-
admin
۱۳۹۰/۱/۲۰
| دفعات بازدید: 62
این طوطی با نام انگلیسی Africa Yellow Face parrot و نام علمی Picephalus flavifrons، دارای دو زیرگونه P.f. flaviforns و P.f. auranttiic است.
پراکنش: جنوب غرب اتیوپی
خصوصیات ظاهری: در نگاه اول و برای افراد نا آشنا ممکن است شبیه طوطی آمازون به نظر برسد. این طوطی متوسط الجثه (طول بدن ۲۶ سانتیمتر)، رنگ غالب پرها سبز، رنگ بالا تنه تیره تر با صورت و تارک (Crown) زرد رنگ، دم به رنگ قهوه ای مایل به زیتونی می باشد. گاهی پرهای روی پا نیز زرد رنگ است . منقار پرنده تیره و رنگ چشم در پرنده بالغ نارنجی–قرمز و حلقه چشمی خاکستری رنگ است.
هر دو زیر گونه نامبرده شده شبیه هم هستند با این تفاوت که در زیر گونه دوم رنگ سر، زرد متمایل به نارنجی است.
خصوصیات ظاهری پرنده های جوان: در پرنده های جوان، رنگ صورت زرد تیره تا سبز زیتونی و رنگ چشم قهوه ای است.
ادامه در مرغ مینو
-
admin
۱۳۹۰/۵/۱۶
| دفعات بازدید: 62
-
admin
۱۳۹۰/۱۲/۶
| دفعات بازدید: 62
برگرفته از کتاب «پنج سال در سرزمین سبز» به قلم محسن پاک آیین، سفیر اسبق ایران در زامبیا؛ و همکار افتخاری موسسه مطالعاتی و تحقیقاتی آفران
بعد از برقراری روابط ایران و زامبیا، در یک عصر زیبا در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۶۷ ،قبل از عزیمت به ماموریت، با حضرت آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت، در دفتر کار ایشان واقع در مجموعه پاستور دیدارکردم. ایشان با چهره ای باز و روحیه ای پرنشاط ، لبخند زنان، در حالی که با شب کلاه و ردا، در پشت میز کارخود نشسته بودند، من را پذیرفتند. آن روز صحبت را با گزارشی در مورد اهمیت زامبیا و برنامه های خود آغاز کرده و سپس با گلایه از دفتر ایشان گفتم مدتی است که تقاضا کرده ام یک پیام کتبی از شما برای آقای کنت کائوندا رئیس جمهور زامبیا داشته باشم اما علیرغم پیگیری های زیاد، این کار انجام نشده است .ایشان با خوشروئی گفتند:
“عیبی ندارد،جبران مافات می کنیم، من در حراره آقای کائوندا را ملاقات کردم، خیلی ابراز رضایت کرد،بنظرم این دیدار اثرات خوبی بر وی داشت. حالا این مطالبی که می گویم را بنویسید و به عنوان پیام شفاهی به آقای کائوندا بگوئید.”
آنگاه ایشان مطالب زیر را بیان فرمودند؛
“من از اینکه کاری که خیلی پیشتر باید صورت می گرفت،انجام شد،خوشحالم. توسعه رابطه دو کشور انقلابی و دارای دیدگاه های مشترک در زمینه آپارتاید،مبارزه با امپریالیسم و مبارزه با صهیونیسم باید پیشتر صورت می گرفت.اتحاد میان کشورهای هم سرنوشت،موضوع مهمی است.من در مذاکره کوتاهی که در حراره با شما داشتم کاملا احساس کردم یک نزدیکی معنوی بین خودم و شما هست.می دانم که عوارض گوناگون و عوامل خارج از اختیار موجب شده که ما به اندازه ظرفیت لازم، ارتباط نداشته باشیم.لاکن از حالا ببعد باید تلاش کنیم که این ظرفیت را پر کنیم.ما آماده هستیم که در زمینه های مختلف همه نوع همکاری را با هم داشته باشیم.من از شما دعوت می کنم که به ایران بیائید و از نزدیک در مورد مسائل مورد علاقه صحبت کنیم.”
رئیس جمهور سپس چند توصیه به من کرده و فرمودند:
“به چشم انداز خوبی که بخصوص بعد از خاتمه جنگ بین دوکشور ایجاد می شود اشاره کنید.به آنها بگوئید برای همکاریهای علمی،فنی،مثلا از طریق جهاد سازندگی آماده ایم.ببینید چه معاملاتی می توانیم با زامبیا داشته باشیم،چه می توانیم بخریم و چه میتوانیم بفروشیم.نفت را حاضریم با شرایط بین المللی و با ضمانت یک بانک ثالث به آنها بفروشیم البته اگر امتیازی خواستند می توانیم بررسی کنیم.”
