آفران بلاگ


رويكرد فرهنگي اتحاديه آفريقا با تاكيد بر رنسانس آفريقائي(2)


مبارزه در مقابل امپرياليسم در تمامي آفريقا ، مبارزه ايي در جهت استقلال خواهي مداوم آفريقا بودكه از آن به رنسانس آفريقائي تعبير مي شود .


اين مبارزات استقلال خواهي در سطوح مختلف فرهنگي قطعاً نمي توانست تابعي از اشكال سياسي باشد، مگر آنكه تمامي اين قاره بطور كامل از زير يوغ استعمار رهائي يابد و همه كشورهاي آفريقايي به استقلال كامل دست پيدا كنند.


اين مبارزات همچنين به نوعي ريشه در آپارتايد و نژاد پرستي دارد كه در آن سطوح مختلفي از مبارزات ضد امپرياليستي را شامل مي شود و نتيجه آنكه اين استقلال خواهي به جنبشي تحت عنوان پان آفريكانيسم منجر گرديد و اين نام به نگرشي اشاره دارد كه مردمان آفريقا چه آنها كه در اقصي نقاط عالم پراكنده اند و چه آنها كه در قاره آفريقا ساكن اند را بعنوان يك ملت واحد تلقي مي كند و از آن به عنوان «همبستگي ملل آفريقا»تعبير مي شود.


چنانكه وارد هزاره سوم شده ايم ، آفريقا تلاش دارد در اين هزاره از خود تصوير جديدي را با رهيافتي از اعتقادات و باورهاي فلسفي ارائه نمايد تابتواند در اين رهگذر از يك جايگاه ويژه در نظام بين المللي برخوردار گردد.


مانيفست ها و بيانيه هاي ارائه شده در خصوص مفهوم و هويت آفريقائي همان باور بر رنسانس آفريقائي مي باشد كه اولين بار توسط رئيس جمهور آفريقاي جنوبي آقاي تابوامبكي عنوان گرديد و مورد توجه همگان قرار گرفت . براساس اين فرمول جديد امبكي تلاش دارد نگرش جهانيان را در خصوص آفريقا تغيير دهد و جايگاه ويژه ايي براي اين قاره در نظام بين المللي جديد ترسيم نمايد».[1]


در راستاي تلاش هاي انسان دوستانه، جنبش هاي اكولوژيك و زيست محيطي پديد آمدند كه در طي آن نسل جديد خواستار مسئوليت پذيري بيشتري در قبال محيط زيست شده اند كه آفريقاييان هم در اين همبستگي جهاني نقش ايفاء نموده اند .


همچنين جنبش ضد استعماري و استقلال طلبانه در قاره آفريقا ادامه تلاش ها و مبارزات گذشته برعليه آپارتايد در آفريقاي جنوبي بودكه توسط جنبش هاي ضد نژاد پرستي در ساير كشورهاي آفريقايي حمايت شد .


امبكي در نظريه خود چنين ابراز مي دارد"... كه جايگاه آفريقا در جامعه جهاني بايد تا آن اندازه ارتقاء يابد كه اگر آفريقا منافع و اهداف جامعه جهاني را تأمين مي كند ، جامعه جهاني نيز بايد درحد قابل قبولي منافع و اهداف آفريقا را مد نظر داشته باشد."[2]


مروري بر وضعيت آفريقا در عصر رنسانس آفريقايي


پيش از دهه 1960 كه فرايند استقلال خواهي كشورها از سلطه استعمارگران آغاز شد ، سازمان دهي بهره برداري از منابع قاره آفريقا بر عهده اروپائيان بود . آنان در استفاده بهتر از منابع موجود «آفريقا» هنر خود را به كمال نشان دادند ، اما پس از ترك قاره ميراثي از آن علم و هنر براي بوميان برجاي نگذاشتند. از اين رو كشورهاي تازه استقلال يافته با مشكلات جدي در مورد چگونگي بهره برداري و توليد از امكانات ملي خود روبرو شدند . از سوي ديگر مشكل مبادله كالا و خدمات با بازار مصرف خارجي را نيز پيدا كردند.


