سلام آقای محمد حسنی سید مبارک
این روزها که در تبعیدگاهم "جده" روزگار می گذرانم و هیچ کدام ازدوستان سابق سراغی از من نمی گیرند، مدام به تو فکر می کنم و اتفاقات مصر را از تلویزیون مرحمتی ملک عبدالله دنبال می کنم.
همین دیشب بود که تلویزیون داشت درگیری های خیابانی قاهره را نشان می داد، اولش فکر کردم تونس است و داغ دلم تازه شد اما زود متوجه شدم که مصری ها هم راه افتاده اند.
با دیدن این تصاویر حسی دوگانه در من ایجاد شد، از یک سو خاطرات تلخ خودم بار دیگر از مقابل چشمانم رژه رفتند و از سوی دیگر همسرم لیلا - که این روزها افسرده شده - را صدا زدم و گفتم: عزیزم ! زیاد غصه نخور ، به زودی خانم سوزان مبارک به همراه شوهرش اینجا می آید و هر دو از تنهایی در میاییم.
می دانی آقای مبارک؟ تنهایی و غربت خیلی سخت است.
نمی دانی!
آقای رئیس جمهور!
شبکه های تلویزیونی ات را هم دیدم؛ فایده ندارد برادر من، فایده ندارد!
من هم در آن روزهای آخر من هم به شبکه های تلویزیونی و روزنامه هایم دستور داده بودم مردم را آشوبگر و اغتشاشگر معرفی کنند و انصافا هم برنامه های خوبی پخش کردیم.
حتی صدها تماس تلفنی هم ساختیم که مثلا مردم به شبکه 7 زنگ می زدند و علیه تظاهرات کنندگان حرف می زدند و از این که شهرها را ناامن کرده اند، ابراز نارضایتی می کردند.
در آن زمان، من و لیلا، وقتی این برنامه ها را می دیدیم قند توی دلمان آب می شد، مخصوصا این که وزیر کشور و فرماندهان نظامی هم مدام گزارش می کردند که اوضاع تحت کنترل است و تعداد مخالفان روز به روز کمتر می شود.
اما مردم، نمی دانم چرا هیچ کدام از برنامه ها را باور نکردند! دیوانه ها برنامه های شبکه های مهم تلویزیونی ما را باور نکردند ولی حرف های اینترنت و کوفت و زهرمار را باور کردند و کار و زندگی شان را رها ساختند ریختند به خیابان ها... و حالا تو هم گرفتار همین ماجرا شده ای! درکت می کنم!
مبارک جان!
این مردم را من می شناسم، وقتی روی یک چیز کلید می کنند ول کن نیستند. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. شاه ایران - که در کشور تو مدفون است - شانس آورد که بعد از قیام مردمش 15 سال دوام آورد ولی من بیچاره و بدشانس یک ماهه بار و بندیلم را بستم آواره غربت شدم.
تو هم خیلی پوست کلفت هستی که تا حالا دوام آورده ای: 84 سال داری و خوش به حالت هنوز حاکمی؛ معلوم نیست من اصلاً بتوانم 84 ساله شوم یا نه؟ ولی یک چیز را بدان که هر چه سن آدمی بالاتر می رود، عطش قدرتش بیشتر می شود و عزلش دردناک تر!
حالا که در خلوت خودم فکر می کنم ، می بینم اگر مثلاً 10 سال پیش حذف می شدم، درد کمتری داشت. می دانم تو هم خیلی دردت می آید!
دوست مصری من!
من و تو، هر دو از قاره بزرگ آفریقاییم و هر دویمان به غضب ملت هایمان گرفتار آمده ایم . اما در همین قاره ، مرد دیگری هم نسل ما و حتی قدیمی تر از ما وجود دارد که سال هاست قدرت را بوسیده و کنار گذاشته است اما مردمش همچنان دوستش دارند و نه به خاطر قدرت رسمی اش ، که به خاطر خودش ، به او احترام می گذارند.
