واکاوی دلایل سقوط سرهنگ ؛ غرب در کمین انقلاب لیبی

تاریخ ۳۱ مرداد ۱۳۹۰ - ۲۰:۵۷ | عنوان: ليبي


خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: سرانجام انقلاب ملت لیبی پس از شش ماه نبرد خونین میان مردم و حاکمیت با سرنگونی رژیم دیکتاتوری 42 ساله سرهنگ معمر قذافی به پیروزی رسید.
سرهنگ قذافی از جمله رهبرانی بود که در طول 42 سال گذشته به دلیل رفتار سیاسی غیرعادی خود منطقه و جهان را به خود مشغول کرده بود.

تحلیلگران تاریخی عرب از جمله محمد حسنین هیکل روزنامه نگار برجسته مصری سرهنگ قذافی را عامل قدرتهای غربی می داند.

دیکتاتور لیبی که در سپتامبر سال 1969 رژیم سلطنتی ادریس السنوسی را سرنگون کرد، دو دوره کاملا متضادی در سیاست خارجی خود دنبال کرد.

از سال 1969 سرهنگ معمر قذافی کاملا زیر چتر اتحاد جماهیر شوروی سابق و بلوک شرق قرار داشت و مواضعی کاملا ضد غربی و ضد آمریکایی از خود نشان می داد.

مواضع تند قذافی در قبال اسرائیل و آمریکا در دهه های 70 تا 90 از وی یک چهره رادیکالیستی در میان ملتهای عرب و اسلامی ترسیم کرده بود.

در همان سالها بود که سرهنگ قذافی دهها میلیارد دلار سلاحهای پیشرفته از شوروی سابق، چین و بلوک شرق خریداری و ذخیره کرد.

تقابل جدی سرهنگ قذافی با آمریکا و دیگر کشورهای غربی، به حمله جنگنده های آمریکا به مقر سکونت دیکتاتور مخلوع لیبی در سال 1986 میلادی منجر شد.

وی سرانجام به تلافی این حمله، هواپیمای مسافربری آمریکایی را در سال 1988 بر فراز منطقه لاکربی اسکاتلند منفجر کرد که سبب کشته شدن 280 آمریکایی شد.

پس از سرنگونی رژیم دیکتاتوری عراق در مارس 2003 ، سرهنگ قذافی در یک چرخش 180 درجه ای به سمت غرب تمایل پیدا کرد.

دیکتاتور سابق لیبی در یک اقدام عجیب و بی سابقه، تاسیسات هسته ای و سلاح های پیشرفته خود را تحویل آمریکا داد.

همچنین قذافی بیش از 20 میلیارد دلار بابت غرامت ناشی از انفجار دو هواپیمای پان امریکن و ایر فرانس به آمریکا و فرانسه پرداخت کرد.

هدف قذافی از چرخش 180 درجه ای و گرایش به سمت غرب فراهم کردن مقدمات انتقال قدرت به فرزند خود سیف الاسلام بود.

به اعتقاد ناظران سیاسی، اگر سرهنگ قذافی به جای تسلیم شدن در برابر آمریکا و دیگر کشورهای غربی دست به یک سلسله اصلاحات سیاسی می زد قطعا می توانست به حاکمیت خود ادامه دهد.

برقراری رابطه پنهان با لابی صهیونیستی در آمریکا که بخشی از سیاست جدید سرهنگ قذافی بود، از بزرگترین اشتباهات دیکتاتور سابق لیبی به شمار می رود.

وی تصور می کرد با تسلیم شدن در برابرلابی صهیونیستی و آمریکا زمینه به قدرت رسیدن فرزند خود سیف الاسلام را فراهم خواهد کرد.

اما احساس عمومی مردم لیبی این بود که قذافی با چرخش به سمت آمریکا و کشورهای غربی، لیبی را وارد جبهه کشورهای سازشکار عرب کرد.

بنابراین بخشی از خیزش مردم لیبی در چارچوب اعتراض به سیاستهای سازشکارانه قذافی قابل تجزیه و تحلیل است.

از آنجایی که تاریخ مصرف قذافی مانند تاریخ مصرف صدام و حسنی مبارک دیکتاتورهای سابق عراق و مصر به پایان رسیده بود، به همین دلیل آمریکا و دیگر کشورهای غربی برای مدیریت انقلاب ملت لیبی در کنار مردم این کشور قرار گرفتند.

حضور نیروهای ناتو در کنار انقلابیون لیبی صرفا برای مدیریت انقلاب لیبی و تسلط بر چاه های نفتی این کشور صورت گرفته است.

اکنون انقلاب ملت لیبی با سرنگونی سرهنگ قذافی به پیروزی رسیده، اما آیا این پایان راه است و شورای حکومت انتقالی لیبی خواهد توانست یک نظام دموکراتیک را سازماندهی کند؟

مسلما به دلیل بافت قبیله ای لیبی شورای حکومت انتقالی در آینده با چالشهای متعددی برای دولت سازی و ایجاد نظام دموکراتیک روبرو خواهد بود.

وجود قبایل الطوارق، تبو، بربر و آمازیق در صحرای لیبی که با قبایل نیجر، مالی، چاد و سودان پیوند قبیله ای دارند مهمترین چالشی است که نظام آینده لیبی را تهدید می کند.

این قبایل که در طول شش ماه گذشته توسط سرهنگ قذافی مسلح شده اند، قطعا سهم بیشتری در ساختار حاکمیت لیبی مطالبه خواهند کرد.

در صورتی که شورای حکومت انتقالی لیبی این قبایل را در ساختار سیاسی لیبی مشارکت ندهد این کشور با شرایط مشابه سومالی روبرو خواهد شد و لیبی در آینده شاهد یک نبرد گسترده قبیله ای خواهد بود.

----------------------------
"حسن هانی زاده" کارشناس مسائل جهان عرب



نوشته‌ای از موسسه مطالعاتی و تحقیقاتی آفران - آفریقا و ایران
http://www.afran.ir

نشانی این صفحه :
http://www.afran.ir/modules/news/article.php?storyid=61094