"....... با خروج استعمار ، دولتمردان و برنامه ريزان آفريقا با چالش هاي بزرگي كه در دهه 1960 تا كنون را در برگرفته روبرو شدند . براي چاره جوئي تدابير ملي اتخاذ نمودند و كمك جهاني را طلب كردند كه از آن به رنسانس آفريقائي تعبير شده است.»[3]


موقعيت اقتصادي آفريقا از اواخر دهه 1960 رو به زوال گذاشته است . ميزان و شدت محنت وارد شده بر قاره دائماً افزايش يافته و بر مناسبات اجتماعي نيز تأثير نهاده است . فقر و بينوايي در شمار ويژگيهاي بومي قلمداد گرديد و رشد توده هاي بيكار و آماده به كار ناشي از رشد سريع جمعيت به ويژه در دهه 1980 ، قابل توجه شده بود. دسترسي به نيازمنديهاي اساسي زندگي مثل آب آشاميدني ، مسكن ، بهداشت و آموزش محدود بوده و تعداد مردماني كه در فقر كامل مي زيند و در اثر كمبود غذا دچار سوء تغذيه شده اند ، قابل ملاحظه گرديده است . بنابراين هنگاميكه مصيبت خشكسالي بزرگ آفريقا در سالهاي 85ـ 1983 روي داد، نه تنها بحران جاري اجتماعي و اقتصادي را تشديد كرد ، بلكه ركود اقتصادي اغلب كشورها را عميق تر نمود و بسياري از آنها را تا مرز فروپاشي پيش برد».[4]


رشد بدهي هاي خارجي در سال 80ـ 1974 همچنين تغيير در نرخ بهره و شرايط دريافت وام درقرضه هاي خارجي قاره را آسيب پذير نموده بود. بنابراين اقتصاد آفريقا هنگامي وارد دهه 80 شد كه تحت شرايط آسيب پذيري از آنچه كه در دوران استقلال تجربه كرده بوده قرار داشت» .[5]


حجم تجارت جهاني كه سالانه 7/5% در دهه 1970 رشديافته بود ، تقريباً بين سالهاي 83ـ 1981 متوقف شد . با سقوط ميانگين رشد توليد ناخالص ملي (GNP) واقعي سالانه شركاي تجاري آفريقا از 4/ 4% در دهه 190 به 8/1% بين سالهاي 83ـ1981 ، نرخ رشد تقاضا براي توليدات اوليه و سوخت بين سالهاي دهه 1970 و 83ـ 1981 از 2% به 5% تا 1% و سالانه 11% كاهش يافت ».[6]


به اين ترتيب با كاهش تقاضاي جهاني و در نتيجه بهاي كالاهاي اوليه ، آفريقا سهم خود را در بازار جهاني از دست داد. صادرات تقريباً متوقف شد و در آمدهاي صادراتي از ميان رفت .


با افت شديد بهاي كالاهاي صادراتي و رشد قيمت توليدات كارخانه اي تمامي مناسبات تجاري آفريقا بين سالهاي 83ـ 1981 به ميزان 7% كاهش يافت».[7]


همچنين نرخ سود بدهي هاي خارجي به شدت تا حد نصاب بالاي 18تا 20 درصدد بين سالهاي 83ـ 1980 رشد كرد . نرخ سرمايه گذاري در آفريقا نسبت به معيارهاي بين المللي از سطح پائيني برخوردار بوده است».[8]


نرخ بالاي رشد جمعيت هم بر اقتصاد آفريقا تأثير ساختاري برجاي گذاشته است . در حاليكه پيش بيني ها حاكي از اين بود كه :


"......جمعيت بسياري از كشورها در 25 سال اول، هزاره سوم دو برابر خواهد شد . رشد فزاينده و وحشتناك تلفات ناشي از ابتلاء به ويروس AIDS/HIV شتاب رشد را محدود كرده و در برخي كشورها منفي نموده است .»[9]


در حال حاضر 28 ميليون نفر در آفريقا بدون مراقبت و درمان مناسب حامل ويروس هستند كه در دهه بعد زنده نخواهند بود.