راستش می خواهم اعترافی کنم؛ زمانی که نلسون ماندلا در اوج قدرت و محبوبیت، با پای خودش از کاخ ریاست جمهوری بیرون آمد و کلید اتاق پرزیدنت را تحویل نفر بعدی داد با خودم گفتم: پیرمرد خرفت شده است؛ گویا آثار زندان هنوز بر روانش باقی مانده!
اما اکنون که مجالی برای تفکر یافته ام ، با خود می گویم که کار درست را او کرد و خودش را منفور ملت و خانواده اش را آواره غربت نکرد.
اگر ما هم بعد از چند سال ریاست جمهوری، با زبان خوش و روش های مسالمت آمیز دموکراتیک ازقدرت کنار می رفتیم ، اکنون به عنوان رئیس جمهور سابق ، عزت و احترامی داشتیم و این همه لعن و نفرین پشت سرمان نبود.
می دانم برایت سخت است که درک کنی چه می گویم؛ من هم تا زمانی که فراری نشدم و در دیار غربت با خود خلوت نکردم ، متوجه ماجرا نبودم ، یعنی احساس نیاز به فهمیدن نمی کردم اما حالا به جای آن که اطرافیان متملق و نان به نرخ روز خور احاطه ام کنند ، واقعیت های تلخی و گزنده ای محاصره ام کرده اند که عمری آنها را از خود رانده ام!
نگران نباش، تو هم به زودی خواهی فهمید و البته من ، آنقدر معرفت دارم که تجربیات خودم را در اختیار تو قرار دهم ؛ هر چه باشد در این یک مورد ، پیراهنی بیشتر از تو پاره کرده ام.
امید من!
من موقع فرار نتوانستم هواپیمای تشریفاتی ام را که "اسب پرنده" می نامیدمش با خود بیاورم؛ آنقدر عجله داشتم که تنها توانستم هواپیمایی کوچک اختیار کنم و جان خودم و اطرافیانم را از آن مهلکه نجات دهم. تازه کلی از پول ها و طلاهایی که عمری برایشان جان کنده بودم را نتواتنستم بیاورم.
تو اشتباه مرا مرتکب نشو؛ همه چیز را به دقیقه 90 واگذار نکن ! حالا که فرصت داری پول ها و اسباب و اثاثیه ات را جمع کن و دست سوزان و بچه ها را بگیر و بیا اینجا پیش ما آخر عمری دور هم باشیم و باشگاه "دیکتاتورهای اخراجی" را تشکیل دهیم. اینجا، عربستان، هر بدی که داشته باشد لا اقل خوبی اش این است که ملک عبدالله هم از خودمان است.
لیلا هم اینجاست، سلام می رساند و می گوید دلش خیلی برای سوزان تنگ شده است.
منتظرتان هستیم.
به امید دیدار
زین العابدین بن علی
رئیس جمهور سابق تونس (آدم موقع نوشتن این کلمه "سابق" یک جوری می شود)
جده
26 ژانویه 2011
روزنامه الفجر مراكش در شماره ديروز خود بخشي از نصايح پدرانه مبارك به صدام حسين در آستانه حمله آمريكا به عراق را منتشر كرد.
براساس اين گزارش، مبارك به صدام گفت: برادرم، خوب گوش كن اكنون بهترين وقت براي استعفا است تا ملت عراق كشتار نشود و تو هم در هر كشوري كه بخواهي ميتواني زندگي كني اما اگر يك گلوله رد و بدل شود هم ملت عراق نابود خواهد شد و هم پس از آن هيچ كشوري تو را به عنوان پناهنده نخواهد پذيرفت زيرا موضوع مرگ و زندگي و شكست و پيروزي در مقابل آمريكا مطرح است به اين نصيحت گوش كن ابوعدي!
اين روزنامه در پايان نوشت: و اكنون جناب مبارك يك بار ديگر اين جملات را به خودت بگو و در پايان آن بگو ابوجمال!
1- سرنگونی مبارک
2- انحلال مجلس کشور
3- پایان حالت فوق العاده در کشور
4- تشکیل حکومت انتقالی وحدت ملی
5-اصلاح قوانین کشور برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری
6-محاکمه مسئولینی در شهادت انقلابیون نقش داشتند
7- محاکمه سریع مفسدین و غارتگران ثروت کشور
آقای عبداالله واد رئیس جمهور سنگال که مبتکر طرح ایالات متحده آفریقا می باشد،طرح کلی مجسمه رنسانس آفریقا را به شرکت پیمانکار جهت ساخت این مجسمه ارائه داد.
