نقشي كه مبارك در ترورهاي سودان داشت

تاریخ ۰۶ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۸ | عنوان: سودان


ایران دیپلماسی-محمد حسنين هيكل، روزنامه نگار مشهور مصري و جهان عرب به تازگي كتابي را با عنوان "حسني مبارك و زمانه‌اش..از تريبون تا ميدان" به رشته تحرير در آورده است كه در آن به زندگي سياسي مبارك و چگونگي رسيدنش به قدرت، تداوم رياست جمهوري‌اش تا تظاهرات ميدان التحرير و سرنگوني او مي‌پردازد.

محمد حسنين هيكل، روزنامه نگار مشهور مصري و جهان عرب به تازگي كتابي را با عنوان "حسني مبارك و زمانه‌اش..از تريبون تا ميدان" به رشته تحرير در آورده است كه در آن به زندگي سياسي مبارك و چگونگي رسيدنش به قدرت، تداوم رياست جمهوري‌اش تا تظاهرات ميدان التحرير و سرنگوني او مي‌پردازد. همان طور كه از عنوان كتاب پيدا است، دوران حكومت مبارك و زمانه‌اي كه باعث شد او به قدرت برسد و از تريبون‌هاي سخنراني به رياست جمهوري منصوب شود تا ميدان التحرير كه در حقيقت انقلابي عليه او را شكل داد، موضوع اصلي اين كتاب است.

روزنامه الشروق مصر روزهاي پنج‌شنبه و روزنامه السفير لبنان روزهاي دوشنبه هر هفته با هماهنگي هيكل هر بخش اين كتاب را منتشر مي‌كنند. ديپلماسي ايراني نيز در نظر دارد از امروز هر هفته در روزهاي جمعه به طور مرتب بخش‌هاي اين كتاب را منتشر كرده و در اختيار خوانندگان قرار دهد. هيكل براي اين كتاب خود ملاحظه و مقدمه‌اي نوشته است كه ما نيز در ديپلماسي ايراني عينا آنها را مي‌آوريم.

تا كنون سه بخش از اين كتاب در اختيار خوانندگان قرار گرفته است كه همگي آنها در آرشيو ديپلماسي ايراني در دسترس هستند، اكنون چهارمين بخش از كتاب هيكل تحت عنوان "حسني مبارك و زمانه‌اش..از تريبون تا ميدان" در اختيارتان قرار مي‌گيرد:

زماني حسني مبارك را تحت نظر گرفتم – شايد از لحاظ مسافت دور بود ولي از لحاظ اهتمام بسيار نزديك بود – كه براي نخستين بار در برابر مردم به عنوان فرمانده نيروي هوايي مصر در حال و فضاي سخت پس از حوادث ژوئيه 1967 ظاهر شد، در آن وقت به هيچ وجه گمان نمي‌كردم – حتي يك بار – كه اين مرد بر مصر سي سال حكومت كند و پس از آن به اين فكر بيفتد كه حكومت را براي پسرش موروثي كند.

هنگامي كه «مبارك» پس از ترور «انور سادات» در اكتبر 1981 رئيس جمهور مصر شد، من هنوز در زندان «طره» بودم (براي همان دستگيري‌هاي مشهور سپتامبر 1981)، وقتي خودم را در آن دوران به ياد مي‌آورم به ياد ضرب المثل معروف فرانسوي‌ها مي‌افتم كه نويسنده مشهور فرانسوي «آندره موروا» براي عنوان يكي از داستان‌هايش به كار برد، «انتظار نمي‌رود كه هميشه رخ دهد!!».

●●●

و با حفظ امانت‌داري از سرهنگ «محمد فوزي»، وزير دفاع شنيدم كه به مبارك هنگامي كه «جمال عبدالناصر» او را به عنوان رئيس ستاد در نيروي هوايي در جريان جنگ استنزاف (يوم كيپور) نامزد كرد، هنگامي كه براي اين سمت نامزد شد، در آن موقع مدرك او به نقل از سرهنگ «محمد فوزي» هنوز ستوان بود، پس از آن كه سادات او را رئيس كرد و فرمانده نيروهاي مسلح شد، اهتمام بسيار گسترده‌اي به سمتش مي‌داد براي اين كه نيروي هوايي در آن موقع نياز به بازسازي گسترده‌اي داشت و اين كار مي‌بايست با توافق نيروهاي مسلح و نقشي كه در جنگ استنزاف (يوم كيپور) داشت صورت مي‌گرفت؛ در خلال آن پنج فرمانده نيروي هوايي مورد تعقيب قرار گرفتند كه عبارتند بودند از: «صدقي محمود»، «مدكور ابوالعز»، «مصطفي الحناوي» و «علي بغدادي» كه هيچ كدام از آنها نتوانستند دوران خدمتشان را به روال معمول به پايان برسانند، در نتيجه هر كدام از آنها كه به فرماندهي نيروي هوايي منصوب شدند چون اوضاع حالت آشوب داشت و روي آرامش به خود نمي‌ديد، ناموفق بودند كه يكي از دلايل آن نبود سلاح بود كه در آن لحظه نياز شديدي به آن احساس مي‌شد!!