شوخی آیت الله مشکینی (رضوان الله تعالی علیه)
اتفاق جالب این دیدار این بود که در حین صحبت های ما، رئیس دفتر ایشان وارد شد و گفت آیت الله علی مشکینی دارند به دفتر شما می آیند. رئیس جمهور بلافاصله با احترام خاصی نسبت به آیت الله مشکینی گفتند من می روم پائین تا جلوی پله ها از ایشان استقبال کنم، سپس عمامه را بر سر گذارده و عبا را بر دوش انداختند و با گام های بلند از اتاق خارج و به استقبال آقای مشکینی رفتند. بعد از چند دقیقه رئیس جمهور به اتفاق مهمان خود وارد شدند و ضمن معرفی من خطاب به آقای مشکینی گفتند اگر چند دقیقه اجازه بدهید جملات آخر پیام به رئیس جمهور زامبیا را بگویم و بعد در خدمت شما هستم. آیت الله مشکینی گفتند باشد اما یک سئوال از ایشان دارم.من ادب کرده و گفتم بفرمائید.آقای مشکینی با لهجه شیرین آذری خود همراه با تبسم گفتند: شما می دانید چرا همه کشورهای آن منطقه حرف “ز” دارند،مثل زیمبابوه،زامبیا،تانزانیا،زئیرو…سئوال آقای مشکینی که البته شوخی و مطایبه بود،موجب نشاط ما شد و سپس آیت الله خامنه ای پیام خود را ادامه داده و تمام کردند.
مختصری درباره کنت کائوندا
دکتر «کنت کائوندا» اولین رئیس جمهور زامبیا پس از استقلال، یکی از با سابقهترین مبارزان ضد استعمار و نژادپرستی و سیاستمدار خوشنام آفریقا است. کائوندا سالها رئیس کشورهای خط مقدم مبارزه با آپارتاید بود و نقش تأثیرگذار وی در هدایت مبارزه برای آزادی «نلسون ماندلا»، فروپاشی آپارتاید و استقلال نامیبیا غیر قابل انکار است. کائوندا همچون ماندلا -اما نه به اندازه او- مدتی از عمر خود را در زندان نژادپرستان انگلیسی طی کرده بود.
زامبیا در دوره ریاست جمهوری کائوندا با رژیمهای نژادپرست از جمله اسرائیل و آفریقای جنوبی رابطه نداشت و به همین دلیل از سوی رژیم سابق ایران نیز بایکوت شده بود. آقای کائوندا خاطرهای از آن دوران را معمولا برای هیاتهای ایرانی تعریف میکند.
او میگوید: “در آن دوره، دولت زامبیا هیأتهایی را جهت متقاعد ساختن ایران برای توقف فروش نفت به آفریقای جنوبی به تهران اعزام مینمود اما همواره این هیأتها با سردی مقامات دربار ایران رو به رو میشدند. یک بار وقتی فرستاده آقای کنت کائوندا در جده منتظر دریافت ویزای ایران بود، از سوی وزارت امور خارجه رژیم شاه به وی پیغام داده می شود که اگر برای تفریح به تهران میآیید، تشریف بیاورید اما اگر برای مذاکره در مورد توقف فروش نفت به رژیم پرتوریا قصد سفر دارید، بهتر است به زامبیا مراجعت نمایید چرا که جواب ایران منفی است.”
اولین قربانی انقلاب مخملی
کنت کائوندا اولین قربانی انقلاب مخملی هم بود. در واقع غرب که نتوانسته بود با استفاده از «قدرت سخت» (استعمار) در جنوب آفریقا به اهداف خود برسد، «قدرت نرم» را تجربه کرد و در پشت صحنه حمایت از دموکراسی و نظام چند حزبی، عوامل خود را تقویت کرد و رهبران قدیمی آفریقا را به چالش کشید. این تجربه نخست در آمریکای لاتین و در نیکاراگوئه رخ داد. کارتر در قالب رئیس یک نهاد غیردولتی برای نظارت بر انتخابات از چند ماه قبل در «ماناگوا» مستقر شدند و با ترفندهای خود، موجبات پیروزی خانم «چامورو» بر «دانیل اورتگا» را فراهم کردند. کارتر و همین تیم نیز قبل از انتخابات «زامبیا» به لوزاکا آمده و با حمایت غیر علنی از «چیلوبا» رقیب کائوندا و بهرهگیری از ابزار رسانه سعی در تخریب کائوندا کردند. بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول هم با اشاره کارتر به میدان آمده و شایع کردند که اگر کائوندا مجددا پیروز شود، پرداخت وام و کمکهای اعتباری به زامبیا قطع خواهد شد. آنها به خوبی میدانستند که کشورهای آفریقائی و زامبیا تا چه حد به وامهای خارجی وابسته هستند.