در جنوب آفريقا بيش از 25 درصد جمعيت ميان 15 تا 49 سال با اين ويروس زندگي مي كنند. در آفريقاي مركزي ، فقر ، خرافات ، سنت ، خودداري از پيش گيري ، عوامل مهم مشكلات سلامت انساني ، بويژه در مورد ايدز هستند. نرخ آلودگي در اين منطقه از 1% در گينه استوايي تا 14% درجمهوري آفريقاي مركزي متفاوت است. »[10]


"..... به گزارش يونسكو در سال 2000، دست كم 17 ميليون دانش آموز بيش از سال 1990 در مدارس ، ابتدائي آموزش مي بينند. با اين وجود 42 ميليون كودك درجنوب صحرا از آموزش محرومند و تقريباً 60% از آنان را دختران تشكيل مي دهند».[11]


بيش از دوسوم اين كودكان در كشورهائي زندگي مي كنند كه در آنها نبرد مسلحانه و جنگ داخلي روي داده است .


ميانگين نسبت دانش آموزان به معلمان 37 نفر به يك معلم و در برخي كشورها مثل مالي و چاد اين نسبت به 70 به يك مي رسد .


تقريباً 40% بزرگسالان آفريقائي توانائي خواندن و نوشتن را ندارند. در اين ميان تعداد زنان بيشتر و در برخي كشورهاي آفريقاي باختري درصد بيسوادي زنان به 80% مي رسد . تنها 10 كشور آفريقايي توانسته اند به اهداف آموزش پيش بيني شده در كنفرانس جهاني آموزش براي همه كه در 1990 ميلادي برگزار شده دست يابند».[12]


ادامه دارد...



-----------------------------------------------------------------------------------------


استفاده از این مطلب با ذکر منبع و مآخذ مجاز می باشد.با تشکر. مهرنیا


منبع: جامعه و فرهنگ
آفريقا در جهان معاصر:(www.kmehrnia.blogfa.com)



-----------------------------------------------------------------------------------------------------------


ایمیل های شخصی سید کاظم مهرنیا:


kmehrnia@yahoo.com وkmehrnia@gmail.com


منابع و مآخذ:


[1] (Mbeki,T.The African Renaissance: South Africa and The World. Unu.Tokyo.1998


[2] (Mbeki,T.The African Renaissance: South Africa and The World. Unu.Tokyo.1998


[3] (Eva jespersen : Adjustment Policies and economic and Social performance Africas Recovery in the 1990(Macmillan London 1992)


[4] (Adebayo Adedeji(eds).The Chalenge of African Economic Recovery and development.(Fran Cass,London,1991)


[5] ) Ibid.p.12


[6] ) Dani Rodrick.The New Global Economy and Developing Countries:


Making Openness Work, Policy Eassy , No.24.


[7] ) A. Giddens: Is Modernity a Western Project


[8] ). http//.www.icasa.Ibid


[9] ) http://www.ifrc.org/What/health/hivaids/Programmes/africa.asp


[10] ) Dani Rodrick.The New Global Economy and Developing Countries:


Making Openness Work, Policy Eassy , No.24.


[11] ) Appadurai,A. Disjuncture and diffrenec in the Global Cultural economy. Public Culture 1990,


[12] ) Eva jespersen : Adjustment Policies and economic and Social performance Africas Recovery in the 1990(Macmillan London 1992)
نوشته شده توسط سید کاظم مهرنیا

API: RSS | RDF | ATOM
 
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم