لیبی طعمه جدید ناتو

تاریخ ۰۹ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۸:۵۸ | عنوان: ليبي


بررسی استراتژیک - پرس تی وی/
نویسنده: حسن هانی‎زاده/ اوضاع دردناک لیبی و کشتار بی‌رحمانه مردم توسط دیکتاتور این کشور، این سوال را مطرح می‌کند که چرا آمریکا و غرب در برابر جنایات معمر قذافی سکوت اختیار کرده است؟در بررسی روند حکومت ۴۲ ساله سرهنگ معمر قذافی بر لیبی، دو دوره کاملا متضاد را می‌توان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
نخستین دوره از سال ۱۹۶۹ تا سال سال ۲۰۰۳ میلادی است که سرهنگ معمر قذافی موضعی کاملا ضد آمریکائی داشت. سرهنگ قذافی که در سال ۱۹۶۹ در یک کودتای نظامی رژیم پادشاهی ادریس السنوسی را سرنگون کرد، ادبیات جدیدی را در ساختار سیاسی جهان عرب وارد کرد. در آن زمان جهان عرب که از زخم ناشی از شکست کشورهای عرب در جنگ ژوئن ۱۹۶۷ بشدت رنج می‌برد، نیازمند چنین ادبیاتی بود. سرهنگ معمر قذافی با آگاهی از نیاز ملت‌های عرب به شعارهای ضد صهیونیستی و ضد امپریالیستی در اوایل دهه ۷۰ از قرن گذشته میلادی یک سلسله شعارهای رادیکالی را مطرح ساخت. ادامه…اوج محبوبیت سرهنگ قذافی که در عین حال ماهیت کودتای وی مورد تردید تحلیلگران عرب قرار دارد، در دهه ۷۰ و پس از مرگ جمال عبدالناصر رهبر سابق مصر بود.
قذافی بدون ارائه راه‌کارهای لازم برای حل بحران فلسطین عملا در راستای تامین منافع آمریکا واسرائیل گام بر می‌داشت.
گفته می‌شود یکی از طرح‌های سرهنگ قذافی در اواخر دهه ۷۰ از قرن گذشته، اسکان دائمی آوارگان فلسطینی در جنوب لبنان بود.
سرهنگ قذافی در جریان دیدار با امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان در آگوست ۱۹۷۸ موضوع اسکان فلسطینیان در جنوب لبنان را مطرح ساخت که با مخالفت شدید رهبر شیعیان لبنان مواجه شد.
این امر خشم سرهنگ قذافی را بر انگیخت زیرا اعتقاد امام موسی صدر این بود که آوارگان فلسطینی باید به سرزمین‌های اجدادی خود بازگردند.
یکی از علل اصلی ربایش امام موسی صدر توسط سرهنگ قذافی، مخالفت وی با طرح‌های مشکوک دیکتاتور لیبی در راستای ایجاد یک وطن جدید برای فلسطینیان بود.
در بعد داخلی، سرهنگ قذافی هرگونه فعالیت‌های سیاسی را خارج از کمیته‌های مردمی ممنوع کرد و فضای امنیتی شدیدی را بر جامعه لیبی حاکم ساخت.
سرکوب نخبگان سیاسی و ترور شخصیت‌های ملی و اسلامی مخالف رژیم لیبی و اختصاص سالانه میلیاردها دلار برای تعقیب مخالفان، بخشی از سیاست‌های داخلی دیکتاتور لیبی را تشکیل می‌داد.
در بعد منطقه‌ای سرهنگ قذافی علیرغم طرح شعارهای رادیکالی و ضد آمریکائی، هیچگاه کمک قابل توجهی به ملت فلسطین برای مقابله با اسرائیل نکرد بلکه با هر راه‌حلی که به انزوای اسرائیل در جامعه جهانی منجر می‌شد مخالفت می‌کرد.
تقریبا سرهنگ قذافی در ۴ دهه گذشته به دلیل مواضع متناقض و نامتوازن خود به جنجالی‌ترین رهبر جهان عرب تبدیل شده بود.