همان ایام من به دیدن کائوندا رفتم. ما رابطه بسیار نزدیکی داشتیم. گاهی روزهای یکشنبه شخصا زنگ میزد و میگفت به دفتر او بروم. به آقای کائوندا آنچه در نیکاراگوا گذشته بود را یادآور شده و گفتم که غرب قصد دارد آن تجربه را در زامبیا تکرار کند. کائوندا به همان غرور همیشگی خندید و به لهجه آفریقایی ـ انگلیسی خود گفت من یک دموکرات ناب هستم، آنها نمیتوانند من را ساقط کنند؛ مردم زامبیا با من هستند اما اینطور نشد و تبلیغات گسترده رسانهای به عنوان ابزار قدرت نرم کار خود را کرد و کائوندا شکست خورد.
چند روز بعد از این اتفاق، او را در مجلسی دیدم. «زولو» دوست همیشگی او هم در کنارش بود. آقای کائوندا بعد از احوالپرسی به زولو گفت این آقای سفیر حرفهائی زد و من باور نکردم اما امروز آن حرفها برایم ثابت شد.
پیش بینی رهبر معظم انقلاب
بعد از بازگشت به ایران در یکی از دوشنبههائی که معمولا مقام معظم رهبری تعدادی از مدیران را به حضور می پذیرفتند، خدمت ایشان رسیدم و اجمالا گزارشی از آنچه در زامبیا گذشت به خصوص جنگ نرم رسانه ای غرب برای تغییر رهبران ضداستعمار آفریقا را عرض کردم. رهبر معظم انقلاب پس از تحلیل کوتاهی در این مورد فرمودند مردم زامبیا از رفتن کائوندا پشیمان خواهند شد. ایشان همچنین در نماز جمعه نیز بدون اشاره به اسم زامبیا، پیرامون سیاستهای مزورانه غرب که تحت حمایت از آزادی و دموکراسی به دنبال تغییر نظام های مستقل هستند، صحبت کردند.
بعد از سقوط کائوندا بقیه کشورهای خط مقدم مبارزه با آپارتاید متوجه سیاستهای جدید غرب شدند، کارتر و تیم او موفق نشدند از قدرت نرم در بقیه کشورهای منطقه استفاده کنند. چندی بعد مردم زامبیا هم همان گونه که رهبر انقلاب پیش بینی کرده بودند، از رفتن کائوندا پشیمان شدند، چون چیلوبا بعد از پیروزی تبدیل به یک دیکتاتور شد و به اتهام فساد، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به وعده های خود عمل نکردند و زامبیا بار دیگر تحت نظارت نامحسوس نژادپرستان غربی قرار گرفت.
کشوری که نان خود را نتواند تهیه کند،هیچ گاه آزاد نیست
و اما «کنت کائوندا» که در دوران ریاست جمهوری خود نتوانست به تهران بیاید در تاریخ دهم اردیبهشت ۱۳۸۸ در سن هشتاد و پنج سالگی و با قدی خمیده و قامتی فرتوت به دعوت مجمع جهانی صلح اسلامی به ایران آمد. کائوندای پیر که هنوز دستمال سفید خود را به نشانه علاقمندی به صلح در دست داشت مثل دوران ریاست جمهوری خود خنده رو و پر امید بود.
من شخصا برای استقبال به فرودگاه رفتم. در مسیر فرودگاه امام خمینی(ره) تا هتل استقلال کائوندا گفت: “هنوز با ماندلا ارتباط خوبی دارد و هر چند وقت یکبار او را می بیند.” وقتی از کنار مرقد امام می گذشتیم آهی کشید و گفت: “آیت الله مرد بزرگی بود. او نه تنها به ایران بلکه به همه مستضعفین جهان و بخصوص مردم آفریقا کمک کرد.” کائوندا به کشتزارهای اطراف تهران هم نگاه کرد و گفت: “شما چقدر خوشبخت هستید که می توانید غذای خود را در داخل کشورتان تهیه کنید و به بیگانه وابسته نباشید.” وی گفت: “کشوری که نان خود را نتواند تهیه کند،هیچگاه آزاد نیست.”
با کائوندای ۸۵ ساله، و پرچمدارمبارزه با آپارتاید به اصفهان هم رفتیم. وقتی در زورخانه شهر، اشعار مرشد که می گفت بنی آدم اعضای یکدیگرند را برایش ترجمه کردم، اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: “مردم شما آسمانی هستند،در هر جای این کشور می روم آثار معنویت را می بینم و از اینکه اینقدر دیر به ایران آمدم متاسف هستم.”
