/تحليل - نيوزويك/ تنش در خاورميانه؛ تبديل روياي آمريكا به كابوس

تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۸۹ - ۲۰:۴۷ | عنوان: مصر


«ادامه اعتراضات در مصر كه پايه‌هاي حكومت‌هاي ديكتاتور منطقه را به لرزه درآورده، همچنان با واكنش محتاطانه واشنگتن روبروست و اين كشور ترجيح مي‌دهد در حاشيه باقي مانده و وضعيت اين كشور‌هاي اجرا كننده سياست‌هاي آمريكا در قبال اسراييل را از دور نظاره‌گر باشد.»
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، هفته نامه نيوزويك در تحليل استيون كينزر در بررسي استراتژي آمريكا در قبال كشورهايي كه شركايي مطمئن در خاورميانه براي آمريكا محسوب مي‌شوند، آورده است:

«عصر چند هفته پيش بود كه براي نشست با طراحان سياست خاورميانه وارد وزارت امور خارجه انگليس شدم. ميزبانم در حالي كه به من خوش آمد مي‌گفت، اظهار كرد: دولت تونس سرنگون شد و به تازگي نيز دولت لبنان سقوط كرده است.

طي ديدار ما يكي از ديپلمات‌هاي كهنه‌كار انگليسي اظهار كرد: از زماني كه سياست آمريكا در قبال خاورميانه رويكردي منفعلانه به خود گرفته، ما تنها زماني شاهد تغييرات هستيم كه بحراني وجود داشته باشد. من از وي سوال كردم كه به نظرش بحران بعدي گريبانگير كدام كشور خواهد شد و وي پاسخ داد: مصر.

پس از سرنگوني دولت زين العابدين بن علي، رئيس جمهور مخلوع تونس، حوادث يكي پس از ديگري اتفاق افتاد؛ حزب‌الله لبنان نخست وزير جديد را انتخاب كرد و هزاران معترض مصري كه خواهان كناره‌گيري حسني مبارك، رئيس جمهور ديكتاتور مصر هستند، به خيابان‌ها ريخته‌اند. خاورميانه در حال فوران است و آمريكا از حاشيه نظاره‌گر اين رويدادهاست.

اگرچه واشنگتن نمي‌تواند مسير اين رويداد‌ها را هدايت كند، اما دست كم بجز لبخند زدن بر روي متحدان ديرينه خود و اميدوار ساختن آنان كه شايد خشم عمومي، آنها را به حاشيه نراند، مي‌تواند دست به اقدام ديگري بزند.

واشنگتن درگيري‌هاي محلي و ملي در خاورميانه را بخشي از نزاع بر سر هژموني منطقه‌اي بين آمريكا و ايران قلمداد مي‌كند. چنانچه اين مساله صحت داشته باشد، آمريكا بازنده است، چرا كه آمريكا لجوجانه خود را وارد سياست‌هاي خاورميانه كرده است و فضاي امنيتي در منطقه به سرعت پس از آن تغيير كرده است. در همين حال آمريكا همچنان با كشورها و نيروهايي كه در 30 يا 40 سال گذشته قدرتمند بودند و اكنون ضعيف شده‌اند، متحد باقي ماند.

حزب‌الله لبنان، جنبش حماس فلسطين و احزاب شيعه در عراق، جزو نيروهاي محبوبي هستند كه هر يك در انتخابات مربوط به كشورهاي خود پيروز شدند. حزب‌الله پس از حمله سال 2006 اسراييل به لبنان با نشان دادن مقاومتي مثال زدني، تعجب و حيرت اعراب را برانگيخت.

بسياري از اعراب نيز به خاطر آنكه حماس در قبال قدرت اسراييل در غزه سر تسليم فرو نياورد، آنها را تحسين كردند. چه كسي مي‌تواند با اين نيروهاي سربرافراشته در لبنان، فلسطين و عراق مقابله كند؟

