
روایت انقلاب مصر از قول «احمد ابوالغیط» وزیر امور خارجه مبارک
تاریخ ۰۷ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۶ | عنوان: مصر
| وزیر خارجه حسنی مبارک، رئیس جمهور مخلوع مصر در کتاب خاطرات خود به بیان رویدادهای رخ داده در کاخ ریاست جمهوری این کشور پس از شروع اعتراضات در این کشور پرداخته است. به گزارش خبرگزاری فارس، مجله «فارین پالیسی» در مطلبی به شرح انقلاب مصر از نگاه «حسنی مبارک»، رئیس جمهور مخلوع این کشور پرداخت که البته اغلب ماجراهای نقل شده در این گزارش به نقل از کتاب خاطرات «احمد ابوالغیط» و نیز تعداد دیگری از مقامات ارشد مصری بوده است که در ادامه نقل میشود:
19 ژانویه 2011 بود و رژیم حسنی مبارک قدرتمند و به خود مطمئن بود. رئیس جمهور مصر میزبان گروهی از روسای جمهور کشورهای عربی در شرمالشیخ بود. اما کسانی که هوشیار بودند نخستین زمزمههای نارضایتیها را شنیدند. صفحات فیس بوک مصریها اخبار برپایی تظاهرات در 25 ژانویه را منتشر میکردند و به دنبال تکرار انقلاب تونس در خیابانهای قاهره بودند.
در حالی که نشست رو به پایان بود، مبارک راهی فرودگاه شده بود تا مقامات عالیرتبه خارجی را بدرقه کند. درست پشت سر او، «احمد ابوالغیط»، وزیر خارجه و «عمر سلیمان»، رئیس سازمان اطلاعات مصر بودند. ابوالغیط از سلیمان سئوال کرد، آیا قضیه اعتراضات را با رئیس جمهور در میان گذاشته که او در پاسخ گفت، زمان برای مطرح کردن این موضوع خیلی دیر شده است.
با این حال، زمانی که آخرین مقام عالیرتبه، مصر را ترک کرد، عمر سلیمان به مبارک نزدیک شد و گفت میخواهد درباره موضوع مهمی با او گفتوگو کند. آن زمان بود که مبارک از ناآرامیهایی مطلع شد که ظرف چند هفته او را از قدرت بر کنار کرد.
ابوالغیط در کتاب خاطرات خود تحت عنوان «شهادت» نوشت، مبارک (از این سخن سلیمان) مبهوت شد. رئیس جمهور علاقه چندانی به این حرف نشان نداد. زمانی که سلیمان پیشنهاد نشست با مقامات ارشد برای هماهنگی به منظور مقابله با تظاهرات را مطرح کرد، مبارک پاسخ نداد و به گونهای رفتار کرد که ما احساس کنیم او نگران نیست».
اکنون دو سال بعد از تظاهرات 25 ژانویه، گروه کوچکی از مقامات اطراف مبارک برخی مباحث مطرح در دولت مصر زمان بروز انقلاب را علنی کردهاند. علاوه بر ابوالغیط، برخی مقامات ارشد مصری نیز دیدگاه خود را درباره آن زمان بیان کردهاند که در کتاب «آخرین روز فرعون» منتشر شده است. هر دو داستان بیانگر تنش در سطوح بالای رژیم مبارک و نیز دلایل ناکامی رژیم مصر در سرکوب جنبش اعتراضی هستند.
مبارک در داستان همه مقامات سابق، بسیار منفعل به تصویر کشیده شده است. ابوالغیط در این باره گفته، «رئیس جمهور بسیار پیر بود و به شدت به دیدگاه پسرش جمال مبارک متکی بود. «حسین بدراوی»، یکی از مقامات ارشد سابق نیز درباره آن دوره گفته، «معتقدم مبارک 9 فوریه تسلیم شد اما بعد به خاطر پافشاری جمال مبارک و سایر اعضاء نزدیک به خود تصمیمش را تغییر داد، اما دو روز بعد پشیمان شد».
