جانشين مبارك راه دشواري در پيش دارد

تاریخ ۰۵ شهریور ۱۳۸۸ - ۲۲:۰۰ | عنوان: مصر


اولين سفر حسني مبارك، رئيس‌جمهور مصر به ايالات‌متحده پس از 5 سال در حالي روز جمعه گذشته به پايان رسيد كه هياتي بزرگ متشكل از چند وزير،‌ مشاوران رئيس‌جمهور و حتي چهره‌هايي كه در دولت هيچ نقشي ندارند او را همراهي مي‌‌كردند.
با وجود آن كه بيش از 20 نفر با مبارك به واشنگتن، پايتخت آمريكا رفته بودند اما تنها 2 تن از آنها در كانون توجه رسانه‌ها قرار گرفتند. دليل اين توجه رقابت ديرينه اين 2 تن براي به دست گرفتن سكان هدايت مصر پس از مبارك 81 ساله است كه به احتمال زياد قبل از آن كه چشم از دنيا فرو بندد درصدد واگذاري قدرت به جانشين خود برخواهد آمد.

اولين چهره‌اي كه مورد توجه قرار گرفت جمال مبارك، پسر ارشد مبارك بود كه اگرچه هيچ سمت رسمي‌اي در ساختار دولت مصر ندارد ليكن همراه پدرش در واشنگتن حضور يافته بود. جمال در حال حاضر دستيار دبيركل حزب حاكم ناسيونال دموكرات مصر (NDP) است. چهره ديگر كه البته حضورش در آمريكا منطقي به نظر مي‌‌رسيد كسي نبود جز عمر سليمان، رئيس سازمان اطلاعاتي مصر كه بيشتر با نام «مخابرات» شناخته مي‌شود.

بيش از يك دهه است كه از جمال مبارك و عمرسليمان به عنوان جانشينان احتمالي مبارك -كه در طول نزديك به سه دهه زمامداري نه معاون رئيس‌‌جمهور برگزيده و نه رغبتي به تعيين جانشين براي خود نشان مي‌دهد- نام برده مي‌شود.

گمانه‌زني‌ها در داخل مصر بيشتر حول محور جمال دور مي‌زند. ورود جمال به صحنه سياست در اوايل دهه جاري موجب شد فعالان اپوزيسيون اقدام به تشكيل «جبهه كفايه» كنند كه مواضعي در مخالفت با زمامداري مبارك دارد.

با وجود همه اين گمانه‌زني‌ها كم نيستند كساني كه مي‌گويند رئيس‌جمهور بعدي مصر از دل ارتش سر بر مي‌آورد و در بين امراي ارتش بيشترين شانس را سليمان دارد. اين رويكردي غالب در مصر است. دلزدگي و خستگي مردم مصر از حاكميت مبارك به نوعي آن‌ها را كه احساس مي‌كنند مبارك چندان بي‌رغبت نيست زمامداري را به تبعيت از سوريه موروثي كند و پسرش را در مسير احراز قدرت پس از مرگ و شايد حتي در دوران حياتش قرار دهد برآشفته است.

به اعتقاد فعالان سياسي مصر باب شدن قاعده جانشيني پسر به جاي پدر براي اين كشور كه از ديرباز داعيه رهبري جهان عرب را داشته به نوعي تحقيرآميز است. در حال و هواي سياسي كنوني مصر كه به‌رغم خواست مردم براي تغيير به نظر مي‌رسد فضاي سياسي قفل شده سليمان مي‌تواند تنها گزينه براي جانشين مبارك فرتوت باشد اما واقعا اين ژنرال كهنه‌كار كيست و آيا به قدرت رسيدنش به منزله آغاز عصري نو در مصر خواهد بود؟

سليمان به‌سان مبارك با بالا رفتن از پلكان ترقي در ارتش به چهره‌اي شناخته شده در سطح ملي تبديل شد. روندي كه او براي رسيدن به موقعيت كنوني‌اش طي كرد بي‌شباهت به تاريخ معاصر مصر نيست.

او در دهه 1960 ميلادي در دانشكده نظامي فرونزه اتحاد جماهير شوروي درس خواند همانطور كه مبارك چند سال پيش از او از اين دانشگاه فارغ‌التحصيل شده بود و به پياده‌نظام ارتش پيوست. او هم چون مبارك در 2 جنگ 1967 و 1973 با اسرائيل به عنوان افسر ستاد مشترك ارتش مصر حضور و مشاركت داشت.

