-
admin
۱۳۸۹/۱۱/۱۹
| دفعات بازدید: 45
1- سرنگونی مبارک
2- انحلال مجلس کشور
3- پایان حالت فوق العاده در کشور
4- تشکیل حکومت انتقالی وحدت ملی
5-اصلاح قوانین کشور برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری
6-محاکمه مسئولینی در شهادت انقلابیون نقش داشتند
7- محاکمه سریع مفسدین و غارتگران ثروت کشور
-
admin
۱۳۹۰/۶/۱۲
| دفعات بازدید: 77
به گزارش آخرین نیوز به نقل از عصر ایران، پس از تصرف مجتمع باب العزیزیه محل استقرار معمر قذافی رهبر سرنگون شده لیبی در شهر طرابلس، خیمه معروف قذافی محل گرفتن عکس یادگاری شده است.
قذافی معمولا با مهمانان و سران و مقامات ارشد دیگر کشورها در این خیمه دیدار می کرد.
این خیمه در محوطه فضای سبز باب العزیزیه و در کنار منزل شخصی وی برپا شده بود. قذافی در سفرهای خارجی خود نیز سعی می کرد به جای هتل، در خیمه اقامت کند. وی در برخی سفرها از جمله سفر به فرانسه، قطر و ایتالیا خیمه اش را نیز برپا کرده بود.
خیمه قذافی در اختیار انقلابیون
دیدار قذافی با پوتین رئیس جمهور وقت روسیه در خیمه
دیدار با نخست وزیر ایتالیا در خیمه
دیدار با نخست وزیر وقت انگلیس در خیمه
دیدار با حسنی مبارک رئیس جمهور وقت مصر در خیمه
منبع: سایت تحلیلی خبری عصر ایران
-
admin
۱۳۹۰/۱۱/۱۵
| دفعات بازدید: 79
● پنجه شیطان
پنجه شیطان یک گیاه آفریقایی است که نام خود را از چنگالهای پنجهای شکل موجود بر میوه خود گرفته است. قسمت توپر میوه در پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد. فعالیت دارویی پنجه شیطان به گلیکوزیدهای ایریدویید (iridoid)آن به ویژه "هارپاگوزید" مرتبط است.
تصور میشود پنجه شیطان اثرات ضد التهابی داشته باشد. در سه بررسی بالینی با کیفیت متوسط تا بالا، محصولات حاوی ۲ تا ۵/۲ درصد هارپاگوزید، مورد ارزیابی قرار گرفت. استفاده از این ترکیبات به تنهایی یا همراه با داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی (NSAIDs) سبب کاهش علایم درد ناشی از استئوآرتریت(التهاب مفاصل) شده، به خوبی تحمل میشود. پنجه شیطان ممکن است سبب عوارض جانبی نظیر اسهال، درد شکم و واکنشهای پوستی شود.
در یک بررسی، وقوع پورپورا*(purpura) در یک بیمار تحت درمان با وارفارین گزارش شد. هر چند پنجه شیطان امیدوارکننده به نظر میرسد، ولی قبل از توصیه به مصرف آن، درباره اثربخشی و بی خطریِ درازمدت دارو، به شواهد بیشتری نیاز داریم.
● زردچوبه
زردچوبه، ادویهای است که در پودر کاری(زردچوبه هندی) موجود است. ماده فعال دارویی آن، رنگدانهای به نام "کورکومین" است که سبب ایجاد رنگ زرد در خردل، آبگوشت یا سایر غذاها میگردد.
تصور میشود کورکومین خواص ضد التهابی دارد.
آزمایش های بالینی اثربخشی زردچوبه برای درمان استئوآرتریت(التهاب مفاصل) را مورد ارزیابی قرار ندادهاند، با این حال برخی تحقیقات بالینیِ مقدماتی نشان میدهد که ممکن است زردچوبه علایم آرتریت روماتوئید را کاهش دهد.
زردچوبه به عنوان یک ادویه غذایی، بیخطر است و به نظر میرسد اگر در کوتاهمدت و به عنوان دارو نیز به کار گرفته شود، بیخطر بوده و به خوبی تحمل میشود. با این حال، تا زمانی که شواهد بالینی قابل اعتماد در دست نیست، مصرف زردچوبه برای درمان استئوآرتریت توصیه نمیشود.
