبکه های تلویزیونی و روزنامه هایم دستور داده بودم مردم را آشوبگر و اغتشاشگر معرفی کنند و انصافا هم برنامه های خوبی پخش کردیم.
حتی صدها تماس تلفنی هم ساختیم که مثلا مردم به شبکه 7 زنگ می زدند و علیه تظاهرات کنندگان حرف می زدند و از این که شهرها را ناامن کرده اند، ابراز نارضایتی می کردند.
در آن زمان، من و لیلا، وقتی این برنامه ها را می دیدیم قند توی دلمان آب می شد، مخصوصا این که وزیر کشور و فرماندهان نظامی هم مدام گزارش می کردند که اوضاع تحت کنترل است و تعداد مخالفان روز به روز کمتر می شود.
اما مردم، نمی دانم چرا هیچ کدام از برنامه ها را باور نکردند! دیوانه ها برنامه های شبکه های مهم تلویزیونی ما را باور نکردند ولی حرف های اینترنت و کوفت و زهرمار را باور کردند و کار و زندگی شان را رها ساختند ریختند به خیابان ها... و حالا تو هم گرفتار همین ماجرا شده ای! درکت می کنم!
مبارک جان!
این مردم را من می شناسم، وقتی روی یک چیز کلید می کنند ول کن نیستند. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. شاه ایران - که در کشور تو مدفون است - شانس آورد که بعد از قیام مردمش 15 سال دوام آورد ولی من بیچاره و بدشانس یک ماهه بار و بندیلم را بستم آواره غربت شدم.
تو هم خیلی پوست کلفت هستی که تا حالا دوام آورده ای: 84 سال داری و خوش به حالت هنوز حاکمی؛ معلوم نیست من اصلاً بتوانم 84 ساله شوم یا نه؟ ولی یک چیز را بدان که هر چه سن آدمی بالاتر می رود، عطش قدرتش بیشتر می شود و عزلش دردناک تر!
حالا که در خلوت خودم فکر می کنم ، می بینم اگر مثلاً 10 سال پیش حذف می شدم، درد کمتری داشت. می دانم تو هم خیلی دردت می آید!
دوست مصری من!
من و تو، هر دو از قاره بزرگ آفریقاییم و هر دویمان به غضب ملت هایمان گرفتار آمده ایم . اما در همین قاره ، مرد دیگری هم نسل ما و حتی قدیمی تر از ما وجود دارد که سال هاست قدرت را بوسیده و کنار گذاشته است اما مردمش همچنان دوستش دارند و نه به خاطر قدرت رسمی اش ، که به خاطر خودش ، به او احترام می گذارند.
راستش می خواهم اعترافی کنم؛ زمانی که نلسون ماندلا در اوج قدرت و محبوبیت، با پای خودش از کاخ ریاست جمهوری بیرون آمد و کلید اتاق پرزیدنت را تحویل نفر بعدی داد با خودم گفتم: پیرمرد خرفت شده است؛ گویا آثار زندان هنوز بر روانش باقی مانده!
اما اکنون که مجالی برای تفکر یافته ام ، با خود می گویم که کار درست را او کرد و خودش را منفور ملت و خانواده اش را آواره غربت نکرد.
اگر ما هم بعد از چند سال ریاست جمهوری، با زبان خوش و روش های مسالمت آمیز دموکراتیک ازقدرت کنار می رفتیم ، اکنون به عنوان رئیس جمهور سابق ، عزت و احترامی داشتیم و این همه لعن و نفرین پشت سرمان نبود.
می دانم برایت سخت است که درک کنی چه می گویم؛ من هم تا زمانی که فراری نشدم و در دیار غربت با خود خلوت نکردم ، متوجه ماجرا نبودم ، یعنی احساس نیاز به فهمیدن نمی کردم اما حالا به جای آن که اطرافیان متملق و نان به نرخ روز خور احاطه ام کنند ، واقعیت های تلخی و گزنده ای محاصره ام کرده اند که عمری آنها را از خود رانده ام!
