گروه بينالملل - جيران عزيزي: قدرتگيري نسبي سلفيهاي تندرو در مصر كه در انتخابات پارلماني اخير اتفاق افتاد منشأ نگرانيهايي در محافل بينالملل و بويژه محافل اسلامي شده است. سلفيون كه تا پيش از اين يك گروه حاشيهنشين در صحنه سياست مصر بودند به صورت مرموزي توانستند 20درصد كرسيهاي پارلمان را كسب كنند و پس از اخوانالمسلمين در رديف دوم برندگان انتخابات بايستند. نام جريان سلفي مصر عمدتاً در جريان درگيري فرقهاي، اين گروه با قبطيها بر زبانها افتاد. آنها در جريان اين وقايع خونين، عقايد و پتانسيل خود را براي ناديده گرفتن ديگر عقايد و مذاهب به نمايش گذاشتند. سلفيها در حالي توانستهاند 34 كرسي پارلمان را كسب كند كه قرار است اين پارلمان قانون اساسي جديد اين كشور را تهيه كند. در مقابل اين ائتلاف، ائتلاف دموكراتيك قرار دارد كه حزب آزادي و عدالت وابسته به اخوانالمسلمين آن را رهبري ميكند. اين ائتلاف موفق به كسب 78 كرسي پارلمان شده و انتظار ميرود اكثريت مجلس را در اختيار داشته باشد. البته هنوز انتخابات مصر كه داراي فرايندي طولاني است، نتايج نهايي خود را مشخص نكرده اما حضور سلفيها در كنار اخوانالمسلمين در نظام آينده امري قطعي است. پيش از اين بسياري از ناظران ترديد داشتند كه گروههاي سلفي كه فاقد قدرت مركزي هستند و تجربه سياسي و گفتمانهاي اجتماعي را ندارند، به ميدان مبارزات انتخاباتي وارد شوند اما اين جريان به ظاهر منزوي نه در اقدامي غيرقابل انتظار دست به ائتلاف با يكديگر زده و به طور متحد در انتخابات موقعيت احزاب كهنهكار مصر را به چالش طلبيد. شناختهشدهترين و سازمان يافتهترين اين گروهها احزاب النور، الاصاله و البنا و التنميه هستند. حزب النور كه ليدر سلفيها است از چند سال قبل سازماندهي شده و از قدرت مركزي و رهبري برخوردار است. گفته ميشود دوران ظهور حزب النور به 1977 بازميگردد. يعني زماني كه اخوانالمسلمين موفق شد بر فضاي دانشگاه اسكندريه تفوق يابد. در واكنش به اين موفقيت، دانشجوياني كه از سوي سعوديها حمايت ميشدند و اعتقادات سلفي داشتند، مدرسه سلفي را تشكيل داده و اعتقادات اخوانالمسلمين و فعاليتهاي اسلامي اين جنبش را به چالش كشيدند. به گفته ناظران خاورميانه، رشد جريان سلفي در مصر با سرمايهگذاري گسترده سعوديها در شمال آفريقا همزمان است. به گونهاي كه در ميانه دهه80 مدرسه سلفي نام خود را به جامعه دعوهالسلفي تغيير داد. سپس يك مؤسسه تحقيقاتي و آموزشي به نام الفارق نيز تشكيل دادند و مجله صوتالدعوه را منتشر كردند. همانند آنچه در ديگر كشورهاي اسلامي تجربه شده، سلفيها در مصر نيز از چاشني تزريق پول نهايت استفاده را كردند. آنها شبكه خدمات اجتماعي پيچيدهاي به راه انداختند. اين شبكه كه كميته زكات ناميده ميشد، حمايت از يتيمان و بيسرپرستان را بر عهده گرفت و خود را به عنوان ان.جي.