کائوندا به دیدار خود با آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت ایران،در سال ۱۳۶۶ در زیمبابوه اشاره کرد و گفت: ” من از همان روز به آیت الله علاقمند شدم،ایشان خیلی منطقی و قوی از مبارزات مردم آفریقا دفاع کرد.” کائوندا گفت من هم مثل شما یکتاپرستم و به خدای بخشنده و مهربان اعتقاد دارم،خدای شما به مسیحیان نیز تعلق دارد.کائوندا موقع ترک ایران هم گفت برای من دعا کنید و بدانید که قلب من مثل ایرانیان برای نجات مستضعفین می تپد.
آمدن کائوندا به ایران بار دیگر خاطرات تلخ و شیرین حضور در زامبیا را برای من زنده کرد. خاطراتی که همواره با من خواهد ماند و شاید دانستن آن برای آیندگان هم خالی از لطف نباشد.
-
admin
۱۳۸۹/۲/۲۶
| دفعات بازدید: 61
اين روزها سفر به قاره آفريقا و گردشگري در مناطق طبيعي آن تقاضايي مطرح در شركتهاي خدمات مسافرتي شده است، بهگونهاي كه احساس ميكني سفر به اين ديار مد شده است. اما گويي تورگردانان و خدماتدهندگان مقصدي جديد راهانداختهاند.در اين شرايط بهتر است قبل از آنكه آژانسهاي مسافرتي به شما بگويند به كدام كشور برويد خودتان نگاهي به وضعيت و جغرافياي كشورهاي آفريقايي بيندازيد.
كشورهاي آفريقايي عمدتا مناطق بكرطبيعي بسياري دارند؛ به همين دليل سفر به آفريقا به نوعي يك طبيعتگردي بكر محسوب ميشود . بهنظر ميرسد تجربه گردشگري در طبيعت آفريقا بتواند به ما نيز در راهاندازي طبيعتگردي درست و به معناي واقعي آن كمك كند.
شكوه قاره آفريقا در منظره و چشماندازههاي بسيار زيبا و حيرتانگيز، حياتوحش شگفتآور و فرهنگهاي انساني متفاوت آن است. در قاره آفريقا 50 كشور وجود دارد و بيش از800 ميليون نفر در اين قاره زندگي ميكنند. قاره آفريقا از نظر وسعت، دومين قاره بزرگ جهان پس از قاره آسياست.
اقيانوسها و درياچههايي كه دورتادور قاره آفريقا را در بر گرفتهاند موجب شدهاند كه اين قاره سواحلي طولاني داشته باشد. اين سواحل در كنارههاي اقيانوس اطلس، اقيانوس هند، درياي مديترانه و درياي سرخ امتداد يافتهاند. در شمال قاره آفريقا بيابان «ساهارا» يا «صحراي بزرگ» قرار دارد. صحراي بزرگ وسيعترين بيابان جهان است و تقريبا تمام بخش شمالي قاره آفريقا را در بر گرفته است.
2 صحراي مهم ديگر هم در بخش جنوبغربي قاره آفريقا وجود دارند كه نامهاي آنها «كالاهاري» و«ناميبي» است.
2 رود مهم و اصلي كه در قاره آفريقا جاري هستند رود نيل و رود كنگو هستند. رود نيل طولانيترين رود جهان است. در بخش انتهايي اين رود و در جنوب آن درياچه ويكتوريا قرار دارد كه بزرگترين درياچه قاره آفريقاست.
در نزديكي درياچه ويكتوريا و در سمت جنوب شرقي اين درياچه كوه «كليمانجارو» قرار دارد كه بلندترين منطقه قاره آفريقاست. همچنين يكي از مهمترين آبشارهاي جهان به نام «آبشار ويكتوريا» هم در قاره آفريقا قرار دارد.
حيات وحش قاره آفريقا در جهان معروف است. حيوانات اين قاره فيل، كرگدن، اسبآبي، شير و ببر هستند. همچنين حيوانات ديگري مانند آهو، غزال، زرافه، ميمون، گوريل، كفتار، شامپانزه نيز در اين قاره وجود دارند. بيشتر اين حيوانات در علفزارهاي باز و وسيع اين قاره و جنگلهاي حارهاي و باراني آن زيست ميكنند.
مردم قاره آفريقا از صدها قوم و گروه مختلف هستند و هر گروه زبان، سنت، مذهب، هنر و تاريخ ويژه خود را دارند. قاره آفريقا در دوران تاريخ سياسي خود، مقر سلطنت مصريها، پادشاهان آفريقايي، مستعمره اروپاييها و كشورهاي مستقل بوده است.
كشورهاي آفريقايي: كنگو
25هزار سال قبل، مردماني در قاره آفريقا به جنگلهاي واقع در حوزه رود كنگو آمدند و زندگي خود را در اين منطقه آغاز كردند. رود كنگو در نيمه غربي قاره آفريقا جاري است. مردم اين منطقه از جنگل، چوب فراهم ميكردند و براي غذا هم از ريشههاي خوراكي گياهان استفاده ميكردند. رود كنگو يكي از پهنترين رودهاي جهان است؛ فقط رود آمازون واقع در آمريكايجنوبي است كه نسبت به رود كنگو در مناطق وسيعتري جاري است.