وقتي مصر اواخر دهه 70 ميلادي تغيير مسير داد و با پشت سر گذاشتن دوران ائتلاف با روس‌‌ها به اردوگاه واشنگتن پيوست سليمان براي پشت سر گذاشتن آموزش‌هاي تكميلي به مدرسه جنگ جان‌اف‌‌ كندي و مركز آموزش‌هاي نظامي فورت‌براگا در كاروليناي‌شمالي رفت. در همين دوره بود كه او با گروهي از افسران اطلاعاتي ارتش آمريكا رابطه برقرار كرد كه به‌رغم گذشت ربع قرن هنوز اين رابطه را حفظ كرده است.

ظهور سليمان

سليمان به عنوان رئيس مخابرات طيف وسيعي از كاركردهاي نظامي و سياسي را در كارنامه خود به ثبت رسانده است. اين سازمان درواقع مسووليت‌هاي اطلاعاتي و اجرايي را يكجا بر عهده دارد و كاركرد آن در واقع معادل تلفيقي از سرويس مخفي، سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (CIA) و آژانس امنيت ملي اين كشور (NSA) است و حتي دستي هم در ديپلماسي دارد.

مخابرات كاركردهاي ديگري كه منحصر به رژيم‌هاي خودكامه‌ است نيز دارد. اين سازمان واحدي براي نظارت داخلي و جلوگيري از وقوع كودتا عليه حاكميت دارد. اين سازمان درواقع مهم‌ترين نهاد دولتي در مصر است كه پيوندهايي عميق با دولت و روابطي نزديك با سرويس‌هاي اطلاعاتي همگرا در خارج دارد.

همين پيوندها موجب شده سليمان به يكي از معدود مقامات مصري تبديل شود كه علاوه بر در اختيار داشتن درجه نظامي [سرتيپي] در هيات دولت مصر هم عضويت دارد. به طور معمول هويت روساي سازمان‌هاي اطلاعاتي در كشورهاي عرب و ديگر كشورهاي خودكامه مخفي نگاه‌داشته مي‌شود ليكن پس از سال 2001 و به دنبال واگذاري پاره‌اي مسووليت‌هاي ديپلماتيك از سوي وزارت امور خارجه به مخابرات او به ناگاه در كانون توجه رسانه‌ها قرار گرفت.

در همان سال براي اولين بار عكس و نام او در روزنامه دولتي الاهرام منتشر شد. حتي براي اولين بار عكس او در نيم‌تاي صفحه اول اين روزنامه كه معمولا فقط به تصوير مبارك در چنين ابعادي اختصاص مي‌يابد، انتشار يافت.

از آن زمان تاكنون نام و چهره سليمان به‌واسطه پرونده‌هاي سنگيني كه به او و سازمان تحت مديريتش واگذار شده بارها به رسانه‌ها راه يافته است. او براي پايان دادن به درگيري‌هاي داخلي در سودان و برقراري صلح بين دولت و گروه‌هاي مخالف مداخله كرده است. ميانجي بين عبدالله بن‌عبدالعزيز، پادشاه عربستان‌سعودي و معمر قذافي، رهبر ليبي بوده كه روابط‌شان به‌دليل گمانه‌زني‌هايي كه از تلاش قذافي براي ترور ملك‌عبدالله حكايت داشت، مخدوش شده بود و مدت‌هاست در حال اعمال فشار بر سوريه است تا دمشق را به كاهش مداخلاتش در لبنان ترغيب كند.

ماموريت بزرگ

بزرگ‌ترين مسووليتي كه تاكنون بر دوش سليمان قرار داده شده ميانجي‌گري در مناقشه اسرائيل و فلسطيني‌ها بوده كه طي سال‌هاي اخير به اولويت اول در برنامه امنيت ملي مصر تبديل شده است.

پس از غلبه ژوئن 2007 حماس بر غزه و تشديد تنش‌ها بين حماس و فتح بود كه قاهره وارد ميدان شد تا اين دو گروه را با هم آشتي دهد. هرچند تلاش‌هاي مصر تا اين مقطع دستاوردهاي اندكي به همراه داشته است كه بخشي از آن به‌دليل خصومت مصر نسبت به حماس است ليكن اقدامات انجام شده از حمايت ايالات‌متحده و اتحاديه‌اروپا برخوردار بوده است.

غلبه حماس بر فتح در غزه شكستي بزرگ براي سليمان بود كه عوامل سازمان تحت امرش به‌رغم حضور و فعاليت در قلمرو غزه نتوانسته بودند بروز درگيري بين حماس و فتح را پيش‌بيني كرده و بر نتيجه مناقشه تاثير بگذارند. در مراحل بعدي هم مخابرات مصر ناموفق بود چون تلاش‌هاي اين سازمان براي آشتي دادن حماس و فتح با شكست مواجه شد كه همين مساله، شهرت و اعتبار سليمان را تا حدود زيادي زير سوال برد.