● زنجبیل (Ginger)
زنجبیل ترکیبی است که برای درمان "بیماری حرکت"**( motion sickness) "بیماری صبحگاهی"(morning sickness) به خوبی شناخته شده است.
همچنین سابقه استفاده از آن برای درمان بیماریهای روماتیسمی نظیر استئوآرتریت و آرتریت روماتویید وجود دارد.
زنجبیل ممکن است با مهار یک سری از آنزیم ها در بدن، خواص ضد التهابی داشته باشد. همچنین امکان دارد ساخت پروستاگلاندینهای التهابی را کاهش دهد.
در دو بررسی بالینی که توسط شرکتهای سازنده حمایت میشد، ترکیبات خاص زنجبیل مورد ارزیابی قرار گرفت. به نظر میرسد تاثیر مصرف این عصارهها به مدت ۳ تا ۶ هفته در کاهش درد استئوآرتریت هنگام راهافتادن یا ایستادن، از صفر تا متوسط متغیر است.
زنجبیل بیخطر به شمار میآید و در بررسی های بالینی به خوبی تحمل شده است؛ با این حال شواهد کافی برای توصیه به مصرف زنجبیل برای درمان استئوآرتریت در دست نیست.
-
admin
۱۳۸۹/۱/۲۶
| دفعات بازدید: 66
جمهوری کنیا به عنوان مهمترین کشور شمال و شرق قاره آفریقا و به تعبیری دقیق تر به عنوان یکی از سه کشور اصلی قاره ی سیاه نقش غیر قابل انکاری را در حوزه سیاسی و اقتصادی منطقه بر عهده دارد ؛
-
admin
۱۳۹۰/۶/۲۷
| دفعات بازدید: 61
-
۱۳۹۲/۱/۲۸
| دفعات بازدید: 116
گزارش پزشک بدون مرز از آفریقا
بنا به سالهای پیش، این چهارمین سالی بود که نوروز را به آفریقا میآمدم تا
ماههای فروردین و اردیبهشت را در کنار پزشکان آفریقایی و کنیایی به درمان بیماران
نیازمند آفریقایی مشغول باشم. از سال ۸۹ که به لطف و توجه خدای بزرگ، تصمیم به حضور
داوطلبانه در کشورهای آفریقایی گرفتم تا به عنوان پزشک بدون مرز، سفیری شایسته برای
کشور و مملکتم باشم، با خود عهد کردم از هیچ کسی توقعی نداشته باشم، جز پروردگار
متعال که در همه مشکلات و سختیها حامی و یاورم بوده و هست.
در سومین هفته حضورم در بیمارستان مابقتی در کنیا به درخواست دانشگاه نایروبی برای
سخنرانی در خصوص بیماری پوست به آن دانشگاه رفتم. به عنوان پزشکی از کشور ایران
اسلامی مورد توجه واقع شدم. نحوه ارائه مطالب علمی به گونهای بود که همه دانشجویان
و پزشکان و اساتید، متوجه شدند که در این چهار سال نه تنها با دلسوزی همه بیماران
به خصوص (بیماران مبتلا به ایدز) را معاینه و درمان میکردم، بلکه در جمع آوری
مطالب جدید علمی و انتقال آن به سایر پزشکان نیز تلاش جدی داشتهام که نتیجه آن شد
که دانشگاه نایروبی با فرستادن نامهای به دانشگاه تهران، ضمن قدردانی از آنچه
تاکنون انجام دادهام آن را علتی برای آغاز فعالیتهای علمی، تحقیقاتی و درمانی
مشترک با دانشگاه تهران دانست (تصاویر نامه دانشگاه نایروبی به دانشگاه تهران را
حتما بخوانید).
چه پاداشی از خدای بزرگ برایم
بالاتر از این که پس از چهار سال درمان صادقانه و خالصانه برای بیماران آفریقایی،
اکنون آنان (دانشگاه نایروبی) با فرستادن نامهای به دانشگاه تهران در کشور عزیزم
ایران اسلامی و دعوت آنان به همکاری مشترک، برای من هم حامل این پیام باشد که چگونه
به عنوان یک ایرانی میتوانیم موجب عزت و افتخار برای کشورمان باشیم.