آمريكا بر روي الطاف دوستاني چون رژيم فرعوني مبارك در مصر، محمود عباس رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين، پادشاهي عربستان و سياستمداران افراطي فزاينده در اسراييل حساب باز كرده است. آمريكا مبارك را در صدر قدرت نگه مي‌دارد، چرا كه مصر از سياست‌هاي حامي اسراييل آمريكا حمايت مي‌كند. آمريكا به دلايل مشابه از محمود عباس نيز حمايت مي‌كند. اين طور به نظر مي‌رسد كه عباس تمايل به سازش با اسراييل دارد و شريك مذاكره كننده مناسبي را يافته است. همينطور كه اسناد افشا شده ويكي ليكس ثابت كرد، محمود عباس تمايل زيادي براي برآورده كردن تقاضاهاي اسراييل از خود نشان داده است و اين امر تا جايي پيش رفت كه براي دستگيري برخي از مخالفان فلسطيني با نيروهاي امنيتي اسراييل همدستي مي‌كند. آمريكا در شرايطي از مبارك و عباس حمايت مي‌كند كه هيچ كدام از اين افراد مشروعيت ندارند؛ مبارك با بي‌شرمي انتخابات از پيش تعيين شده به راه انداخت و محمود عباس نيز از زمان پايان مدت حكمش در سال 2009 هم چنان در صدر قدرت است.

با وجودي كه اسناد ويكي ليكس نشان داد خانواده سلطنتي عربستان تامين كننده مالي گروه‌هاي شبه نظامي همچون القاعده هستند، اما حمايت از‌ آنها چيزي نيست كه آمريكا آن را لگدمال كند.

فرار زين العابدين بن علي به عربستان نشان دهنده آن است كه چطور عربستان حامي دولت‌هاي فاسد در خاورميانه است. براي خود اسرائيل نيز سرنگوني دولتي در اين منطقه و جايگزيني افرادي كه شايد شركاي ساكتي براي آنها نباشند، چندان خوشايند نيست و اين در حالي است كه اسرائيل مدعي است كه مي‌تواند با اتكا به تسليحات، امنيت خود را در منطقه تضمين كند. آمريكا نيز اين نظريه را تقويت مي‌كند و اين امر اين پيام را براي اسراييل مي‌فرستد كه تحت هر شرايطي اسراييل از حمايت‌هاي بي‌پايان واشنگتن برخوردار خواهد بود. آمريكا كه از ديرباز مانع از ورود دموكراسي به جهان عرب شده است، در هراس است كه اين امر به ظهور دولت‌هايي اسلامي منجر شود.

ولو اين كه دولت‌هاي دموكراتيك در خاورميانه اصولگرا هم نباشند، با اين حال آنها شديدا با سياست آمريكا در قبال اسرائيل مخالفت خواهند كرد. روابط دوستانه آمريكا - اسرائيل موجب مي‌شود تا مسلمانان سراسر جهان همچنان آمريكا را به عنوان تطميع‌گر و اهريمن بشناسند. در حالي كه برخي از آمريكايي‌ها در قبال سياست‌هاي كشورشان در برابر اسراييل خشنود نيستند، اما اميدوارند كه واشنگتن بتواند برخي از اهداف خود را از جمله برقراري دموكراسي در اين كشور‌ها پياده كند تا پس از مدتي آمريكا بتواند سياست‌هاي خود را در اين منطقه بازنگري كند. پذيرش اين مساله كه اعراب حق تعيين و انتخاب رهبران خود را دارند، بدين معناست كه دولتي روي كار خواهد آمد كه دنباله رو سياست‌هاي آمريكا براي حمايت از اسراييل نخواهد بود. اين وضعيت دشوار و دو راهي است كه واشنگتن با آن مواجه شده است و هيچ گاه تا به اين حد لزوم تغيير سياست‌هاي ديرينه آمريكا در خاورميانه مشهود نبود. اين كشور به رويكرد‌ها و شركاي جديدي نيازمند است.

توجه زياد به مسائل تركيه مي‌تواند شروعي مناسب براي يافتن شريكي مطمئن در خاورميانه باشد. اقدام موثر ديگر، تغيير رويكرد آمريكا در قبال ايران است كه بايد آنرا از حالت رويارويي به حالت سازش درآورد. با شرايط موجود، حتي دهان‌هاي باز معترضان نيز احتمالا نمي‌تواند واشنگتن را از خواب غفلت بيدار كند تا استراتژي خود را در خاورميانه كنار بگذارد.»



نوشته‌ای از موسسه مطالعاتی و تحقیقاتی آفران - آفریقا و ایران
http://www.afran.ir

نشانی این صفحه :
http://www.afran.ir/modules/news/article.php?storyid=34803