حمله اسرائيل به غزه در واپسين روزهاي سال گذشته ميلادي موجب شد سليمان اعتبار از دست رفته خود را بازيابد. مصر در پس اين جنگ بار ديگر در قامت ميانجي اصلي رايزني‌هاي پشت‌پرده براي حل مناقشه خاورميانه ظاهر شد. به‌واقع در مقطع كنوني سليمان از نگاه غربي‌ها يكي از برجسته‌‌ترين مقامات اطلاعاتي منطقه و فردي توانمند در حل و فصل مشكلات و بحران‌ها تلقي مي‌شود.

در چنين شرايطي اصلا عجيب نيست كه هر از چندگاهي از او به عنوان جانشين مبارك ياد مي‌شود. جوانان مصري در فيس‌بوك، تويتر و وبلاگ‌ها از سليمان به عنوان رئيس‌جمهور بعدي مصر ياد مي‌كنند. اين رويكرد به همان اندازه كه مويد حمايت مصري‌ها از اوست عمق نارضايتي و تنفر آنان از مبارك را هم انعكاس مي‌دهد.

تمامي روساي‌جمهور مصر پس از سال 1952 ميلادي از افسران ارتش بوده‌اند و هنوز هم ارتش قدرتمندترين نهاد در مصر است. همين مساله به خودي خود مويد شانس بيشتر سليمان براي احراز رياست‌جمهوري پس از مبارك در رقابت با جمال مبارك است.

چراغ سبز سياسيون

با فرتوت شدن مبارك و افزايش مباحثات مربوط به جانشيني او به نظر مي‌رسد سليمان از حمايت مقامات سياسي دو سوي طيف سياسي اين كشور نيز برخوردار شده است.

عبدالحليم قنديل، رهبر جناح چپ جنبش كفايه بارها از لزوم نجات كشور از خاندان مبارك توسط ارتش سخن به ميان آورده است. اسامه غزالي، از فعالان سياسي مستقل كه در گذشته از دوستان جمال مبارك بود و بعدها با فاصله گرفتن از او به صف مخالفان پيوست و حزب جبهه دموكراتيك ملي را بنيان نهاد حامي پر و پا قرص واگذاري قدرت به ارتش و ايجاد دولت نظامي انتقالي براي حركت به سمت دموكراسي است. هشام كاظم، رئيس سازمان حقوق بشر مصر هم به صراحت مي‌گويد رئيس‌جمهوري سليمان را بر روي كار آمدن يك مبارك ديگر ترجيح مي‌دهد.

با اين حال اصلاحات انجام شده در قانون اساسي مصر در سال‌هاي 2005 و 2007 احتمال به قدرت رسيدن سليمان را از طرق قانوني و دموكراتيك كاهش داده است.

در اين چارچوب افراد در حال خدمت ارتش حق عضويت در احزاب سياسي را ندارند. اين بدان معناست كه سليمان پيش از نامزدي براي شركت در انتخابات رياست‌جمهوري بايد از سمت كنوني‌اش استعفا دهد.

اصلاحيه ديگري كه تقريبا دست و پاي سليمان را به طور كامل مي‌بندد شرط نامزدي رياست‌جمهوري را عضويت در عالي‌ترين نهاد حزبي از حد‌اقل يك سال قبل از برگذاري انتخابات تعيين كرده است. علاوه بر آن قانون به گونه‌اي اصلاح شده كه امكان حضور نامزدهاي مستقل در انتخابات رياست‌جمهوري تقريبا صفر است.

نامزدها براي راهيابي به انتخابات بايد حمايت پارلمان را نيز كسب كنند. با توجه به در اكثريت قرار داشتن نمايندگان حزب حاكم در پارلمان كه اكثرشان به جمال مبارك وفادار هستند احتمال اين‌كه سليمان بتواند از اين سد بگذرد تقريبا صفر است.

تلفيق اين عوامل نشان مي‌دهد سليمان براي آن‌كه بتواند پس از مرگ مبارك قدرت را در دست بگيرد راهي جز انجام كودتا نخواهد داشت كه البته اين كودتا مي‌تواند در شكل نرم آن و با انجام اصلاحات در قانوني اساسي انجام شود.

نكته عجيب اينجاست كه به نظر مي‌رسد اغلب مصري‌‌ها براي پذيرش چنين كودتايي آمادگي داشته و تا حدود زيادي آن را مشروع مي‌پندارند اگر چه به قدرت رسيدن سليمان به معناي اصلاح امور در اين كشور و برآورده شدن خواست مردم نخواهد بود.




نوشته‌ای از موسسه مطالعاتی و تحقیقاتی آفران - آفریقا و ایران
http://www.afran.ir

نشانی این صفحه :
http://www.afran.ir/modules/news/article.php?storyid=5842