آن روز (چهاردهم فروردین ۹۲) بعد از دیدن بیماران در درمانگاه پوست، بیماری را که
همزمان مبتلا به ایدز، سل و سرطان پوست بود، معاینه کردم. باورم نمیشد که زندگی
برای یک انسان چقدر ناگوار و آکنده از سختیهاست. او جوان ۳۲ ساله صاحب دو فرزند یک
و سه ساله با شغل کفاشی بود که به علت شدت بیماری دیگر قادر به کار نبود.
بعد تزریق داروهای وریدی برای او که درد زیادی را تحمل نمود، تصمیم گرفتم برای
همدردی بیشتر به منزلشان بروم. با یکی از دوستان کنیایی به نام موریس بعد خرید کمی
آذوقه به منزل ایشان در یکی از روستاهای اطراف نایروبی رفتیم. مسافت زیادی را
پیادهروی کردیم تا در کنارشان حضور یافتیم. به شدت من را در آغوش گرفت و بسیار
خوشحال شد. فراموش نمیکنم دایم جملهای را تکرار میکرد؛ امروز جان تازهای به
وجودم آمد و از کشور و ملت ایران برای فرستادن شما به کشورمان متشکرم.
در راه بازگشت به نایروبی با خود
فکر میکردم اگر امروز (نوروز) در این قاره سیاه و در این روستای دور افتاده با آن
توان و تخصصم از تشخیص و درمان بیماریها نبودم، آیا میتوانستم نام و نشانی برای
کشورم از زبان این بیمار آفریقایی باشم؟
امروز وقتی خبرهای صفحه نخست سایت دانشگاهی را (علوم پزشکی تهران) که در آن
استادیارم، میخواندم، برایم جالب بود که مهمترین خبرهای آن بازدید مکرر مسئولین
دانشگاه از بیمارستانهای تهران برای ارائه خدمات مناسب به بیماران در این روزها
بود؛ هرچند این کار بسیار پسندیده است، کاش فرصتی بود میتوانستیم یک تیم از
پزشکان متخصص و علاقهمند را با سرپرستی یکی از مسئولین دانشگاه در ایام عید رهسپار
یکی از مناطق محروم کشور یا سایر کشورهای محروم آفریقایی کنیم و آن را تیتر اخبار
دانشگاه بزرگی چون تهران نماییم. تا بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب و همه دلسوزان
این کشور و مملکت، هم به وظیفه واقعی دینی، انسانی، علمی و بالاتر از همه ملی خود
عمل نماییم. همچنان که مولا علی (ع) میفرمایند: «ان آثارنا تدل علینا» اعمال و
کردار ما باید از ما سخن گویند تا در جان و قلب انسانها نفوذ کند.
اما رویداد مهمی در مدت حضورم در
کنیا پیش آمد؛ این که روز پانزدهم فروردین ۹۲ سفیر کشور بروندی در تهران با من تماس
گرفته و خواستند با رئیس جمهور کشورشان که رهسپار تهران است، دیدار کنم. علتش را
جویا شدم، خلاصه اینکه با اصرار ایشان به ایران برگشتم و در تاریخ ۲۲ فروردین در
هتل استقلال تهران به دعوت رئیس جمهور بروندی به دیدارشان با حضور سفیر ایشان رفتم.
رئیس جمهور بروندی از فعالیتهای کشورمان ایران (هلال احمر و سایر پزشکان) در
کشورهای آفریقایی قدردانی نمود و از من خواست تا از فعالیتهای ساله خود در آفریقا
برای ایشان مطالبی بیشتر ارائه نمایم. دقایقی مستندات و فعالیتهای درمانی و آموزشی
را در کشورهای کنیا و غنا به ایشان نشان داده و بیان نمودم. وقتی تصاویر بیماران
معالجه شده را از بیماریهای پوستی به ایشان نشان دادم، بسیار متعجب شدند و گفتند:
«قلب بزرگ و دلسوز پزشکان ایرانی در کنار تخصص و تجربه ارزشمند آنان، یکی از
سرمایههای مفید برای بیماران آفریقایی است». در پایان درخواست نمودند با دعوتنامه
رسمی با تیمی از پزشکان ایرانی به کشورشان رفته و دپارتمان تخصصی پوست را برای
آموزش پزشکان و درمان بیماران بازگشایی نمایم.
اما با همه این ماجرا، سخن دلم آن است که: اگر قصد و نیت ما ولو بسیار اندک برای
تسلی خاطر انسانهای دردمند و نیازمند با تمام وجود باشد، آنکه ما را در همه حال و
احوال نگهدار خواهد بود، خداست. دیگر آن که وای به حال کسی که از این دنیا برود و
سرآغاز عزت و افتخاری برای کشورش نباشد.