امروزه حوزه رود كنگو شامل 2كشور ميشود كه هر يك از آنها در دو طرف رود كنگو قرار دارند. نام هر دوي اين كشورها، كنگو است. گاهي براي تشخيص آنها از يكديگر از نام شهرهايي كه پايتخت اين دو كشور است، استفاده ميكنند.
پايتخت يكي از آنها برازاويل و پايتخت ديگري كينشازا است. كنگو (برازاويل) بهطور رسمي با نام جمهوري كنگو و كنگو (كينشازا) بهطور رسمي جمهوري دمكراتيك كنگو ناميده ميشوند. نام منطقه كنگو از كلمه «باكنگو» گرفته شده كه نام يكي از گروههاي اصلي است كه در اين منطقه زندگي ميكنند.
اين مردم از چندين قرن پيش، در اين منطقه زندگي ميكردهاند؛ از هنگامي كه كنگو مقر حكومت پادشاهان مختلف بوده است. در سال1483 ميلادي (قرن پنجم) هنگامي كه پادشاهي كنگو در اين كشور حكومت ميكرد، پرتغاليها به كنگو آمدند. ابتدا پرتغاليهاي
تازه وارد، با مردم اين حكومت رفتاري دوستانه داشتند تا اينكه بالاخره در سده 1530(قرن ششم) پرتغاليها مردم « باكنگو» را بهعنوان برده به خارج از كشور ميفرستادند.
در اواخر سالهاي1800 ميلادي (قرن نوزدهم) ديگر كشورهاي اروپايي نيز به منطقه كنگو علاقهمند شدند. آنها متوجه شدند كه ميتوانند از اين رود با ارزش بهعنوان مسيري براي تجارت و دادوستد ميان كشورهاي واقع در غرب آفريقا و كشورهاي بخش داخلي اين قاره استفاده كنند.
مردم منطقه كنگو در سال1960 ميلادي بالاخره توانستند استقلال خود را بهدست آورند. با اينكه هر دو كشور كنگو آزادي خود را بهدست آوردند ولي با مشكلات زيادي روبهرو شدند و دورههاي سخت و خشن جنگهاي داخلي براي كسب قدرت را تجربه كردند. بيشتر مردمان ساكن كشورهاي كنگو روستانشين هستند و تقريبا بيش از دوسوم اين مردم در روستاها زندگي فقيرانهاي دارند.
گينه
گينه كشوري است كه در غرب قاره آفريقا و در كناره اقيانوس اطلس قرار دارد. پايتخت اين كشور شهر«كاناكري» است كه بندر بسيار مهم اين كشور است. كشتيها به اين بندر ميآيند و مواد معدني و كالاهاي ديگري را بار ميزنند و به بازارهاي سراسر جهان حمل ميكنند.
كشور گينه به 4منطقه اصلي تقسيم ميشود: يك منطقه دشتهاي هموار واقع در امتداد ساحل هستند و ديگري منطقه شمال گينه است كه شامل علفزارهاي وسيع استوايي است كه « ساوانا» نام دارند. در اين علفزارهاي استوايي و در فصل بارانهاي شديد، علفهايي ميرويند كه ارتفاع آنها به 3متر ميرسد.
در ميان «ساوانا» يا علفزارهاي شمال گينه درختهايي بهصورت پراكنده در لابهلاي علفها رشد ميكنند. در شرق گينه و درست در كنار دشت هموار، ناگهان رشته كوههاي «فوتا جالان» سر بر افراشتهاند. كوههاي فوتا جالان سرچشمه 3رود اصلي جاري در منطقه غرب قاره آفريقا هستند. اين كوهها منبع رودهاي نيجر، گامبيا و رودخانههاي سنگال هستند كه جريان اين رودها از كشور گينه و از كوههاي فوتا جالان آغاز ميشود.
جنوب شرقي گينه منطقهاي تپهاي است كه اين تپهها پوشيده از جنگلهاي انبوه هستند و در اين جنگلها درختاني با چوبهاي بسيار باارزش رشد كردهاند؛ مانند درختان ساج، ماهون و آبنوس. ولي بسياري از اين جنگلها بهتدريج به علفزارهاي لخت تبديل ميشوند زيرا مردم منطقه اين درختان را بهصورت فراوان قطع ميكنند تا بتوانند از زمينهاي هموار براي كشاورزي و تهيه مواد غذايي استفاده كنند و بيشتر مردم گينه محصولات كشاورزي و موادغذايي خود را از اين طريق تامين ميكنند.