●●●

اولين باري كه با مبارك ديدار كردم – يك ديدار تصادفي و گذرا بود كه با وزير جنگ وقت «محمد احمد صادق» قرار ملاقات داشتم كه وقتي كه وارد اتاق انتظار شدم – برخي از فرماندهان در انتظار ديدار با وزير بودند كه در ميان آنها مبارك هم بود، يادم است كه نشسته بود و يك پوشه بزرگ از اوراق دستش بود كه به هيچ وجه آنها را رها نمي‌كرد، برخواست، سلام كرد و دست داد، طبيعتا من هم با احترام با او مصافحه كردم، در آن ديدار كه نخستين ديدار ما بود اين عبارت را ]وزير[ به او گفت: «دوران او از مهم‌ترين دوران در مرحله پيش رو است، و «همه كشور» منتظر نقش‌آفريني او هستند» و وزير جواب داد: «انشاء الله بتوانيم حسن ظن همه را فراهم كنيم.»

پس از آن به دفتر سرهنگ صادق فراخوانده شدم، قبل از من به چند ثانيه مبارك با او ديدار كرده بود، به ذهنم خطور كرد كه ضرورت بسياري دارد كه به نيروي هوايي و فرماندهي آن توجه بسياري شود، و براي همين از سرهنگ صادق درباره مبارك پرسيدم و گفتم، آيا مي‌تواند؟!، جواب داد: «او افسري است كه بيشتر از همه كساني كه تا كنون فرماندهي ستاد نيروهاي مسلح را با آن همه افتضاح بر عهده‌ داشته‌اند، در نيروي هوايي استعداد دارد»، و نمي‌دانم چرا برخي سوال‌ها را پرسيدم با اين پيش‌زمينه كه از مبارك احساس خطر مي‌كردم، هنگامي كه در برابر افكار عمومي ظاهر شد، كه به همان چيزي كه گفتم مربوط مي‌شود، از بالاي همه (همان طور كه مي‌گويند) اشاره مي‌كنم: چگونه اين مرد به راس ستاد نيروي مسلح پس از آن همه درگيري و تغييرات رسيد و فرمانده نيروهاي مسلح شد – چگونه توانست از جايگاهش محافظت كند به رغم اين كه پيش از او چهار فرمانده از اين سمت بركنار شده بودند، هر كدام آنها به دليلي تغيير كردند و جابه‌جا شدند؟

مي‌خواهم به اين ملاحظه‌ام كه قبلا به آن اشاره كردم، چيز ديگري هم بيفزايم و آن اين كه: من «قصه‌هايي» از نقش او در حوادث جزيره «آبا» دو سال قبل از آن شنيدم، (همان شورش المهديه‌ها عليه نظام «جعفر نميري» رئيس جمهوري سودان كه به يك جنگ مسالحانه در سال 1970 انجاميد)، بنا به اين قصه‌ها كه البته اشاراتي هم به همراه دارند، مبارك به سودان به عنوان معاون رئيس جمهور «انور سادات» رفت تا بررسي كند كه مصر چگونه مي‌تواند اوضاع در حال انفجار جنوب دلتاي نيل را آرام كند، و جايگاه «جعفر نميري» را در آن وضعيت تنگناي كشورهاي عربي تقويت كند، اولين توصيه‌اي كه فرستادگان انور سادات دادند اين بود كه به تقاضاي رئيس جمهوري سودان پاسخ مثبت داده شود، يعني جنگنده‌هاي مصري كه در آن روزها در سودان متمركز بودند مواقع مهديه را در جزير «آبا» بمباران كنند تا از خروج نيروهاي آنها به دلتاي نيل جلوگيري شود و نتوانند به پايتخت «المثلثه» برسند، در قاهره مناقشه بر سر توصيه فرستادگان سادات به خارطوم در گرفت، پس از بحث و بررسي‌هاي عميق تصميم بر آن شد كه جنگنده‌هاي مصري همه مواضع را بمباران كنند، و اين در حالي بود كه «نيروهاي مسلح مصري در هيچ حالتي حق نداشتند كه خون سوداني‌ها را بريزند.»

پس از اين حوادث به چند روز آقاي «الهادي مهدي»، رهبر المهديه‌ها ترور شد. قصه‌اي كه نقل مي‌شود اين است كه يك كاميون بمب‌گذاري شده كه با خود بار انبه داشت نزديك او مي‌شود و گفته مي‌شود از جمله كساني كه اين ترور را ترتيب داده بودند، سرهنگ حسني مبارك بود (او مرد دوم كميته فرستاده سادات به خارطوم بود) – چنين چيزي چندان بعيد نيست، حتي برخي از رسانه‌هاي سوداني در آن وقت – حتي پس از آن كه مبارك رئيس جمهور شد – او را مستقيما متهم كردند كه پشت پرده ترتيب ترور امام «الهادي مهدي» را داده بود.

به همه اين مسائل به سرعت و با اهتمام درباره فرمانده نيروي هوايي وقت اشاره كردم، پاسخ سرهنگ صادق اين بود: همان چيزهايي كه تو شنيده‌اي من هم شنيده‌ام اما بيشتر از اين نمي‌دانم. صادق همچنين افزود: اگر مبارك وارد اين موضوع شده باشد حتما پافشاري و تدبير اصلي از سوي نميري شده است، شايد انور سادات هم مي‌دانسته ‌است. صادق سپس افزود: اولين مزيت مبارك اين است كه مطيع روسايش است، هر آن‌چه بخواهند اجرا مي‌كند بدون اين كه به مسئوليتي كه به او محول شده اعتراض كند. و سپس گفت‌وگوهاي ما متوجه موضوعي شد كه براي آن به ديدنش رفته بودم.



نوشته‌ای از موسسه مطالعاتی و تحقیقاتی آفران - آفریقا و ایران
http://www.afran.ir

نشانی این صفحه :
http://www.afran.ir/modules/news/article.php?storyid=74403