اما خدا را هزاران بار شاکرم که
نام کشورم را با افتخار و عزت هم از زبان بیمار مستضعف، محروم و دردمند آفریقایی در
دل روستای دور افتاده کنیا میشنیدم که در دنیا تنهاتر از هر انسانی بود و هم از
زبان شخص توانمند، قدرتمند و فرد برتر کشور آفریقایی یعنی رئیس جمهور بروندی، که
هر دو نفر وجود و حضور پزشکان ایرانی را در کشورشان آرزو میکردند..
باشد تا بدانیم که به فرمایش مولاعلی(ع) عزیزترین افراد نزد خدا کسانی هستید که
بیشترین منفعت را برای انسانهای نیازمند داشته باشند؛ بنابراین، تلاش کنیم انسان
مفیدی باشیم تا آدم مهم.
دکتر سید ناصر عمادی ـ متخصص پوست و هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
Dr-emadi.ir
naseremad@yahoo.com
منبع:عصرخبر
-
admin
۱۳۹۰/۱۰/۱۰
| دفعات بازدید: 52
-
128
۱۳۹۳/۴/۱۸
| دفعات بازدید: 100
موسیقی آفریقایی، مخصوصاً موسیقی سنتی
سیاهان آفریقا را در خارج از آفریقا، کمتر میشناسند. برای غیرآفریقاییها، این
موسیقی، عجیب، دشوار و بدون جذابیت است و در نتیجه زحمت گوش دادن به آن را به خود
نمیدهند. هم موسیقی آفریقایی و هم موسیقی غیرآفریقایی زاده خلاقیت بشرند و در
نتیجه عناصر یکسانی چون گام و فاصله و لحن و ملودی و امثالهم را در خود دارند.
موسیقی تقریباً در همه کشورها، نقش یکسانی را بازی میکند و در قالب ترانهها،
لالاییها، ترانههای رزمی، موسیقی دینی و امثال آن ارایه میشوند.
در مجموع، در آفریقا هم سازهایی شبیه به اروپا، از جمله سازهای زهی، بادی و
کوبهای، وجود دارند. مفهوم موسیقی آفریقایی به کلی با موسیقی غربی فرق دارد.
موسیقیدانهای سنتی آفریقا برای لذت بردن، صداها را با یکدیگر ترکیب نمیکنند. هدف
آنها بیان همه جنبههای زندگی از طریق عنصر صداست. آنها از طریق موسیقی، منحصراً
طبیعت را تقلید نمیکنند، بلکه با بهکارگیری صداهای طبیعی، از جمله زبان گفتاری،
طبیعت را بازسازی و آن را به موسیقی تبدیل میکنند.
شاید ظاهراً این موسیقی یکنواخت به نظر برسد، ولی هر صدایی معنی ویژه خود را دارد.
برای اینکه بتوان معنای موسیقی آفریقایی را درک کرد، باید به بررسی آن در متن
زندگی آفریقایی پرداخت. موسیقی در جامعه آفریقا نقش بسیار مهمی دارد و درست از لحظه
تولد، یکی از حیاتیترین جنبههای زندگی یک آفریقایی را تشکیل میدهد. کودکان
آفریقایی از ابتدای خردسالی، نقش موثر و مهمی را در موسیقی به عهده میگیرند و در
سن سه یا چهار سالگی، ساز میسازند. بازیهای موسیقایی که توسط کودکان آفریقایی
اجرا میشوند، آنها را برای شرکت در فعالیتهای دوره بزرگسالی از جمله ماهیگیری،
شکار، کشاورزی، آسیابگردانی، حضور در مراسم عروسی و تشییع و رقص آماده میسازند.
در آفریقا بین انسان و هنر، پیوند عمیقی وجود دارد.