ابوالغیط نیز گفت، «زمانی که انقلاب به اوج خود رسید، رژیم به خاطر درگیریها فلج شد». 31 ژانویه ابوالغیط در مراسم سوگند احمد شفیق، نخست وزیر جدید که قرار بود نظم را برقرار کند، حضور یافت. او در این باره گفت، «مبارک (در آن زمان) خسته و آرام به نظر میرسید و خود را با ورق زدن چند برگه مشغول کرده بود».
با این حال، سایر بازیگران (در رژیم مصر) نیز به دنبال منافع خود بودند. محمد حسین طنطاوی، وزیر دفاع سابق و رئیس شورای نظامی که بعد جانشین مبارک شد، در مراسمی به ابوالغیط گفت، ارتش شهرت خود را برای حفظ حکومت مبارک، قربانی نمیکند. به گفته ابوالغیط، طنطاوی با قاطعیت بیان کرد، «برخی به من گفتند، مردم درباره استفاده از ارتش برای کنترل اوضاع سخن میگویند و من از طرف خود گفتم، ارتش به هیچ عنوان به مردم حمله نخواهد کرد چراکه مشروعیت خود را از دست میدهد».
اول فوریه، زمانی که پلیس در کنترل اعتراضات ناکام ماند، مبارک سخنرانی شبانهای برگزار و اعلام کرد وی برای دور بعدی ریاست جمهوری اقدام نخواهد کرد. اما ابوالغیط با توجه به عصبانیت بسیاری از تظاهراتکنندگان، در کتاب خاطرات خود در این باره نوشته، «اما این سخنرانی دیر انجام شد، بعد از آن خوابم برد که با صدای تلفن جمال مبارک بیدار شدم. او به من گفت، سخنرانی مبارک «روح جدیدی» به وجود آورده و باعث همدردی با مبارک شده است».
اما جمال مبارک در برآورد خود غلو کرده بود. 2 فوریه، ابوالغیط زمانی که از پنجره دفتر خود به بیرون نگاه کرد و جمعیتی را دید که با اسبسواران و شتر سواران متفرق میشدند و به سمت میدان التحریر حرکت میکردند، در دفتر خود پنهان شد. در این زمان، تلفن او زنگ خورد و یکی از آشنایان فریاد زد، «آنها میخواهند مملکت را نابود کنند. اتحاد مصر از بین خواهد رفت».
این شروع «جنگ شترها» بود؛ تلاش ناکامی از سوی وفاداران به رژیم مبارک که به منظور پاکسازی این میدان صورت گرفت. این درگیریها باعث کشته شدن 11 مصری و زخمی شدن 600 نفر شد و به این ترتیب، این حمله آغازی بر پایان رژیم مبارک بود.
ابوالغیط با عصبانیت از سلیمان خواست کشتار در التحریر را مورد بررسی قرار دهد؛ آن زمان بود که این دو به این توافق رسیدند رئیس جمهور اکنون گزینهای جز کنارهگیری از قدرت ندارد. اما عمر سلیمان گفت که او نمیتواند این موضوع را مطرح کند چراکه به وادار کردن مبارک به کنارهگیری برای در دست گرفتن قدرت متهم خواهد شد.
در این زمان، شکاف در رژیم مصر به سرعت عمیق شد. به گفته ابوالغیط، عمر سلیمان در این گفتوگو اظهار داشت، « طرح (خانواده مبارک) برای جایگزین کردن جمال مبارک به عنوان رئیس جمهور جدی است اما مقامات امنیت ملی این موضوع را قبول نخواهند کرد و من نیز برای او (جمال) کار نخواهم کرد چراکه آنها خواهان خلاص شدن از دست من هستند و برای این منظور تلاش بسیاری کردهاند». ابوالغیط درباره سخنان عمر سلیمان گفت، «به نظر من منظور سلیمان، «سوزان»، زن حسنی مبارک بود».
