ایران-گروه بينالملل سال نو ميلادي در نيجريه پرجمعيتترين كشور مسلمان و نفتخيز آفريقا با ناآراميهاي فرقهاي شروع شد. در روز كريسمس چندين كليسا شاهد انفجارهايي خونين بود و مدتي بعد مساجد هدف حملات ديگري قرار گرفت. اين حملات زنجيرهاي به روشني حكايت ازاين واقعه تلخ دارد كه اين سرزمين اسلامي به گرداب يك تصفيه خونين فرقهاي كشيده شده است. بخش شمالي نيجريه عمدتاً مسلماننشين است و مسيحيان در جنوب متمركز شدهاند. از ماه مه كه گودلاك جاناتان، يك مسيحيزاده دلتاي نيجر، رياست جمهورياش را آغاز كرده، خشونتهاي گروه موسوم به «بوكوحرام» تشديد شده است. بوكوحرام گروهي با گرايشهاي افراطي است كه گفته ميشود روابطي پيچيده با القاعده دارد. عدهاي از ناظران سياسي معتقد هستند كه امروز يك گروه منسجم و ايدئولوژيك به نام بوكوحرام وجود ندارد، بلكه گروههاي جنايتكار از اين نام بهرهبرداري ميكنند و دست به اقدامات خشونتآميز ميزنند. البته تا مدتي سمت و سوي عمليات گروههاي افراطي، منافع دولتهاي خارجي بويژه غربيها را نشانه ميرفت، به گونهاي كه هر هفته و هر ماه، شاهد يورش افراد شبه نظامي به دفاتر كمپانيهاي نفتي و يا ربودن مهندسان و تكنيسينهاي فرانسوي و انگليسي يا هلندي در مناطق نفتي نيجريه بوديم. اما دور تازه مناقشات اين كشور بر سر اختلاف فرقهاي ميان مسلمانان و مسيحيان ميچرخد. با آن كه ماهيت و حدود فعاليت «طالبان نيجريه» يا بوكوحرام كاملاً مشخص و روشن نيست اما محافل غرب با ذهنيت و ادبيات «جنگ عليه ترور» حوادث نيجريه را تعقيب ميكنند به عبارتي غربيها در برخورد با وقايع خونين نيجريه همان قضاوت يكسويه را مرتكب ميشوند كه در افغانستان اقدامات خشونتبار طالبان را به حساب مسلمانان مينهند زيرا اين تصور را بهوجود آورده كه بوكوحرام نماينده مسلمانان است. در نتيجه اين داوري مخدوش امريكا از رئيسجمهور مسيحي نيجريه حمايتي متعصبانه به عمل ميآورد. بوكو حرام در سال2002 بهعنوان يك گروه متعصب اما مسالمتجو بهوجود آمد، حتي برخي از سياستمداران نيجريه در روزهاي انتخابات به پشتيباني آن به پيروزي ميرسيدند. در سال2009، پس از آنكه محمد يوسف رهبر جوان اين گروه در بازداشتگاه پليس كشته شد نام بوكوحرام هم با خشونت پيوند خورد. پس از قتل يوسف، نوار ويديويي بازجويي از او منتشر شد اما هيچكس به خاطر كشتن وي محاكمه نشد. به همين جهت، بوكو حرام براي انتقامگيري پليس، ارتش و سياستمداران محلي را كه همگي مسلمان بودند هدف گرفت. از سال2009 جمعي از ناظران در بررسيهاي جامعه شناختي خود از پديده افراطگري در اين كشور به اين باور رسيدند كه ريشه خشونت در فقر و نااميدي است لذا منتقدان نيجريه از جاناتان خواستند كه براي حل بحران از زور استفاده نكند زيرا مشكل نيجريه يك بيماري اجتماعي و اقتصادي است. اين تبعيض و شكاف به طور خاص ميان دو طيف مشهود است. شمال مسلماننشين نسبت به جنوب مسيحي فقيرتر است و زمينه مستعدتري براي افراطگرايي دارد. از سال 1999 كه قدرت به دولتي غيرنظامي واگذار شد بسياري از سياستمداران از تفاوتهاي منطقهاي، قومي و مذهبي براي رسيدن به اهداف خود استفاده كردهاند.مسلمانان همانند ساير شهروندان نيجريه خواستار دولتي هستند كه به اساسيترين نيازهاي آنها همانند امنيت فردي و بهبود شرايط زندگي پاسخ دهد و از تبعيض دست بردارد. 25 درصد از بودجه نيجريه براي سال 2012 به امنيت كشور اختصاص يافته اما ارتش و پليس همواره با تبعيض و كشتار به اين مسئله رسيدگي ميكنند. از طرف ديگر، 90 درصد از مردم با درآمد روزانه كمتر از 2 دلار زندگي ميكنند و روز به روز از دولت خشمگينتر ميشوند.لذا، نيجريه در اين شرايط بيش از آن كه با خطر القاعده و بوكوحرام روبهرو باشد از سوي فقر و تبعيض و فرقهگرايي تهديد ميشود.
|