مردم گينه برنج، آرد مانيوك، سيبزميني شيرين، موز، قهوه، آناناس، بادام زميني، سيبزميني هندي و ذرت ميكارند. مقدار كمي از اين محصولاتي كه در گينه كشت ميشوند به كشورهاي ديگر فروخته ميشوند.
مردم اين كشور از گروهها و اقوام مختلف هستند. بسياري از مردم منطقه كوههاي فوتاجالان از اقوام «فولاني» هستند. در منطقه شمال گينه اقوام «ماكين» زندگي ميكنند و ديگر اقوام مهم و اصلي گينه اقوام، سوسو، كيسي و كيپل هستند.
تا سال1958 كشور گينه مستعمره كشور فرانسه بود، به همين علت زبان رسمي مردم گينه، زبان فرانسه است. اما مردم اين كشور به زبانهاي مختلف و فراوان آفريقشايي هم صحبت ميكنند.
ترجمه - شادي جمشيدي
براي مشاهده منبع اصلي برروي آدرس كليك كنيد
-
admin
۱۳۸۹/۶/۴
| دفعات بازدید: 61
کمبود مواد غذايي در جهان و افزايش شديد بهاي ان در سال گذشته برخي از کشورهاي حوزه خليج فارس را به فکر سرمايه گذاري در عرصه کشاورزي در افريقا انداخت.
به گزارش شبکه تلويزيوني الجزيره انگليسي سازمان ملل پيش بيني کرده است امسال شمار کساني که از سوء تغذيه رنج مي برند به يک ميليارد نفر افزايش خواهد يافت. به گزارش اين سازمان دست کم سي و يک کشور جهان با مشکل کمبود شديد مواد غذايي مواجه هستند که مهمترين علل ان بلاياي طبيعي از قبيل خشکسالي، مناقشات و جنگ ، بيماري و بهاي بالاي مواد غذايي است. در کشورهاي توسعه يافته نيز هر سال هشتاد ميليون نفر به جمعيت مردم اضافه مي شود و تضمين امنيت غذايي انها روز به روز دشوارتر مي شود. در کنار اين مشکلات ، برهم خوردن روند طبيعي صادرات و واردات و عرضه و تقاضا با اعمال محدوديت در صادرات ، يارانه و کنترل قيمتها نيز از ديگر عوامل موثر بر افزايش قيمت ها و کمبود مواد غذايي در دسترس است. سازمان ملل تاکيد دارد هم اکنون دو ميليارد نفر در جهان در مزارع کوچک کار مي کنند که يک سوم جمعيت جهان را تشکيل مي دهند از اين رو بايد سرمايه گذاريهاي لازم در اين بخش صورت گيرد. هشتاد و پنج درصد از اين کشاورزان در زمينهايي کوچک از دو هکتار کار مي کنند و درامد بيشتر انها هم کمتر از دو دلار در روز است. بيشتر مشکلات غذايي و کشاورزي در افريقاست که به علت کم ابي قادر به توليد حتي نيازمنديهاي خود نيست و به واردات وابسته است. اين مسئله باعث شده است تا برخي کشورهاي ثروتمند حوزه خليج فارس وارد عرصه سرمايه گذاري در بخش کشاورزي برخي کشورهاي افريقايي به ويژه سودان شوند تا علاوه بر کمک به تامين مواد غذايي مورد نياز اين کشور، مازاد ان را نيز براي استفاده به کشورهاي خود ببرند. سرمايه گذاري در سودان از جنبه سياسي هم اهميت دارد زيرا اخيرا ديوان کيفري لاهه رئيس جمهور اين کشور را به ارتکاب جنايات جنگي متهم کرد و حکم بازداشت او را صادر کرد و سرمايه گذاري در اين کشور در واقع همدردي با دولت سودان و به چالش کشيدن راي دادگاه بين المللي است. با وجود اين که در سودان ميليونها هکتار زمين حاصلخيز براي کشاورزي وجود دارد اما اين کشور خود توان لازم براي استفاده از ان را ندارد. برخي از سرمايه گذاران عرب در اين کشور ان را بهشتي براي خود مي دانند. حتي عواد الکريم از مقامات وزارت سرمايه گذاري سودان معتقد است استعداد کشاورزي سودان به حدي است که مي تواند کل جهان را تغذيه کند. تاکنون عربستان سعودي ، قطر، امارات متحده عربي و کويت ده ميليون هکتار از زمينهاي سودان را که بيشتر در حاشيه رودخانه نيل است براي فعاليت کشاورزي اجاره کرده اند. محمد بن جوهر المحمد يکي از سرمايه گذاران قطري گفت بعد از انکه امريکا با استفاده گسترده از غلات براي توليد سوخت گياهي باعث کاهش مواد غذايي و افزايش شديد قيمت ان شد بسياري از کشورها به فکر رو اوردن به منابع غذايي جايگزين افتادند.
