گروه بينالملل: «شاه شهنشاهان آفريقا»، «رهبر حكام عرب»، «رهبر جماهيريه عربی سوسياليستی خلق عظيم ليبی» و ...عباراتی هستند كه ديگر ميليونها شهروند عرب از دهان معمر قذافی، ديكتاتور خونخوار جهان عرب، نخواهند شنيد.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، ديروز، 28 مهرماه، مصادف با 20 اكتبر 2011 بهعنوان روزی سرنوشتساز در ذهن ملتها بهويژه ليبيايیها ثبت شد؛ روزی تاريخی برای ملت و حكومت ليبی كه پس از 8 ماه آتش جنگ و خونريزی، سرانجام وعده الهی خداوند كه میفرمايد «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» (آيه 21 سوره مباركه نساء)(كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بسته يا آيات او را تكذيب نموده بىترديد ستمكاران رستگار نمىشوند) محقق شد و پرونده ظلم و جور ديكتاتوری ديگر كه با بيش از 40 سال طغيان و فساد در حكومت، جنايت در حق ملت و شكنجه بيش از هزاران اسلامخواه و سوزاندن آنها در زندان ابوسليم و بهمعنای حقيقی كلمه خروج از ارزشهای اسلامی، با مرگ در بدترين شكل و وضعيت ممكن، مختومه اعلام شد.
موج بيداری اسلامی و رجوع به آموزههای حقه دين حنيف اسلام در ليبی از فوريه 2011 آن زمان كه گروهی از مردم ليبيايی در اعتراض به نظام خونخوار قذافی و با تأسی از جنبشهای مردمی در تونس و مصر و ديگر بخشهای جهان عرب كه همگی ملهم از انقلاب عظيم اسلامی ايران به رهبری حضرت امام خمينی(ره) بود؛ بر ضد رژيم قذافی در ليبی بهپا خاستند و اين موضوع بهسرعت به يك انقلاب عمومی مبدل و با سركوب شديد از سوی رژيم معمر قذافی مواجه شد.
در پی سركوب شديد اعتراضات، اين حركت به شكلی گستردهتر و بهتدريج بهصورت شورش سراسری درآمد كه با برخوردهای خشونتآميز حاكميت با مردم معترض روبهرو شد و همه شهرهای ليبی را دربر گرفت. نيروهای مخالف قذافی شهرهای ليبی را تحت كنترل خود قرار دادند و در بندر بنغازی، «شورای انتقالی ليبی» تشكيل شد و از آن زمان همه تلاش خود را به كار بست تا طرابلس را بهعنوان مركز فعاليت خود به دست بگيرد.
در آگوست 2011 نيروهای انقلابی پايتخت را تصرف كردند كه اين اقدام به فرار قذافی به شهر سرت، زادگاه ديكتاتور منجر شد. سرانجام در هفتمين ماه جنگ داخلی در ليبی، انقلابيون با تسلط بر آخرين موضع مقاومت طرفداران قذافی، از پيروزی انقلاب اين كشور خبر دادند. به اين ترتيب ليبی پس از تونس و مصر، سومين كشوری بود كه به رژيم ديكتاتوری ديرپای خود پايان داد.
با مرگ ديكتاتور، سياست موروثی بودن حكومت در ليبی به پايان رسيد و اكنون مرحله جديد نمايش اراده ملت و رهايی از غل و زنجير طاغوت آغاز شده است؛ تا از سيطره هر گروه استبدادی و استعماری رها شوند، 20 اكتبر در تاريخ ليبی، روزی به ياد ماندنی خواهد بود.
ملت ليبی امروز بعد از ريختهشدن خون هزاران شهروند و مبارز، وظيفهای مهم و رسالتی عظيم بر دوش دارد تا با نگاه به آينده، پايههای دولت را از نو بسازد كه اين امر نيازمند وحدت ملی است و دست ياری يكايك افراد ملت را میطلبد تا به خاطر آينده مشترك خود كه آزادی و عدالت اجتماعی در آن سيادت داشته باشد، حكومت خود را بازسازی كنند.
اما آنچه بايد كاملاً به آن توجه داشت اين است كه اسلام تنها توصيه به عدالت نمىكند، بلكه مهمتر از آن اجراى عدالت است، كه در متن زندگى مسلمانان ليبيايی پياده شود.
در اين ميان مهمترين مسئله جلوگيری از دخالت بيگانگان در امور داخلی است؛ ليبيايیها بايد به اصالت تمدن عربی و اسلامی خود پايبند باشند و با تأسی از ارزشهای دينی، اتحاد و همبستگی را در رأس امور قرار دهند. در اين ميان كنار گذاشتن اختلافات دو جناح اصلی در شورای انتقالی ليبی يعنی جناح اسلامگرايان از يك سو و جناح ليبرالها از سوی ديگر نخستين اقدام در راستای تعيين سرنوشت برای ليبی است.
همه افراد ملت بهويژه انقلابيون بايد بدانند اكنون زمان بيداری و هوشياری از توطئههای فرصتطلبان داخلی و خارجی است كه از كوچكترين غفلتها سود برده، برای حفظ منافع خود، دست به تفرقهافكنی و برهم زدن صفوف اتحاد يك ملت میكنند؛ ناتو كه بهنام دفاع از حقوق ملت و استقرار امنيت و در حقيقت با هدف سيطره بر منابع طبيعی از جمله نفت اين كشور در ليبی حضور دارد، بايد كانون توجه انقلابيون اين كشور قرار گيرد تا هرچه زودتر درخواست خروج آنها از كشور و پايان مأموريتشان را ارائه كنند. از ديگر سو، تلاش تكفيریها و سلفيان برای اينكه بذر فتنه و تفرقه را بين مسلمانان بپاشند و به بافت اجتماعی جوامع اسلامی ضربه وارد كنند ـ چنانچه در بين تمام ملتهای مسلمان از اين حربه استفاده میكنند ـ بايد نكتهای حائز اهميت برای ليبيايیها باشد.
ملت ليبی كه با ريخته شدن خون هزاران هموطن، به عمر قديمیترين ديكتاتور در جهان عرب پايان داده است، امروز به حفظ صفوف اتحاد و يكپارچگی فراخوانده میشود. زمان حكومت حاكمان مجنون به پايان رسيده و عاقلان در ميدان بايد قبل از اين كه فرصت از دست برود، از سرنوشت محتوم طغيانگرانی كه اراده ملت و آزادی آنها را با كشتار و خونريزی و قلع و قمع به يغما بردند، درس عبرت بگيرند؛ چنانچه به فرمايش مولای متقيان حضرت علی(ع) نيز «الملك يبقى مع الكفر و لا يبقى مع الظلم»؛حكومتها ممكن است كافر باشند و برقرار، اما اگر ظالم باشند، دوام نخواهند يافت.
|