نگران نباش، تو هم به زودی خواهی فهمید و البته من ، آنقدر معرفت دارم که تجربیات خودم را در اختیار تو قرار دهم ؛ هر چه باشد در این یک مورد ، پیراهنی بیشتر از تو پاره کرده ام.
امید من!
من موقع فرار نتوانستم هواپیمای تشریفاتی ام را که "اسب پرنده" می نامیدمش با خود بیاورم؛ آنقدر عجله داشتم که تنها توانستم هواپیمایی کوچک اختیار کنم و جان خودم و اطرافیانم را از آن مهلکه نجات دهم. تازه کلی از پول ها و طلاهایی که عمری برایشان جان کنده بودم را نتواتنستم بیاورم.
تو اشتباه مرا مرتکب نشو؛ همه چیز را به دقیقه 90 واگذار نکن ! حالا که فرصت داری پول ها و اسباب و اثاثیه ات را جمع کن و دست سوزان و بچه ها را بگیر و بیا اینجا پیش ما آخر عمری دور هم باشیم و باشگاه "دیکتاتورهای اخراجی" را تشکیل دهیم. اینجا، عربستان، هر بدی که داشته باشد لا اقل خوبی اش این است که ملک عبدالله هم از خودمان است.
لیلا هم اینجاست، سلام می رساند و می گوید دلش خیلی برای سوزان تنگ شده است.
منتظرتان هستیم.
به امید دیدار
زین العابدین بن علی
رئیس جمهور سابق تونس (آدم موقع نوشتن این کلمه "سابق" یک جوری می شود)
جده
26 ژانویه 2011
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) – ابنا – «دکتر مجدي وهبه الشافعي» با استفاده از آیات کلام الله مجید، تعداد ائمه(ع) را به اثبات رسانده است.
بر اساس این گزارش وی ثابت کرده است که امامان از امیرالمومنین علی(ع) شروع شده و به قائم آل محمد(عج) پایان می پذیرد و تعداد معصومان را 14 نفر اعلام می کند.
در این مطلب که از سوی یک مجله خبری مصر منتشر شده، آمده است: شکی نیست که هر تعداد از آیات قرآن دلیل خاصی دارد مثلا کلمه "یوم" (روز) که در قرآن 365 بار تکرار شده است نشان دهنده تعداد روزها در یک سال و همچنین کلمه "شهر" (ماه) که 12 بار آمده به معنای وجود 12 ماه در طول یک سال است.
در ادامه آمده است: کلمه ی "الامامة"، نیز 12 بار در قرآن آمده است که به معنای 12 امامی است که بر اساس روایتی که از پیامبر نقل شده است از امام علی (ع) وامام حسن (ع) و امام حسین(ع) آغاز شده و 9 فرزند امام سوم شیعیان را شامل می شود.
در ادامه این مطلب 12 آیه قرآنی که کلمه "امامه" در آن ذکر شده است را می آورد که عبارتند از:
1- سورة البقرة، الآية 124: {وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِين}.
2- سورة التوبة، الآية 12: {وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً وَقَالَ اللّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاَةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنتُم بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً لأُكَفِّرَنَّ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ فَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيل}.
3- سورة هود، الآية17: {أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إَمَاماً وَرَحْمَةً أُوْلَـئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ }.
4- سورة الاسراء، الآية70: {يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُوْلَـئِكَ يَقْرَؤُونَ كِتَابَهُمْ وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلا}.
5- سورة الانبياء، الآية 72: {وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِين}.
6- سورة القصص، الآية 5: {وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الاَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِين}.
7- سورة الحجر، الآية 79: {فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ }.
8- سورة السجدة، الآية 24: {وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُون}.
9- سورة يس، الآية 12: {إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ }.
10- سورة القصص، الآية 41: {وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لا يُنصَرُون}.
11- سورة الفرقان، الآية 74: {وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً}.
12- سورة الأحقاف، الآية 12: {وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَاماً وَرَحْمَةً وَهَذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَاناً عَرَبِيّاً لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ}.