درگیری‌های لفظی وی با سران کشورهای عرب در نشست‌های رهبران عضو اتحادیه عرب، همواره در صدر اخبار رسانه‌های عربی قرار داشت.
دومین دوره سیاست خارجی حکومت سرهنگ معمر قذافی بطور مشخص از زمان اشغال عراق توسط نیروهای آمریکا آغاز شد.
قذافی در سال ۲۰۰۳ و اندکی پس از سرنگونی صدام حسین دیکتاتور سابق عراق، در یک اقدام غیرقابل توجیه سیاست کاملا متضادی را اتخاذ کرد.
سرهنگ قذافی در یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای سیاست‌های خود را تغییر داد و در برابر آمریکا و غرب تسلیم شد.
وی کلیه تاسیسات هسته‌ای و سلاح‌های کشتار جمعی خود را به آمریکا تحویل داد و غرامت کلان ناشی از سرنگونی هواپیماهای پان امریکن و ایر فرانس را به آمریکا و فرانسه پرداخت کرد.
قذافی همچنین از آمریکا و غرب خواست تا در برابر دریافت نفت ارزان از لیبی و اطلاعات فوق سری در باره جنبش‌های اسلامی منطقه، مزاحمتی برای رژیم وی ایجاد نکنند.
در همان زمان نخبگان سیاسی لیبی نسبت به سیاست‌های غیرمتعادل قذافی و تسلیم بی قید و شرط وی در برابر آمریکا و غرب اعتراض کردند.
اما دیکتاتور لیبی هزاران نفر از معترضان داخلی را راهی زندان‌های مخوف خود کرد زیرا اعتقاد داشت که حفظ رژیم لیبی از مهمترین اولویت‌های وی بشمار می‌رود.
اکنون قذافی پس از انقلاب مردم لیبی به جای تسلیم در برابر اراده ملت خود، دست به ارتکاب جنایات فجیعی علیه مردم لیبی می‌زند.
اما چرا آمریکا و غرب دست دیکتاتور لیبی را برای کشتار مردم خود باز گذاشته است؟
این اعتقاد وجود دارد که به دلیل اهمیت ژئو استراتژیکی لیبی و وجود چاه‌های نفتی در نزدیکی ساحل مدیترانه، آمریکا تلاش می‌کند تا از ره‌گذر تصویب یک قطعنامه در سازمان ملل، لیبی را تحت بند ۷ منشور سازمان ملل قرار دهد.
هر چند شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه ۱۹۷۰ یک سلسله تحریم‌هائی علیه قذافی و خانواده وی اعمال کرده اما به نظر می‌رسد قطعنامه‌های دیگری در آینده از سوی این نهاد بین‌المللی علیه لیبی تصویب خواهد شد.
بند ۷ این اجازه را به آمریکا و کشورهای عضو ناتو می‌دهد که به بهانه حفظ صلح منطقه و شمال آفریقا و با ادعای کمک به ملت لیبی این کشور را اشغال نظامی کنند.
هدف از اشغال احتمالی لیبی تسلط بر چاه‌های نفتی سرت، السریر، راس لانوف و النافوره است تا آمریکا و ناتو بتوانند در آینده ذخایر نفتی این کشوررا در اختیار بگیرند.
ذخائر نفت لیبی ۴۲ میلیارد بشکه تخمین زده می‌شود که به دلیل کیفیت بالای نفت این کشور و نزدیکی آن به کشورهای اروپائی، از اهمیت اقتصادی بالائی برای آمریکا و اروپا بر خوردار است.
بنابراین بیش از اینکه امریکا و غرب به خون ملت لیبی اهمیت بدهند به فکر غارت نفت مردم لیبی هستند و به همین دلیل، دست دیکتاتور لیبی را برای سرکوب ملت خود باز گذاشته‌اند.



نوشته‌ای از موسسه مطالعاتی و تحقیقاتی آفران - آفریقا و ایران
http://www.afran.ir

نشانی این صفحه :
http://www.afran.ir/modules/news/article.php?storyid=40675