هنر در آفریقا، بالاترین نقش را در برقراری ارتباط بین انسانها ایفا میکند. شاید
به همین دلیل است که در بعضی از زبانهای آفریقای سیاه، برای تعریف موسیقی، فعل
دقیقی وجود ندارد. این هنر بهقدری در انسان آفریقایی نهادینه و موروثی است که شاید
ضرورتی برای نامگذاری آن وجود نداشته است. طبل در جامعه آفریقایی بهقدری مهم است
که گاهی آن را با یک مرد برابر میگیرند، از همین رو زنان باید همان احترامی را که
بهطور سنتی برای مردشان قایل میشوند، برای طبل هم قایل شوند. در بعضی از کشورهای
آفریقایی، زنان حتا اجازه ندارند تحت هیچ شرایطی به طبل دست بزنند، هر چند اسلام
بسیاری از تبعیضهایی را که علیه زنان وجود داشته، در آفریقا از بین برده است.
موسیقی آفریقایی عموماً با هنر دیگری چون شعر یا رقص درآمیخته و بهصورت مهمترین
عنصر بیانی روحیه و احساسات سیاهان درآمده است.
به این ترتیب، دور از ذهن نیست اگر آفریقاییها اصولاً موسیقیدان باشند. در بعضی
از کشورهای آفریقایی، موسیقی عنصری پویا و نیروی پیشبرنده حیات اجتماعی است. در
برخی دیگر، موسیقی کم و بیش شغلی نیمهحرفهای است که همه کس نمیتواند آن را خلق و
اجرا کند و باید گروههایی در این زمینه فعالیت کنند.
این گروهها نیمی از سال را به موسیقی میپردازند و معاش خود را از این طریق به دست
میآورند و نیم دیگر سال را به کار دیگری میپردازند. در بسیاری از جوامع آفریقایی،
حق نواختن بعضی از سازها یا شرکت در مراسم آیینی به همه کس داده نمیشود و در
انحصار موسیقیدانهای حرفهای است. این افراد منحصراً از طریق هنرشان ارتزاق
میکنند و به خانوادهها یا طبقات اجتماعی (کاست) خاصی تعلق دارند. در آفریقای
غربی، برای مشخص کردن موسیقیدانهای حرفهای از واژه گریوت (Griot) استفاده
میکنند. نقش گریوتها چیزی بیشتر از موسیقی و جادو است. آنها راویان تاریخ، فلسفه
و اساطیر و آرشیو آداب و سنن مردم هستند و در شفا و درمان جسمی و روحی بیماران هم
دخالت میکنند. بسیاری ترانههای مذهبی میخوانند و تقریباً نقش کشیشهای اروپایی
قرون وسطا را دارند. مردم آفریقا از گریوتها میترسند و در عین حال توانایی آنها
را تحسین میکنند، هر چند به خاطر آنکه به پایینترین طبقه اجتماع تعلق دارند،
برایشان احترامی قایل نیستند.
از آنجا که موسیقی محور تمام فعالیتهای یک گریوت است، بهرغم ترس و اکراه مردم از
آنها، باز هم نقشی حیاتی و مهم را در زندگی آفریقاییها ایفا میکنند. شاید بتوان
نوازندگان اروپایی گیتار را معادل نوازندگان آفریقایی یعنی گریوتها گرفت.
نوازندگان اروپایی در هر حال نسبت به گریوتها وضعیت بهتری دارند، زیرا مردم به
آنها توهین نمیکنند. موسیقی آفریقا، تاثیر انقلابی را که در حال حاضر همه قاره
آفریقا را در خود گرفته است، بهخوبی نشان میدهد. موسیقی در جوامع سنّتی غالباً
کاری به برآوردن نیازهای زندگی مدرن ندارد. به عبارت دیگر، در دنیای مدرن، رقابت
فوقالعاده بالا است و موسیقی بهعنوان یک حرفه، نمیتواند فرصت چندانی را برای اهل
موسیقی فراهم آورد. در بعضی از جوامع، اصولاً موسیقی شغل تلقی نمیشود و به همین
دلیل، دچار محدودیتهای بیشتری هم میشود. با توجه به وضعیت دنیای معاصر، موسیقی
سنتی در تمام دنیا رو به زوال است، مگر اینکه آینده موسیقیدانها تضمین شود. این
مساله، بهویژه در موسیقی آفریقا که در آن موسیقی شکل مکتوب ندارد و سینه به سینه
منتقل میشود، به شکل بارزتری مشاهده میگردد.
این سخن بدین معنی نیست که موسیقی سنتی آفریقا را باید از تاثیر موسیقیهای کشورهای
دیگر حفظ کرد. هنرمندان اصیل با اختلاط با فرهنگهای دیگر، میتوانند هنر
متعالیتر، غنیتر و گستردهتری را ارایه کنند.