این خطیب مسجد الازهر به حدیث"کساء"که در کتاب صحاح اهل سنت وجود دارد و از "ام سلمه" به نقل از پیامبر گرامی اسلام آمده، اشاره می کند و می نویسد: کلمه کساء نیز 5 بار در قرآن آمده است که در ذیل می آید:
1- سورة البقرة، الآية 233: {وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلاَدَكُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا آتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِير}.
2- سورة البقرة، الآية 259: {أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِـي هَـَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير}.
3- سورة المائدة، الآية 89: {لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَـكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُواْ أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون}.
4- سورة المؤمنون، الآية 14: {ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِين}.
5- سورة النساء، الآية 5: {وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَاماً وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفا}.
«محمد الحسینی» فعال سیاسی مصری و جوان تازه شیعه شده ای است که اخیرا بر فعالیت های خود در این عرصه افزوده است. وی مقاله ای تحت عنوان «مشکلات شیعیان مصر» نوشته و با ارسال نسخه ای از آن برای ما، این مسأله را کمی دقیق تر مورد بررسی قرار داده است. متن این مقاله به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم ..
شیعیان در مصر در مسیر فعالیت های خود، با مشکلات عدیده ای مواجه می شوند که مهم ترین این مشکلات عبارتند از:
1- عدم وجود مراجع تقلید یا نمایندگان و وکلایی از مراجع شیعیان در مصر.
2- نبود کتاب های شیعی و در صورت بودن قیمت آن بسیار گران است.
3- نبود فضایی مناسب برای آشنا شدن شیعیان با یکدیگر.
4- سرکوب امنیتی شیعیان مصر – البته این مربوط به پیش از انقلاب اخیر بود – .
5- نبود هماهنگی و نظم میان شیعیان به ویژه برای تبلیغ و نشر مذهب اهل بیت (ع).
6- کمبود تعداد نیروهای علمی، تشکیلاتی و سازمانی.
7- جوسازی رسانه ای علیه شیعیان در مطبوعات و شبکه های ماهواره ای و دیگر رسانه ها.
8- تهمت زدن به شیعیان مصر و خارجی دانستن آنان.
9- نبود نهادهای شیعی مانند مسجد، حسینیه، چاپخانه، مؤسسه، حزب سیاسی و غیره.
10- کمبود شدید منابع مالی مورد نیاز برای فعالیت شیعیان.
بدون شک برای فعالیت، باید مشکلات ذکر شده از سر راه شیعیان برداشته شود و بر همین اساس لازم است که:
1- مراجع تقلید و نمایندگان و وکلای آنها به شیعیان مصر اهمیت دهند و گام های مثبتی در این مسیر بردارند.
2- برای ایجاد کتابخانه، کتابفروشی و انتشارات تخصصی شیعی در مصر تلاش شود. نمایشگاه های کتاب فرصتی مناسب است.
3- خود شیعیان مصر برای آشنایی بیشتر با یکدیگر بیشتر تلاش کنند و راه های مناسبی برای این کار بیابند.
4- بررسی دقیق روش های سرکوب شیعیان درگذشته برای مقابله با هرگونه اقدام مشابه در آینده.
5- سفر شیعیان مصر برای تحصیل در علوم دینی و حوزوی و سپس بازگشتن به مصر و تأسیس حوزه های علمیه.
6- برقرار کردن ارتباط با روزنامه نگاران منصف و غیر افراطی تا با کمک آنان چهره واقعی شیعیان نشان داده شود.
7- تلاش برای اثبات مصری بودن هویت شیعیان مصر، با هدف رد اتهامات وارده در مورد خارجی بودن.
8- نزدیک تر شدن شیعیان از نظر محل سکونت و ایجاد گروه های کوچک برای همکاری بیشتر.
9- ایجاد صندوق های مالی کوچک و جمع آوری بودجه از خود شیعیان مصر.
به امید آنکه در آینده ای نزدیک مشکلات شیعیان مصر بر طرف گردد و آنان در مسیر فعالیت خود با موانع و مشکلاتی مواجه نشوند.