وزارت مسکن و شهرسازی سنگال بعنوان کارفرما از طرف آقای واد انتخاب شد و یک شرکت کره ای بعنوان پیمانکار ساخت مجسمه تعیین گشت.
ساخت مجسمه رنسانس آفریقا از سال 2007 تا سال 2009 بطول انجامید. این مجسمه در تاریخ 3 آوریل 2009 توسط آقای عبدالله واد رئیس جمهور سنگال و با حضور ده ها تن از رؤسای جمهوری آفریقا،وزراء،سفرا و دیپلماتهای مقیم داکار افتتاح شد.
رئیس جمهور سنگال در مراسم افتتاحیه طی سخنرانی در جمع رؤسای جمهوری و میهمانان اظهار داشت:
"آفریقا طی قرون گذشته بخاطر عصر برده داری،استعمار اروپاییان و عوامل دیگر ضربه شدیدی خورده که سبب عقب افتادگی این قاره شده است لذا مجسمه رنسانس آفریقا نشان آزادی و پیشرفت و آینده درخشانی که در انتظار آفریقا است،می باشد."
اشاره انگشت دست کودک به طرف افق آسمان است که به نشانه آینده و طلوع آفریقا در هزاره سوم می باشد.
برای ساخت مجسمه مذکور در مجموع 23 میلیون یورو هزینه شده است.این مجسمه قرار بود همزمان با اجلاس سران کنفرانس اسلامی در داکار در سال 2008 افتتاح گردد که شرکت پیمانکار موفق به ساخت آن در موعد مقرر نگردید.
مجسمه رنسانس آفریقا 53 متر ارتفاع دارد و از جنس برنز است.
به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، در جریان ناآرامی های اخیر مصر، شبکه الجزیره گزارشی از فعالیت های آنلاین معترضین مصری در شبکه های اجتماعی را منتشر کرد.
الجزیره با تاکید بر نقش شبکه های اجتماعی در شعله ور کردن آتش اعتراض مردم مصر گزارش داد: شبکههای اجتماعی آنلاین توسط فعالان برای برقراری ارتباطات و سازماندهی اعتراضات ضد دولتی به کار گرفته شدند. مقامات مصری اینترنت و خدمات تلفن همراه را برای سرکوبی و فرونشاندن اعتراضات ضد دولتی مسدود کردند اما این اقدامات کمی دیر به اجرا در آمدند.
معترضین اخبار آنلاین مربوط به اعتراضات روز جمعه (جمعه خشم) را منتشر کردند و لیست میدانهای عمومی که مردم باید جمع میشدند را به گوش همه رساندند. ین فراخوانها در توئیتر و فیس بوک از ابتدای صبح جمعه منتشر شد.
یک کاربر توئیتر نوشت: معترضین مصری از مسجد و کلیسا شروع کردند و هم مسلمانان و هم مسیحیان همه حضور داشتند. کاربر دیگری در توئیت دیگری نوشت: خبرهای خوبی از مصر به گوش میرسد، دلگرمی در قاهره بالاست. ساعتها قبل از اینکه اینترنت قطع شود، فعالان از رسانههای اجتماعی داخل کشور استفاده کردند و با اتکا به آن پیامهایشان را به دیگر کشورها ارسال کردند.
فعالان آنلاین از تونس هم اطلاعات خود را درباره اینکه چگونه معترضین میتوانند از نوشابه کوکاکولا به عنوان یک روش محافظت از خودشان در برابر گاز اشک آور پلیس استفاده کنند، با دیگران به اشتراک گذاشتند. برخی نیز با ارائه ارقام اورژانسی در مواردی که معترضین بازداشت میشدند به کمک معترضین شتافتند.