برگرفته از وبلاگ شيلات و كشاورزي حسيني :
http://www.africasea.blogfa.com/post-35.aspx
-
admin
۱۳۸۹/۱۲/۱۰
| دفعات بازدید: 61
بالاخره نوبت به صهیونیست ها هم میرسه
دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره
-
admin
۱۳۸۹/۷/۷
| دفعات بازدید: 61
بوتسوانا را مهد تمدن آفریقا لقب دادهاند. اولین قبیلهای که در بوتسوانای کنونی سکنی گزید، قبیلهٔ سان نام داشت، پس از آن، این منطقه به زیستگاه قوم تسوانا تبدیل شد که وجه تسميهٔ این کشور نیز به دلیل نام قوم تسواناست که در این منطقهٔ ساکن بودند. در سال ۱۸۲۰ قبایل زولو و در سال ۱۸۷۰ بوئرها به منطقهٔ بوتسوانا دست اندازی کردند و تا سال ۱۸۸۰ از مهمترین عوامل ناامنی منطقه بودند. در سال ۱۸۸۵ بوتسوانا به طورت تحت الحمایهٔ بریتانیا درآمد و «بچوانالند» نام گرفت. در سال ۱۹۶۱ بریتانیا به بوتسوانا قانون اساسی اعطا کرد که برگرفته از قوانین اساسی خود بریتانیا بود. بوتسوانا در سال ۱۹۶۵ دارای خودگردانی شد و یک سال بعد در ۳۰ سپتامبر ۱۹۶۶ از بریتانیا اعلام استقلال کرد.
-
admin
۱۳۹۰/۶/۲۷
| دفعات بازدید: 61
-
admin
۱۳۹۰/۸/۸
| دفعات بازدید: 61
«محمد الحسینی» فعال سیاسی مصری و جوان تازه شیعه شده ای است که اخیرا بر فعالیت های خود در این عرصه افزوده است. وی مقاله ای تحت عنوان «مشکلات شیعیان مصر» نوشته و با ارسال نسخه ای از آن برای ما، این مسأله را کمی دقیق تر مورد بررسی قرار داده است. متن این مقاله به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم ..
شیعیان در مصر در مسیر فعالیت های خود، با مشکلات عدیده ای مواجه می شوند که مهم ترین این مشکلات عبارتند از:
1- عدم وجود مراجع تقلید یا نمایندگان و وکلایی از مراجع شیعیان در مصر.
2- نبود کتاب های شیعی و در صورت بودن قیمت آن بسیار گران است.
3- نبود فضایی مناسب برای آشنا شدن شیعیان با یکدیگر.
4- سرکوب امنیتی شیعیان مصر – البته این مربوط به پیش از انقلاب اخیر بود – .
5- نبود هماهنگی و نظم میان شیعیان به ویژه برای تبلیغ و نشر مذهب اهل بیت (ع).
6- کمبود تعداد نیروهای علمی، تشکیلاتی و سازمانی.
7- جوسازی رسانه ای علیه شیعیان در مطبوعات و شبکه های ماهواره ای و دیگر رسانه ها.
8- تهمت زدن به شیعیان مصر و خارجی دانستن آنان.
9- نبود نهادهای شیعی مانند مسجد، حسینیه، چاپخانه، مؤسسه، حزب سیاسی و غیره.
10- کمبود شدید منابع مالی مورد نیاز برای فعالیت شیعیان.
بدون شک برای فعالیت، باید مشکلات ذکر شده از سر راه شیعیان برداشته شود و بر همین اساس لازم است که:
1- مراجع تقلید و نمایندگان و وکلای آنها به شیعیان مصر اهمیت دهند و گام های مثبتی در این مسیر بردارند.
2- برای ایجاد کتابخانه، کتابفروشی و انتشارات تخصصی شیعی در مصر تلاش شود. نمایشگاه های کتاب فرصتی مناسب است.
3- خود شیعیان مصر برای آشنایی بیشتر با یکدیگر بیشتر تلاش کنند و راه های مناسبی برای این کار بیابند.
4- بررسی دقیق روش های سرکوب شیعیان درگذشته برای مقابله با هرگونه اقدام مشابه در آینده.
5- سفر شیعیان مصر برای تحصیل در علوم دینی و حوزوی و سپس بازگشتن به مصر و تأسیس حوزه های علمیه.
6- برقرار کردن ارتباط با روزنامه نگاران منصف و غیر افراطی تا با کمک آنان چهره واقعی شیعیان نشان داده شود.
7- تلاش برای اثبات مصری بودن هویت شیعیان مصر، با هدف رد اتهامات وارده در مورد خارجی بودن.
8- نزدیک تر شدن شیعیان از نظر محل سکونت و ایجاد گروه های کوچک برای همکاری بیشتر.