سازها و سبکها:
سازهایی که در اغلب کشورهای آفریقایی وجود دارند، بسیار شبیه سازهای سایر کشورها
هستند، در هر حال، فرهنگ هر کشور و ناحیهای، بر شکل و نحوه نواختن سازها تاثیر
میگذارد، برای مثال در مناطق جنگلی آفریقای غربی، طبل بیشتر از مناطق بیدرخت
ساوانا در آفریقای جنوبی محبوبیت دارد. سازهای موسیقایی، پیوند نزدیک بین
مجسمهسازی و موسیقی را نشان میدهند.
در موسیقی سراسر این قاره بزرگ، همگونی خاصی احساس میشود، ولی تفاوتهای بین
موسیقیهای نواحی و قبایل هم آشکار است. فرهنگهای نگرو (Negro) در جنوب صحرا،
تبادل موسیقایی زنده و پویایی با ساکنان بخش شمالی آفریقا دارند.
همچنین نواحی وسیعی از آفریقا، دارای فرهنگهای مرزی است که ترکیبی از فرهنگ نگرو و
جوامع آفریقایی شمال است. بخش اعظم موسیقی آفریقا مبتنی بر کلام است؛ لذا پیوند بین
زبان و موسیقی، چنان عمیق و دیرینه است که میتوان از کلام بهعنوان سازی موسیقایی
استفاده کرد. از آنجا که موسیقی آفریقا بیان جنبههای گوناگون زندگی و سرشار از حس
است، فرهنگهای مختلف با سبکهای موسیقایی گوناگون میتوانند روی موسیقی تاثیرات
بسیار مهمی بگذارند. در شرق آفریقا، فرهنگها پیچیده هستند و حول گلهداری دور
میزنند. منطقه خویی ـ سان (Khoi – San) در جنوب آفریقا، فرهنگ سادهای دارد که
منحصراً مبتنی بر نمادهای گردآوری غذاست. مردم سواحل شمال غربی گله ندارند و به
خاطر ساختار سیاسی پیچیدهای که در اثر حاکمیت اروپاییها پیدا کردهاند، بیشتر به
نظامهای پادشاهی قدرتمند متکی بودهاند.
سواحل غربی آفریقا، یعنی سرزمین بین سرزمین خویی ـ سان و بخش شمال غربی، فرهنگی
متشکل از شرق آفریقا و شمال غربی آفریقا دارند. تعدادی از قبایل پیگمی (Pygmy)
هنوز در انزوای نسبی و در جنگلها زندگی میکنند. بخش شمالی قاره تا حد زیادی تحت
تاثیر فرهنگ موسیقایی اسلامی است.
-
129
۱۳۹۳/۱۱/۲۱
| دفعات بازدید: 104
عمر عبدالله جوان کنیایی، به کودکان روستا
قرآن می آموزد؛ او از روی ارادت به انقلاب اسلامی، فرزندان خود را روح الله خمینی،
علی خامنه ای، مرتضی مطهری و حسین بهشتی نام گذاشته است.
مصاحبه با عمر عبدالله به همراه نریشن و تصاویری از روستا بخش هایی از مستند «آشنای
دور» هستند که مجید عزیزی به عنوان کارگردان آن را برای خانه مستند انقلاب ساخته
است.
این مستند سعی دارد علاوه بر به تصویر کشیدن فعالیت های قرآنی این جوان کنیایی، عشق
و ارادت او را به شخصیت های برجسته انقلابی در کشورمان به ویژه امام خمینی(ره) و
رهبر معظم انقلاب بیان کند.
صدور فرهنگ انقلاب دارای ابعاد مختلفی است که یکی از آنها دلبستگی مردم دیگر کشورها
به رهبرانی است که نه بر پایه قدرت و ثروت، بلکه با معیار وابستگی به ارزش های دینی
و آرمان های انقلابی توسط مردم مورد حمایت قرار می گیرند که در این مستند به این
موضوع اشاره می شود.
-
۱۳۹۱/۸/۲۰
| دفعات بازدید: 121
دکتر محمدباقر خرمشاد رئيس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در ديدار با مهدي مبروك وزير فرهنگ تونس،افراطگرايي را مجهز به سلاح تكفير و عامل انشقاق و تشتت در امت مسلمان دانست و اظهار داشت: تفرقه مهمترين آفت تاريخي دنياي اسلام است.