یک گروه از جوانان جنبشی که آن را "جنبش 6 آوریل" نامیدند؛ 20000 برشور در روز پنج شنبه توزیع کردند که به طور خلاصه جائیکه باید بروند و آنچه که باید فراهم کنند را در آن شرح میداد. آنها مردم را تشویق کردند اطلاعات خود را از طریق ایمیل به جای فیس بوک و توئیتر منتشر کنند تا از مداخلات دولتی جلوگیری کنند.
بدون انقلاب دموکراسی هم نیست
دیگر کاربران توئیتر پیامهایی را برای بالا بردن دلگرمی معترضین ارسال کردند، و توئیتهایی برای حمایت و همبستگی بیشتر از جانب کشورهایی نظیر ژاپن و ایالات متحده ارسال کردند.
کاربری به نام Takamit7 نوشت: بدون انقلاب، دموکراسی وجود ندارد. بدون اینترنت آزادی نیست. ما ژاپنیها از شما حمایت میکنیم. بعضی کاربران نیز ایدههایی درباره اینکه چگونه سختگیریهای تکنولوژیکی دولت را با استفاده از سرورهای پروکسی دور بزنند، ارائه کردند. کاربران خارج از مصر نیز شهروندان را تحریک کردند به سیاستمدارانشان بنویسند که دولت مصر را تحت فشار قرار دهند.
علی حبیب 1 نوشت: اگر شما در ایالات متحده هستید، به نمایندگان کنگره بگویید اینترنت و شبکههای تلفن همراه را در مصر باز کنند.
بعضی دیگر که در خارج زندگی میکنند گفتند که حسابهای کاربری آنها در تمام مدت شبانه روز برای ارسال پیامهای شما آنلاین است. روزنامه نگاری مانند مونا التاوی یکی از آنها بود که نوشت: ای مردم مصر؛ من روز جمعه صبح تا غروب در توئیتر خواهم بود؛ اگر هم رسانههای اجتماعی مسدود بودند پیامهای خود را به ایمیلم بفرستید تا آنها را منتشر کنم.
قاهره، گرفته و رعب آور
بعضی از مصریها که ارتباطات آنلاین داشتند چشم اندازی در مورد خیابانهای قاهره ارائه کردند. یک کاربر گمنام نوشت: روز جمعه یک نگاه کوچک از پنجره به بیرون انداختم. همه چیز در میدان تحریر کاملا آرام بود، من هیچ پلیسی ندیدم. بعضیها از یک قاهره ی گرفته و ترس آور در توئیتهای خود نوشتند.
اگر چه اوضاع بعد از نماز ظهرکاملا تغییر کرد. اوضاع به صورت آنلاین طنین انداز میشد: بعد از 12:30 صبح جمعه، وقتی که دولت حکومت نظامی را آغاز کرد؛ توئیتر و فیس بوک تبدیل به شهرهای ارواح آنلاین شدند، و اغلب کاربران درون مصر در حال ناپدید شدن بودند.
حتی آیمن محی الدین خبرنگار الجزیره دقایقی قبل، از تعطیلی کامل اینترنت نوشت: سرویس اینترنت در همه جا از کار افتاده است، اما ما از روشهای جایگزین در روز جمعه استفاده می کنیم و پیامها را توئیت خواهیم کرد. دیگران احساسات خود را ابراز کردند. مونا التاوی نوشت: جمعه 28 ژانویه روز تاریخی مصر؛ مبارکِ دیکتاتور بعد از 3 دهه محدودیت اینترنت، توسط اعتراضات سازماندهی شده جوانان مورد هدف قرار گرفت و تضعیف شد.
آدرس
مبارک و مشاورانش در هواپیما نشسته بودند که رئیسجمهور از مشاوران خود پرسید: چگونه می توانم با 1000 دلار مردم کشورم را شادتر کنم؟ یکی از مشاوران گفت: اگر این اسکناس را از پنجره بیرون بیندازید می توانید یک خانواده مصری را شاد کنید.دیگری گفت : اگر این اسکناس را به دو نیمه تقسیم کنید میتوانید دو خانواده مصری را شاد کنید.مشاور سوم گفت: من ایده بهتری دارم که می تواند تمام مصریها را خوشبخت کند. اسکناس را در جیب خود بگذارید و خود از پنجره پایین بپرید!