زن و نظام خانواده بعد ازاستقلال
نظام خانوادگی سنتی الجزایری که دارای خصوصیت همبستگی و استحکام میباشد، در جامعه الجزایر رو به متلاشی شدن میرود. سفارت فرانسه در الجزایر، تعدادی از جمعیتهای زنان با گرایش غربی را تأسیس کرد که این جمعیتها بسیاری از زنان مخالف بافت جامعه سنتی الجزایری که به آنان اجازه نداد تا بر اساس آنچه که دلشان میخواهد زندگی کنند را به خود جذب کرد. این جمعیتها، برای محکوم کردن قانون خانواده که «تعدد زوجات» را اجازه میدهد و اختیار طلاق را به دست مرد میگذارد، با تحریک و تشویق «کمونیستها» و «فرانکوبورژواها» اقدام به راهپیمایی کردند. گروههای اسلامی در پاسخ به راهپیمایی تخریبکننده مذکور، یک راهپیمایی بزرگ و بیسابقه در تاریخ الجزایر که در آن 250 هزار زن شرکت کردند، به راه انداخته و بر ضرورت حمایت احکام
شریعت اسلامی، در قانون خانواده و پایبندی به ارزشها و اصالت ملت تأکید نمودند. تأکید همه جانبه استعمارگران برای برداشتن حجاب زن، و کشانیدن او به صحنه فعالیتهای اجتماعی و حقیر شمردن خانهداری و فرزندزایی و ناچیز جلوه دادن خانواده و همچنین اطاعت زن از مرد در شمار محدودیتهای زن، توانست ایجاد شکاف بین دو نسل به وجود آورده و زن را محور کشمکش و جدال در جامعه الجزایر قرار دهد. جامعه الجزایر که از قبل یک جامعه پدرسالاری بود، اکنون بین گرایش به سوی فرانسه و ضرورت قطع رابطه با این کشور دست و پا میزند. در الجزایر که قبل از مبارزه برای استقلال در وضعیتی به سر میبرد که زنان حفظ حجاب فردی برای آنها اصل بود و دختران پس از رسیدن به دوران بلوغ به نوعی با شرم و حیا با پدر و برادران روبهرو میشدند و مسائل خود را از طریق مادر به پدر انتقال میدادند، در طول دوران جنگ 132 ساله، دخترانی که هیچگاه از خانه به جز موارد ضروری همراه برادر یا پدر و یا اقوام نزدیک (محارم مرد) بیرون نیامده بودند، به جبهه آزادیبخش پیوستند و برای سربلندی میهن، شروع به فعالیت نمودند. وضع به جایی رسید که گاه گاه حتی شبها نیز به منزل نیامده و در پادگانها و مراکز مخفی انقلابی خویش به سر میبردند و زمانی که رفت و آمد زنان الجزایری تحت کنترل پاسگاههای فرانسوی قرار گرفت، در قرارگاههای مخفیانه چنین تصمیمگیری شد که زنان رابط نظامی بهتر است خود را به پوشش زنان فرانسوی درآورند. بدین ترتیب به نظر میرسد مسأله حجاب و پایبندی به سنتها و اصالتها نیز تحتالشعاع جنگ برای میهن قرار گرفت. زنان با استفاده از لباس اروپایی و کلاهگیسهای مصنوعی، به حمل اطلاعات و مواد دارویی و اعلامیهها ادامه دادند. متأسفانه پس از پایان جنگ 8 ساله، بسیاری از این زنان همان روش پوشش اروپایی را ترجیح داده و پشت پا به سنّت اسلامی زدند و عده بسیار کمی نیز از پوشش قبلی اسلامی خود استفاده نمودند. بدین ترتیب، تفاوتی اساسی که بین ساختار و اصالت فرهنگ سنتی در خانوادههای الجزایر با فرهنگ در طول جنگ 132 ساله وجود داشت فرو ریخت. و حالا زنان الجزایر در دو جبهه قرار گرفتهاند. جبههای که هنوز چشمشان به سوی غرب است و جبههای که خواستار اجرای دقیق احکام اسلامی است. بین این دو گروه ارتباط و گفتگویی وجود ندارد. افراد جبهه اول با سوءظن به اینها نگاه میکنند و به عنوان هواداران غرب تلقی میشوند. البته بیشتر جوانها جذب اسلام میشوند تا جذب جنبشهای هوادار زنان.
