عامل وقت در لیبی به سود کیست؟

تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۹:۴۰ | عنوان: ليبي


بررسی استراتژیک - پرس تی وی/پیش‎روی و عقب نشینی‎های مکرر نیروهای انقلابی و مبادله شهرها میان آن‎ها و گردان‎های قذافی نشان می دهد که هیچ‎یک از دو طرف توان پایان دادن به درگیری‎ها و کسب پیروزی قاطع را ندارد. به همین سبب، مسلح کردن نیروهای انقلابی در دستورکار ائتلاف بین‎المللی قرار گرفته است.

پیش‎روی نیروهای انقلابی به سمت غرب و تصرف شهرهای مصراته و رأس لانوف و بریقه و اجدابیا (همه در شرق طرابلس) با پاتک ارتش و گردان‎های قذافی روبرو شد و بیشتر این شهرها، جز اجدابیا، از دست نیروهای انقلابی خارج شد، شهری که وزیری فرانسوی برای نخستین بار در آن با یکی از اعضای شورای انتقالی دیدار کرد.ضعف نیروهای انقلابی در حفظ مناطقی که به تصرف در می آورند نیاز آن‎ها را به نیروهای خارجی بیشتر می کند.ادامه…

به نظر می رسد که ائتلاف بین‎المللی توانسته باشد منطقه پرواز ممنوع را برقرار کند و دفاع ضد هوایی لیبی را از کار بیندازد. حمله جنگنده‎های فرانسوی بیشتر به سمت پایگاه‎های هوایی و ستون‎های زمینی ارتش معطوف شده است. ارتش امریکا از موشک‎های توماهوک استفاده می کند و مناطقی را در شهر طرابلس هدف قرار می دهد. از کار انداختن سامانه ضدهوایی لیبی این امکان را به ارتش امریکا می دهد که به‎زودی از هواپیماهای بدون خلبان برای حمله به ارتش لیبی و کتائب قذافی استفاده برد.

مداخله هوایی ائتلاف بین المللی، که این هفته پیمان ناتو رسما فرماندهی آن را بر عهده گرفت، نیروی هوایی لیبی را فلج کرده، ولی تأثیری در موقیعت نیروهای زمینی نداشته است. از این رو، موضوع تسلیح نیروهای انقلابی هر روز اهمیت بیشتری پیدا می کند. روسیه و چین با این موضوع مخالف‎اند و آن را خارج از قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت می دانند. هنوز میان دولت‎های غربی وحدت نظر و شیوه در کمک تسلیحاتی به شورشیان لیبی پدید نیامده است.

مشکل بزرگ این است که نیروهای انقلابی واحدهای شبه نظامی منظمی نیستند که فرمانده و اعضای آن کاملا مشخص باشند و، جدا از برخی از افراد ارتش که به انقلاب پیوسته‎اند، بیشتر رزمندگان مخالف قذافی از میان جوانان و مردم عادی‎اند و یا تعدادی از آنان وابسته به گروه‎های اسلام‎گرای مسلحی‎اند که سابقا نیز با قذافی جنگیده‎اند و در این اوضاع نابسامان فرصتی برای سازماندهی مجدد یافته‎اند. پاره ای از این افراد با سازمان القاعده ارتباط یا قرابت فکری و سازمانی دارند که قذافی توانسته بود تا حد زیادی آن‎ها را ریشه کن یا محدود کند.

به همین منظور، دولت امریکا واحدهایی را از سازمان جاسوسی و امنیتی (سیا) برای ارزیابی میدانی به لیبی فرستاده است. نگرانی امریکا و متحدانش همانا افتادن سلاح غربی به دست نیروهایی است که ممکن است در آینده از آن بر ضدشان استفاده کنند و یا در اختیار دولت‎های متخاصم قرار دهند، شبیه به آنچه در مورد موشک‎های ضد هوایی استینگر در افغانستان در زمان کمک به مجاهدان برای خارج کردن ارتش اتحاد شوروی از این کشور رخ داد.

هم جناح انقلابی و ائتلاف غرب و هم رژیم قذافی به عامل زمان چشم دوخته‎اند. قذافی امیدوار است که با طولانی شدن جنگ بتواند بیهودگی جنگ در کشورش و مداخله نیروهای خارجی را به مسئله‎ای بین المللی تبدیل کند. وی به ابتکار جالبی دست زد و وزیر پیشین امور خارجه نیکاراگوئه را، که یک کشیش است، به نمایندگی دولت خود در سازمان ملل متحد معرفی کرد.

متقابلا و اگرچه امریکا و غرب از طولانی شدن جنگ در لیبی نگران‎اند و می ترسند که باری بر دوش آن‎ها بعد از افغانستان و عراق افزوده شود، این امید برایشان وجود دارد که حملات مستمر هوایی و همچنین انزوای بیشتر قذافی موجب ریزش نیروهای پیرامون وی شود.

پناهندگی موسی کوسا، وزیر امور خارجه که خود را از راه تونس به انگلستان رساند، ضربه دردناکی برای قذافی است. شایعاتی درمورد فرار رئیس سازمان امنیت لیبی به خارج نیز منتشر شد. این دو نفر صندوق‎های اسرار قذافی شمرده می شوند و اطلاعات مهمی درباره وضعیت کنونی و آرایش نیروها در لیبی و همچنان قضیه لاکربی و مشابه آن دارند. به همین علت هم وزیر امور خارجه بریتانیا گفته است که موسی کوسا از مصونیت دیپلماتیک برخوردار نیست.

برای واشنگتن، چنانچه باراک اباما رئیس جمهور امریکا در سخنرانی اخیر خود به آن اشاره کرد، آنچه در لیبی یا خاورمیانه اهمیت دارد حفظ منافع امریکاست. بسیاری از تحلیل‎گران به خود حق می دهند که امریکا و غرب را متهم کنند که برای حفظ و ادامه صادرات نفت لیبی وارد جنگ با معمر قذافی شده‎اند، وگرنه چرا در یمن هیچ مداخله‎ای صورت نمی گیرد و یا در بحرین مداخله نظامی شورای همکاری با استقبال یا سکوت غرب روبرو می شود؟

منابع انقلابی در لیبی می گویند که نفتکش‎های خارجی در رأس لانوف لنگر می اندازند و از دولت قذافی نفت می خرند و آن را نقض محاصره قذافی و قطع کمک به وی می دانند.

به هر حال، جدا از مسئله تیغ دار نفت که همیشه در خاورمیانه و جهان عرب به عنوان یکی از علت‎های توطئه و کودتا و سقوط حکومت‎ها و کشورها به آن نگریسته می شود، رژیم قذافی آیا آینده‎ای در شمال افریقا و حوزه اروپای جنوبی خواهد داشت؟ این رژیم موجودیت منفوری ترسیم می شود که بخت باقی ماندن ندارد، ولی همانگونه که مداخله هوایی ائتلاف بین‎المللی نتواسته است تکلیف جنگ را یکسره کند قدرت نفتی لیبی و حرص خریداران غربی و آسیایی ممکن است امیدهایی را در دل قذافی زنده نگه دارد.

مسلح کردن نیروهای انقلابی در لیبی به معنای طولانی شدن جنگ است که ائتلاف غرب از مداخله نظامی زمینی در آن پروا دارد. باید دید عامل زمان به سود کدامیک از طرف‎های درگیر عمل خواهد کرد.



نوشته‌ای از موسسه مطالعاتی و تحقیقاتی آفران - آفریقا و ایران
http://www.afran.ir

نشانی این صفحه :
http://www.afran.ir/modules/news/article.php?storyid=45500