پاشنه آشيل حركت‌هاي انقلاب مردم مصر و تونس

تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۹:۲۱ | عنوان: مصر


خبرگزاري فارس: عدم وجود رهبري واحد و منسجم در رأس هر دو حركت اعتراضي مصر و تونس تهديد پنهاني است كه بيش از هر خطر ديگري سرنوشت اين حركت‌ها را با نوعي ابهام و نگراني همراه مي‌كند.


به گزارش فارس، اين روزها اخبار مربوط به دو كشور مصر و تونس در منطقه مهم و حساس شمال آفريقا توجه افكار عمومي را به خود مشغول كرده است، موقعيت جغرافيايي اين دو كشور و بهره مندي از ظرفيت‌هاي ژئوپليتيك و ژئوكالچريك هر دو كشور اهميت اين تحولات را چند برابر كرده هرچند كه از نسبت برابري برخودار نيستند.

مروري گذرا بر گستره وسيع و متنوع موضعگيري‌هاي رسمي و غير رسمي و توجه به حجم قابل توجه اين اظهار نظرها، دليل روشني بر اين مدعاست كه تحولات اين دو كشور آن‌هم در شرايط كنوني جهان از اهميت فوق العاده‌اي برخوردار است. اين اهميت زماني جلوه بيشتري مي‌كند كه اظهارات رهبران قدرت‌هاي استكباري و اقمار منطقه‌اي آنها را با دقت نظر بيشتري بررسي كنيم.

در اين ميان مواضع يك بام و دوهواي توام با دستپاچگي مقامات رده بالاي ايالات متحده بيش از سايرين شايسته تحليل است كه در اين نوشتار قصد پرداختن به آن را نداريم.

بر خلاف عمده تحليل‌ها و گزارش‌هاي ارائه شده در روزهاي اخير كه بيشتر بر حوادث خبري تمركز دارند، اين سطور به موضوعي مي‌پردازند كه به مراتب كمتر از وجوه خبري حوادث جاري مورد توجه قرار گرفته است. عدم وجود رهبري واحد و منسجم در راس هر دو حركت اعتراضي مصر و تونس تهديد پنهاني است كه بيش از هر خطر ديگري سرنوشت اين حركتها را با نوعي ابهام و نگراني همراه مي كند.

هرچند كه ممكن است وجود شخصي همچون محمدالبرادعي در مصر نافي فرضيه ما تلقي شود اما هر مخاطبي كه اندك آشنايي با مصر و جريانات تاثيرگذار سياسي اين كشور داشته باشد، اين ارزيابي را چندان متقن نمي‌داند. "اخوان‌المسلمين " و "مخالفان قابل توجه مبارك در الازهر " دو گروهي هستند كه طي سال‌هاي اخير از سابقه و سهم بالايي در فراهم آوردن مقدمات حركت انقلابي مصر برخوردار بوده‌اند و مرجع بخش قابل توجهي از افكار عمومي مصر محسوب مي‌شوند، حكايت انقلاب بي رهبر تونس هم كه نيازي به تبيين و تفسير ندارد.

در اين ميان اعزام نيروهاي ويژه ارتش آمريكا به مصر به بهانه حفاظت از سفارت اين كشور علاوه بر اينكه سؤالات متعددي در ذهن ايجاد مي‌كند، گواهي روشن بر تمايل شيطنت آلود كشورهايي است كه براي دهه‌هاي متوالي شعار دمكراسي داده‌اند و ژست مردم دوستي گرفته‌اند اما كارنامه آنها تنها بيانگر حمايت‌هاي بي‌شائبه از حكومت‌هاي ديكتاتوري در خاورميانه است.

شايد بازگويي اين واقعيت كه حكومت حسني مبارك بعد از رژيم صهيونيستي دومين دريافت كننده كمك‌هاي مالي ايالات متحده در سه دهه اخير بوده، كم و كيف اين حمايت‌ها را آشكارتر بنمابد.

اين همه در حالي است كه اهميت حياتي مصر در تداوم حيات وليده نامشروع استكبار در خاورميانه - رژيم صهيونيستي - بر هيچ كس پوشيده نبوده و نيست و از همين حيث اين جمله رئيس جمهور آمريكا در سه شنبه شب گذشته مبني بر اينكه "سرنگوني مبارك را باور كرده " بيش از پيش ناظران را مترصد حركت‌هاي بعدي حاكمان كاخ سفيد كرده است.

در چنين معادله‌اي است كه بيش از هر چيز جاي خالي رهبري واحد در راس حركت‌هاي يادشده خودنمايي مي‌كند. كسي كه از يك سو استعداد در صحنه نگه داشتن مردم را داشته باشد و از سوي ديگر هنر شناسايي و ابطال دسيسه‌ها را نيز از خود بروز بدهد.

بدون شك روزهاي آينده روزهاي تعيين كننده و سرنوشت سازي براي ملت‌هاي مصر و تونس خواهد بود و بايد منتظر ماند و مدام احتمالات مختلف را در ذهن مرور كرد.

به شما نظر شما چقدر احتمال دارد كه دسيسه‌هاي تلخي از نوع كودتاي 28 مرداد سال 1332 عليه دولت مردمي ايران يا فرجام انحرافي انقلاب الجزاير گريبان‌گير اين حركت‌ها شود؟




نوشته‌ای از موسسه مطالعاتی و تحقیقاتی آفران - آفریقا و ایران
http://www.afran.ir

نشانی این صفحه :
http://www.afran.ir/modules/news/article.php?storyid=35504