زنان مسلمان الجزایر یا جبهه دوم اکنون با الهام از دو الگوی تاریخی موفق، و پیگیر اهداف متعالی خویش میباشند. الگوی اول، اهمیت اساسی حضور و نقش آنها در انقلاب رهاییبخش الجزایر و الگوی دوم اهمیت حضور و نقش زنان مسلمان ایران در پیروزی انقلاب اسلامی. در اینجا به جملهای از شورای انقلاب الجزایر بسنده میکنیم که ضمن تجلیل در مورد حضور و نقش زنان قهرمان و مبارز الجزایر اعلام کرد: «تمام راههایی را که زن به عضویت کامل جامعه الجزایر در میآورد، باز بماند.»
طرح آزادی زن در الجزایر یک طرح فرانسوی بود که با آغاز دهه سوم این قرن و ظهور نظریه مخلوط کردن و شناسنامه فرانسوی دادن و مسیحی کردن الجزایریها، به هدف ملحق نمودن الجزایر به فرانسه به طور کلی به عنوان ایالتی از فرانسه شروع شد و این اقدام بر اساس نتیجه بررسیهایی که فرانسه در سال 1309 به آن رسیده بود صورت گرفته است. استعمار به این نتیجه رسیده بود که الجزایر به صورت عربی و اسلامی خواهد ماند تا زمانی که عامل دین و زبان عربی از زندگی کلی الجزایریها رانده شود و اینکه نظام خانوادگی بسته و بهم آمیخته جامعه الجزایر همیشه عنصرهای مقاوم در برابر فرهنگ و تمدن و وجود فرانسوی به وجود خواهد آورد، بنابراین باید این نظام مستحکم را به وسیله نفوذ به جهان زن، خرد کرد. نظریه بالا بردن سطح اجتماعی الجزایریها با دادن شناسنامه فرانسوی از طریق ازدواج مردان الجزایری با زنان فرانسوی و ازدواج زنان الجزایری با مردان فرانسوی که به عنوان آبادکننده در الجزایر به سر میبرند، مطرح گردید. برای این منظور دولت فرانسه، راهپیماییهای زنان الجزایری را به راه انداخت که در این راهپیمایی برخی از زنان در برابر دیدگان مردم لباسهای خود را که به نام (الملاء یا الحایک) معروف است و معادل چادر ایرانی میباشد، آتش زدند!! و بدین ترتیب جدال و کشمکش فرهنگ، میان طرفداران غربزدگی و طرفداران حفظ شخصیت ملی اتفاق افتاد. در واقع هیچ وقت مسأله زن و آزادی زن، موضوع کشمکش و درگیری در میان الجزایریها نبوده است بلکه اصل درگیری و کشمکش در باره عربی بودن الجزایر و طرح غربزدگی آن بوده است، ولی فرانسه خواست محور درگیری و کشمکش مسأله زن باشد که این چنین نیز شد.
پس از استقلال، گروهی از زنان الجزایر با عدم رعایت حجاب، مقام خود را تنزل دادند و در واقع وضعیت زن الجزایر در طول جنگ و بعد از آن در حال ایجاد تغییر و تحول انقلابی بود. زنی که در اسلام در مورد او با دادن حقوق و با تأکید بر او به عنوان پایهها و دژهای پاکدامنی، تقوا، فضیلت و عفت و یکی از عوامل اساسی بنیاد خانواده یاد شده است اکنون با برنامهریزی استعمار، گروهی از آنها از اصول اسلامی به خصوص حجاب دور افتادهاند و اساس و بنیان خانوادهها با ابقاء پارهای فرهنگ بیگانه به خطر افتاده است.