او انساني شناساند. اين رشته از حركت سلفيها نوعي موازي كاري با جنبش اخوانالمسلمين بود زيرا اخوانيها از گذشته شبكه بزرگ خدمات اجتماعي را در دست داشتند. سلفيها حتي براي آنكه بتوانند به فعاليتها و خدمات خود نظم بدهند، كميتههاي اجرايي، فرماندهي، كميته جوانان، اجتماعي و مجمع عمومي تشكيل دادند. تمام اين تشكيلات در زماني ايجاد شد كه مبارك قوانين سختگيرانهاي عليه اخوانيها اعمال كرده و سران جنبش را از سفر به خارج از اسكندريه ممنوع كرده بود. پيوند پنهان سلفيها با رژيم مبارك موجب شد اغلب رهبران انقلاب ژانويه2011 مصر را همراهي نكنند. در توجيه اين سكوت يكي از رهبران گروه سلفي مدعي شد اگر امريكا ريشهاي آنها را در ميدان التحرير ميديد، آنجا را بمباران ميكرد. رهبران اين گروه با چنين بهانهاي تا روزهاي پاياني سقوط مبارك حاضر به حمايت از انقلاب نشدند. البته برخي اعضاي رده پائين اين گروه مثل همه مردم مصر در تظاهرات حضور داشتند. آنچه جامعه الدعوه السلفي و شاخه سياسي آن النور را از ساير احزاب سلفي مصر متمايز ميسازد، سازماندهي قوي و رهبري پرنفوذ آن است. اما محمد نور سخنگوي حزب النور در قاهره مدعي است كه تبليغات ضد سلفيگري موجب شهرت آنها شده است. «ليبرالها تلاش كردند ما را بد جلوه دهند، اما مردم خدمات رفاهي ما را ديدند و بنابراين ما را بيشتر از قبل باور ميكردند.» به اعتقاد ناظران خاورميانه، سلفيهاي مصر از همان تكنيك سلفيها در پاكستان بهره ميگيرند، يعني در وهله اول در پي جذب جوانان و نوجوانان خانوادههاي فقير هستند. جريان سلفيها امروز در مصر از سطح يك حزب فراتر رفته و به صورت يك ائتلاف عمل ميكند، به جز النور و جامعه الدعوه السلفي چند حزب سلفي كه سابقهاي كمتر از يك سال دارند، پا به صحنه گذاشتهاند. از معروفترين آنها ميتوان به الاصاله و البناء و التنميه اشاره كرد. الاصاله بعد از انقلاب ژانويه 2011 توسط عادل عبدالمقصود عنيفي تشكيل شد. وي چند ماه بعد توانست نظر چند تن از روحانيون بزرگ سلفي همچون شيخ محمدحسن، محمد عبدالمقصود، محمد عبدالسلام و شيخ مصطفي محمد را جلب كند تا از حزب اعلام حمايت كنند. حزب البنا و التنميه نيز همانند الاصاله بعد از انقلاب ژانويه 2011 شكل گرفت. آنها كه در واقع شاخه سياسي جماعت اسلامي مصر هستند، توسط طارق الزر يكي از رهبران برجسته جماعت اسلامي مصر اعلام وجود كرد. نكته جالب اينجاست كه اين شاخه سلفيها ابتدا در پيكره احزاب معروف مصر نفوذ كردند. آنها براي كسب محبوبيت مردمي با اخوانالمسلمين ائتلاف كردند، اما 14 اكتبر اخوانالمسلمين را متهم به ناراستي كردند و از اين ائتلاف خارج شدند تا به ائتلاف سلفيها بپيوندند. به هر صورت امروز نگراني از قدرتگيري سلفيها از سطح خاورميانه اسلامي فراتر رفته و حتي به محافل اروپايي رسيده است. هرچند اكثريت نظام آينده در اختيار اخوانالمسلمين است كه ديدگاههايي ميانهرو دارد، اما قدرتگيري اين جريان به همراه خود موجي از تنشهاي مذهبي و اختلاف فرقهاي به ارمغان آورده است. بزرگترين نگراني جنبشهايي مثل اخوانالمسلمين اين است كه سلفيها با خطدهي سعوديها با شوراي نظامي حاكم مصر براي ابقاي ژنرالها دست به ائتلاف بزنند.
منبع خبر: ايران
|