9- ایجاد صندوق های مالی کوچک و جمع آوری بودجه از خود شیعیان مصر.
به امید آنکه در آینده ای نزدیک مشکلات شیعیان مصر بر طرف گردد و آنان در مسیر فعالیت خود با موانع و مشکلاتی مواجه نشوند.
-
admin
۱۳۸۹/۲/۲۸
| دفعات بازدید: 60
تحقیقات اخیر به وسیله گروه های حامی محیط زیست نمایان ساخته كه شركت فرانسوی آروا كه در امر استخراج اورانیوم در كشور نیجر فعال می باشد به شدت محیط اطراف معادن اورانیومی را به وسیله تشعشعات اتمی آلوده ساخته و ادعای این شركت در خصوص پاكسازی محیط نادرست می باشد.
كشور نیجر در غرب آفریقا سومین تولید كننده بزرگ اورانیوم در جهان بعد از كانادا و استرالیا می باشد. شركت فرانسوی آروا بهره برداری از مناطق اورانیومی نیجر شامل آرلیت و آكوتا را بر عهده دارد. در حدود 80 هزار نفر از مردم در كنار هر دو منطقه تحت تاثیر تشعشعات اورانیومی قرار دارند.
در سال 1960 میلادی كه اورانیوم در نیجر كشف گردید، بسیاری بر این عقیده بودند كه این موضوع به شكوفایی اقتصاد این كشور كمك خواهد نمود .اما بهره برداری از معادن اورانیوم نیجر توسط شركت های فرانسوی و استفاده از اورانیوم در نیرو گاه های هسته ای این كشور كه درحدود 80 % از توان الكتریسیته خود را از انرژی هسته ای تامین می نماید تنها هدیه ای مرگ آور برای مردم نیجر گردید.
امروزه نیجر جزو فقیر ترین كشور های دنیاست و در آخرین رتبه های شاخص توسعه انسانی از طرف سازمان ملل قرار دارد. همچنین تمامی ناآرامی های سیاسی در این كشور، از جمله كودتاها به نوعی با موضوع اورانیوم در ارتباط می باشد.
مطابق نتایج تحقیقات منتشر گردیده تشعشعات رادیو اكتیو به خصوص در نزدیك معدن شهر آرلیت در 850 كیلومتری شمال غرب پایتخت به شدت مشاهده می گردد.
فر انسه در حدود 45 سال است كه به استخراج اورانیوم از كشور نیجر مشغول بوده و بزرگ ترین سرمایه گذار در بخش اورانیوم این كشور می باشد. "ریات تولو" یكی از محققان امور هسته ای در مصاحبه ای اعلام می دارد كه ما در بازدیدی كه در ماه نوامبر سال 2009 میلادی از معادن اورنیوم نیجر داشتیم به واقعیت های خطرناكی رسیدیم.
درصد تشعشعات رادیو اكتیو در خیابان ها شهر آرلیت در حد بسیار خطرناكی قرار دارد. او ادامه می دهد كه در برخی مناطق، تشعشعات رادیو اكتیو تا حدود 500 برابر از حد نرمال بیشتر می باشد.
اگر شخصی تنها به مدت كمتر از یك ساعت در روز در چنین مكانی توقف نماید به انواع بیماری های مرتبط با تششعات رادیو اكتیو مبتلا خواهد گردید.
در سال 2007 میلادی یك مركز مطالعاتی فرانسه در تحقیقاتی مشابه به این موضوع رسید كه تشعشعات رادیو اكتیو در شهر آرلیت در حد بسیار بالایی قرار دارد. یكی از مدیران این مركز اظهار می دارد كه ما نتایج تحقیقات خود را به شركت فرانسوی آروا اعلام نمودیم و از مدیران آن خواستیم تا در اسرع وقت تمامی تلاش خود را برای جلوگیری از این موضوع به كار ببرند، اما بعد از گذشت چند سال هنوز كاری در این خصوص به انجام نرسیده است .همچنین مواد رادیو اكتیو در آب آشامیدنی این مناطق و خاك كشاورزی آن نیز وارد شده و تبعات بسیاری برای مردم این مناطق دارد.
اینها تنها گوشه ای از فعالیت های استعماری كشور های غربی در كشور های آفریقایی و جهان سومی است، كشور هایی كه با ادعای حقوق بشر تنها داعیه دار آن بوده و در عمل عكس آن را شاهدیم. از بین رفتن مردم در آفریقا هیچ گونه اهمیتی برای فرانسه و دیگر كشور های غربی ندارد، زیرا آنها تنها به دنبال منافع استعماری خود بوده و در این راه فنا گردیدن انسان ها از هیچ گونه اهمیتی برای آنها برخوردار نیست.
وبلاگ كسايي