این سخنان نشان میدهد چرا بعد از سقوط مبارک، شورای نظامی، سلیمان را کنار گذاشت. او به عنوان رئیس سازمان اطلاعات مصر گفته بود میان او و طنطاوی بر سر ریاست جمهوری جمال مبارک اختلاف نظر وجود دارد چراکه فقط طنطاوی بود که با او (جمال) همکاری میکرد.
9 فوریه، دفاع از مبارک به وضوح غیر ممکن بود. در این مرحله، بدروای، یکی از مقامات ارشد مصری با چراغ سبز عمر سلیمان به دیدار مبارک رفت و به او گفت، «آقای رئیس جمهور، من در پیش چشم خود تصویر «نیکلای چائوشسکو» (دیکتاتور سابق رومانی که دوست نزدیک مبارک بود که در طول انقلاب این کشور با تیراندازی اعدام شد) را میبینم».
مبارک از او پرسید، «منظور تو این است که آنها میخواهند من را بکشند؟» که بدراوی پاسخ داد، «احتمالا بله». مبارک در این زمان گفت، «من آمادهام برای کشورم بمیرم».
به گفته بدراوی، مبارک به سرعت پیشنهاد بهتری داد و آن اینکه قدرت را به عمر سلیمان منتقل کند و راه را برای انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام باز کند اما این راه برون رفت از بحران نیز به زودی از سوی جمال و وفادارن به حلقه داخلی رئیس جمهور رد شد.
حتی زمانی که رژیم نابود شد، جمال تلاش میکرد، حکومت پدرش را حفظ کند. در 10 فوریه، مبارک اعلام کرد میخواهد سخنرانی دیگری انجام دهد و انتظار میرفت در این سخنرانی استعفای خود را اعلام کند.
ابوالغیط در این باره نوشته، «بسیار دیر بود. بیانیه منتشر شد و چیزی خوبی در آن وجود نداشت. آن زمان فهمیدم پسر رئیس جمهور تلاش کرده بیانیه را به گونهای تنظیم کند که خوشایند همه باشد».
اما معترضان مصری از این موضوع شوکه بودند که مبارک هنوز در تلاش است به قدرت بچسبد از این رو 11 فوریه به طور گسترده به خیابانها آمدند. ابوالغیط در این باره گفت، «تمام صبح را با شفیق و سلیمان در حال گفتوگو بودم و میکوشیدم برای برکناری مبارک، مذاکره کنم. سلیمان به من گفت رئیس جمهور به منزل خود در شرمالشیخ خواهد رفت».
به منظور تلاش برای کنترل اوضاع، سلیمان ابوالغیط را به نشستی در کاخ الاتحادیه در قاهره فرا خواند. اما معترضان کاخ را محاصره کردند بنابراین ارتش هشدار داد، احتمالا کاخ مورد حمله قرار میگیرد و مقامات باید به یک پایگاه نظامی نقل مکان کنند. ابوالغیط در این باره گفت، «در نهایت من به این نتیجه منطقی رسیدم که دنیا تغییر کرده است».
مبارک در همان زمان به سلیمان تلفن کرد و به او دستور داد، به طنطاوی بگوید به منظور نظارت بر دولت، قدرت را به او واگذار کرده است. زمانی که طنطاوی از این موضوع مطلع شد، از این موضوع طفره رفت. ابوالغیط در این باره گفت، «از تماس تلفنی فهمیدم طنطاوی نمیخواهد ارتش، قدرت را به دست گیرد».
سلیمان سپس به مبارک گفت خود مستقیما این موضوع را به طنطاوی بگوید. در نهایت او و شفیق شخصا به وزارت دفاع رفتند تا طنطاوی را از نقش جدیدش مطلع کنند. کار انجام شد و سلیمان این خبر را اعلام کرد و این نخستین گامهای مقدماتی برای آینده مصر بعد از مبارک بود.
عمر سلیمان در این اطلاعیه گفت، «به نام خداوند بخشنده مهربان، شهروندان مصری! با توجه به شرایط بسیار سختی که مصر در آن قرار دارد، رئیس جمهور مبارک تصمیم گرفته از قدرت کنارهگیری کند. باشد که خداوند به همه کمک کند».
|
|